خراسان/ «زنم به محض بالا گرفتن جر و بحث هایمان، من را می زند!» شاید بعد از خواندن این جمله، خنده تان بگیرید یا حتی باورش برایتان سخت باشد اما باید بدانید که خشونت علیه مردها در کشورمان رو به افزایش است، این را آمار منتشر شده مراجع قضایی نشان می دهد. به گزارش «فرارو»، برای نخستین بار در سال ٩٣ گزارش هایی درباره شوهرآزاری از سوی پزشکی قانونی منتشر شد که براساس آن بیش از هزار و ۵٠٠ مرد قربانی خشونت همسرانشان شده بودند. آماری که بی شک در ۲ سال گذشته بسیار بیشتر هم شده است، برای مثال تنها در استان مازندران شاهد رشد ٢١ درصدی خشونت علیه مردها در ۷ ماه ابتدایی سال جاری بوده ایم.
چرا آمارهای خشونت علیه مردان دقیق نیست؟
درحالی آمار شوهرآزاری روند صعودی به خود گرفته است که پیش بینی می شود آمار واقعی مردهای قربانی خشونت فیزیکی در ایران بسیار بیشتر از این ها باشد اما در بسیاری موارد قربانیان این خشونت ها یعنی مردها به دلایل مختلفی چون مشکلات خانوادگی، اجتماعی و ترس از قضاوت اطرافیان و به مضحکه گرفته شدن، از طرح شکایت خود در محاکم قضایی خودداری می کنند. درباره وضعیت خشونت علیه مردان از سوی زنان به تفکیک شهر ها و استان های کشور، آمار دقیق و رسمی در دسترس نیست. شاید علت، نوظهور بودن این پدیده در جامعه ای است که گذشته ای مرد سالار داشته است.
روایت مردی که از همسرش کتک می خورد
سعید ۲۹ ساله است و ۴ سال از شروع زندگی مشترکش گذشته است. به گزارش باشگاه خبرنگاران، او می گوید: «همسرم زن خیلی خشنی است و مرتب با من رفتارهای خطرناکی دارد. از روز اولی که با هم ازدواج کردیم هر بار سر موضوعی دعوا به راه می اندازد و آن قدر داد و فریاد می کند و ناسزا می گوید که واقعا از او می ترسم. به همین دلیل، سعی می کنم خیلی با او درگیر نشوم و کاری نکنم که بحث و دعوا شود؛ ولی هر طور شده موضوعی برای دعوا پیدا می کند و مثل دیوانه ها فریاد می کشد. آبرویی برایمان نمانده و تمام همسایه ها مسخره مان می کنند. حالا این کارهایش به کنار، چند شب پیش باز هم همسرم دعوا به راه انداخت و این بار مرا کتک زد و محکم زد توی گوشم. او چندین بار به سمتم حمله کرد و کتکم زد و من برای این که دست رویش بلند نکنم، تنها سعی کردم از دستش فرار کنم.» او در پاسخ به این پرسش که تاکنون از زنش به دلیل این رفتارها شکایت کرده است، می گوید: «بروم کلانتری چی بگویم. بگویم زنم من را می زند. کم در خانه و پیش همسایه مسخره شدم، حالا بروم خودم را سوژه خنده ماموران پلیس کنم. اصلا فردی باور نمی کند که مرد از زنش کتک بخورد. مامور کلانتری از من نمی پرسد تو با ١٠٠ کیلو وزن چطور از یک زن ۶٠ کیلویی کتک خوردی؟»
خشونت جسمی ، تهدیدی علیه مردان
خشونت علیه مردان معمولا با آزارهای روحی و لحن توهین آمیز شروع می شود؛ اما وقتی همسر به خواسته خود نمی رسد، ممکن است کار به ضرب و شتم نیز برسد. شوهرآزاری جسمی با زدن یا پرتاب کردن اشیا تعریف می شود. این که فرد چقدر توانایی جسمی داشته باشد، می تواند در نوع و شکل حمله های طرف مقابل تاثیر بگذارد؛ اما ترساندن در خواب، کتک زدن، تهدید با چاقو و سلاح سرد و هرچیزی که ضعف جسمی زن را از بین ببرد، ابزارهایی برای تهدید و آزار و خشونت زن علیه مرد است. چرا زنان تغییر نقش دادند؟
چه عواملی باعث بروز خشونت آن هم به عیان ترین شکل خود در بستر خانواده از سوی زنان می شود؟ این پرسشی است که «محسن رازافشا» روانشناس خانواده این طور به آن پاسخ می دهد: «بروز خشونت در خانواده یک پدیده چندوجهی است. مجموعه ای از عوامل در بروز این پدیده نقش دارد، از گرایش های فمینیسمی تا مشکلات حقوقی و اجتماعی و تغییر نقش زنان در جامعه امروز، همه این ها در خشن تر شدن زنان نقش دارد.» رازافشا می گوید: «افزایش آمار اشتغال زنان، فشارهای کاری و اجتماعی، استقلال مالی و افزایش میزان تحصیلات باعث شده ، نقش زنان در جامعه امروز ایرانی نسبت به ۴٠ سال پیش دچار تغییرات بنیادینی شود. هرچند خشونت زنان اساسا با ماهیت آن ها سازگار نیست.» وی می افزاید: «به طور غریزی همه از جنس مذکر توقع خشونت دارند اما وقتی مردی مورد خشونت، آن هم از سوی زن قرار می گیرد، سرشکستگی و احساس شرم و ترس از مسخره شدن به او اجازه مطرح کردن این مسائل را نمی دهد.»
راه نجات چیست؟
محمدرضا جوهری نیا، روانشناس درباره حل این مشکل می گوید: «اصل همسان گزینی موجب می شود زن و شوهر در زندگی و ازدواج تعارض کمی با هم داشته باشند. تفاوت بین دو انسان قابل نفی و انکار نیست، بنابراین می توان با آگاهی و شناخت خصوصیات هم، یکدیگر را پذیرفت اما پس از ازدواج، نخستین راهکار برای مقابله با این خشونت ها باید صلح باشد. رفتار مسالمت آمیز طرفین در گرو میزان عملکرد عقلانی آن هاست اما وقتی فرد در شرایطی نامطلوب قرار می گیرد، شاید ترازوی عمل به سمت احساس خم شود و نتواند آنچنان که باید، عقلانی عمل کند. راهکار دیگر، تلافی نکردن و تلاش برای حفظ آرامش است. مطمئنا در شرایطی که بحث و جدال بالا گرفته است، کوچک ترین تنش اضافی می تواند شروع بحث تازه ای باشد. خشونت خانگی معضلی اجتماعی محسوب می شود اما مقابله با آن در وهله اول منوط به رفتار خود ماست. خشونت های جزئی را می توان به راحتی با کمی تدبیر کنترل کرد اما اگر این عارضه تداوم یابد و قابل کنترل نباشد دخالت مشاور متخصص لازم و ضروری است.»