انواع واو در زبان عربی و فارسی دری
دستور زبان های عربی و فارسی دری، کاربردهای ویژه ای دارد و خصوصیات مختص به خود را داراست. علم نحو در میان زبان های عربی و فارسی دری نیز کاربردهای ویژه ای دارد و خصوصیات مختص به خود را دارا است. نحو یک اصطلاح قدیمی است که با قواعد دستوری زبان از آغاز سخن گویی و دستورنگاری زبان ها با هم ارتباط تنگاتنگی داشته است. حرف «و» در نثر و شعر قابل درک است. هرگاه به کلمات یا جملات عربی و فارسی، از دید دستوری نگاه شود، ارزش بررسی آن توسط علم صرف و علم نحو مشخص می شود. حرف واو یکی از حروف مشترک در میان هر دو زبان است که در ترکیب جملات از دیدگاه دستوری نقش آفرینی می-کند. این نقش آفرینی در دستور باعث زیبایی کلام و متین بودن آن می گردد. میان واو در دستور زبان عربی و زبان فارسی دری شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. از آنجا که علم نحو یکی از علوم اساسی در هر دو زبان است و گونه های مختلف و کاربرد وسیع در دو زبان فارسی دری و زبان عربی دارد، در این پژوهش بر آن شدیم تا با استفاده از کتب معتبر در این زمینه به بررسی انواع واو و کاربرد آن در دو زبان فارسی دری و عربی بپردازیم.
دانلود فایل کامل مقاله از اینجا
عنوان نشریه: شفای دل : پاییز و زمستان ۱۳۹۸ , دوره ۲ , شماره ۴ #g00805 ; از صفحه ۱۴۳ تا صفحه ۱۵۹ .
نویسندگان: عصمتی سیدعظیم اله*
آدرس: * دانشگاه بدخشان، دانشکده ادبیات و علوم بشری، گروه زبان و ادبیات عربی
داستان کوتاه عربی با ترجمه فارسی
بانک مقالات عربی
انواع واو در زبان عربی و فارسی دری
أنواع الواو فی اللغه العربیه
واو الحال: هی الواو الداخله على جمله اسمیه أو فعلیه مسبوقتین بمعرفه مثل: «زارنی أخی وهو مسرور».
واو المعیه: هی الواو التی بمعنى (مع) مثل: “سرت واللیل”.
واو الإشباع: هی الواو الواقعه بعد ضمیر الرفع (التاء المتحرکه) أو بعد ضمیر النصب (کاف الخطاب) أو ضمیر نصب مثل: “هل أدیتم الواجب وفهمتموه؟ وهل ناقشناکموه؟”.
الواو الزائده: هی أحد حروف الزیاده المجموعه فی قولک (سألتمونیها).
واو العطف: هی الواو العاطفه جمله على جمله أو العاطفه مفردا على مفرد مثل: “محمد حاضر وعلی غائب” ومثل “حضر محمد وفهد”.
واو الاستئناف (واو الابتداء): هی الواو الواقع بعدها جمله لا علاقه لها بما قبلها معنى وإعرابا مثل: ﴿ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ﴾[۶:۲].
واو رُبّ: هی الواو التی بمعنى (رُبَّ) وهی حرف جر للنکرات مثل: “ولیل کموج البحر أرخى سدوله ـ علی بأنواع الهموم لیبتلی”.
الواو التی حسب ما قبلها:هی الواقعه فی بدایه البیت الشعری إذا أتى وحده مثل: “وأخفت أهل الشرک حتى إنه ـ لتخافک النطف التی لم تُخلق”.
واو الجماعه: هی ضمیر یتصل بالأفعال للدلاله على أن الفاعل أکثر من اثنین مثل: “المسلمون سینتصرون”.
واو الأسماء الخمسه: هی علامه رفع الأسماء الخمسه مثل: “قدم أبوک”.
واو القسم: هی حرف جر داله على قسم مثل: ﴿وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ﴾ [۸۶:۱].
واو الجزاء: هی الواو التی ینصب الفعل المضارع بعدها بـ (أن) المضمره جوازا مثل: “قراءتک للکتب وتستفیدَ خیر لک من اللهو”.
واو الثمانیه: هی الواو التی یقع بعدها کلمه داله على العدد ثمانیه مثل: ﴿حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا﴾[۳۹:۷۳].
واو الفصل: هی الواو المحصوره فی هذه الکلمات: (عمرو، أولاء، أولئک، أولی، أولو، أولات).
واو جمع المذکر السالم: هی علامه رفع جمع المذکر السالم مثل: “حضر المعلمون”.