ترجمه خطبه ۲۱۹ نهج البلاغه
همچنین بخوانید : تجزیه ترکیب کامل نهج البلاغه
و من کلام له (علیه السلام) لمّا مَرّ بطلحه بن عبد الله و عبد الرحمن بن عتاب بن أسید و هما قتیلان یوم الجمل:
لَقَدْ أَصْبَحَ أَبُو مُحَمَّدٍ بِهَذَا الْمَکَانِ غَرِیباً؛ أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ أَکْرَهُ أَنْ تَکُونَ قُرَیْشٌ قَتْلَى تَحْتَ بُطُونِ الْکَوَاکِبِ؛ أَدْرَکْتُ وَتْرِی مِنْ بَنِی عَبْدِ مَنَافٍ وَ [أَفْلَتَنِی أَعْیَارُ] أَفْلَتَتْنِی أَعْیَانُ بَنِی [جُمَحٍ] جُمَحَ. لَقَدْ أَتْلَعُوا أَعْنَاقَهُمْ إِلَى أَمْرٍ لَمْ یَکُونُوا أَهْلَهُ، فَوُقِصُوا دُونَه.
معنی کلمات دشوار
أکرَهُ: خوش نمى دارم
وَتْر: خون، انتقام، قصاص
أفلَتَت: از دست رفت و فرار کرد
أتلَعوا: گردن دراز کردند
وُقِصوا: گردن شکسته شدند
ترجمه
سخنى از آن حضرت (ع) در جنگ جمل بر کشته طلحه و عبد الرحمن بن عتاب بن اسید گذشت و چنین فرمود:
ابو محمد در اینجا غریب افتاده است. به خدا سوگند، که خوش نداشتم قریش، کشته در زیر نور ستارگان افتاده باشند. خونخواهى کردم از بنى عبد مناف ولى بزرگان بنى جمح از دست من گریختند. آنان براى کارى که لایق آن نبودند گردن کشیدند، ولى گردنهایشان شکسته شد و به مقصود نرسیدند.
پی نوشت:
۱٫ «وَتْر» بر وزن «سطر» و «وِتْر» بر وزن «فطر» به معناى جنایت یا آزارى است که به دیگرى برسانند و به قصاص نیز اطلاق مى شود و در جمله بالا به همین معناست.
۲٫ «افلتتنى» از ریشه «افلات» به معناى رهایى یافتن و گریختن و رها ساختن آمده است و در جمله بالا به معناى فرار کردن است.
۳٫ «اتلعوا» از «اتلاع» به معناى گردن کشیدن، از ریشه «تلع» بر وزن «طرب» به معناى بلند شدن گردن است.
۴٫ «وقصوا» از ریشه «وقص» بر وزن «نقص» به معناى شکستن است.
۵٫ مرحوم کلینى در کتاب کافى حدیث مشهورى درباره شعبه ها و انگیزه هاى گناهان از امام زین العابدین(علیه السلام) نقل مى کند و در آخر آن آمده است: «فَقالَ الاَْنْبِیاءُ وَ الْعُلَماءُ بَعْدَ مَعْرِفَهِ ذلِکَ: حُبُّ الدُّنْیا رَأسُ کُلُّ خَطیئَه». (کافى، ج ۲، ص ۱۳۱، ح ۱۱، باب ذنب الدنیا)
۶٫ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱، ص ۲۴۷ .
۷٫ سند خطبه: این سخن را ابوالفرج اصفهانى در اغانى و مبرّد در کامل و ابن عبد ربّه در عقد الفرید و ابن اثیر در نهایه نقل کرده اند. (مصادر نهج البلاغه، ج ۳، ص ۱۳۵)
ترجمه خطبه ۲۱۹ نهج البلاغه