انواع ترجمه از دیدگاه وینی و داربلنت (Viney & Darbelent) :
قبل از اینها طبقه بندی ترجمه به دو گروه ترجمه آزاد(free) و لفظی (literal) تقسیم میشد. وینی و داربلنت این مبحث را بازتر كردند و گفتند دو نوع ترجمه وجود دارد:
1ـ مستقیم ( Direct Translation) :
كه خود بر سه نوع است. اول، وام گرفتن كه عینا خود كلمه را وارد زبان میكنیم مثل تلفن، كامپیوتر، رادیو و… . دوم، گرته برداری كه خود بر دو نوع لفظی و معنایی است. مثل آسمانخراش كه نوعی گرته برداری معنایی است و یا در جمله تكنولوژی میرود كه زندگی ما را تغییر دهد. كه نوعی گرته برداری ناصواب لفظی از going انگلیسی شده است. سوم ترجمه لفظی است.
وینی و داربلنت نوع سوم ترجمه مستقیم كه ترجمه لفظی و یا literal است را بهترین شیوه ترجمه میدانند.به خصوص در مورد زبانهایی كه هم خانواده هستند. اما در مورد ترجمه زبانهایی مثل انگلیسی به فارسی نگفتهاند بهترین روش است.
وینی و داربلنت میگویند هرگاه این روش منظور ما را در ترجمه برآورده نكند و یا منجر به از دست رفتن معنا شود سراغ روشهای obligue میرویم كه ترجمه با واسطه و غیر مستقیم است و در گذشته به آن free میگفتند.
2ـ غیر مستقیم ( Obligue Translation):
كه خود به چهار نوع مقولهای، تعدیل، معادل گزینی و اقتباس تقسیم میشود.
2-1 ) مقولهای (Transposition) : این نوع ترجمه با تغییر هویت دستوری همراه است. یعنی در ترجمه ممكن است مثلا صفت به اسم تبدیل شود. تغییر هویت ممكن است اختیاری یا اجباری باشد. در تغییر هویت اختیاری انتخابهای متعددی داریم كه یكی را انتخاب میكنیم. ولی در تغییر هویت اجباری مجبور به تغییر هویت هستیم. مثلا وقتی در ترجمه یك جمله كه با قید Historically آغاز میشود این كلمه را ” به لحاظ تاریخی ” ترجمه میكنیم نوعی تغییر هویت دستوری اجباری صورت میگیرد زیرا نمیتوانیم ” تاریخا ” به كار ببریم. یك عبارت قیدی را به جای قید به كار میبریم كه در واقع از سطح یك كلمه بالاتر آمدهایم.
وینی و داربلنت البته در این خصوص توضیح زیادی ندادهاند كه آیا در این موارد نیز transposition محسوب میشود یا خیر.
2-2 ) تعدیل (Modulation) : در این نوع ترجمه، دیدگاه تغییر میكند. مثلا اگر در جمله we advanced… ما به جای ” ما پیشرفت كردیم… ” گفته شود ” ما عقب نشینی نكردیم … ” یك نوع تعدیل صورت گرفته است. در واقع دیدگاه عوض میشود. عقب نشینی نكردن البته میتواند به دو معنا باشد. یكی اینكه ما سرجای خودمان ماندیم. دیگری اینكه ممكن است جلوتر رفته باشیم. خیلی اوقات هنگام ترجمه جملات منفی را مثبت یا بالعكس میكنیم كه همه اینها نوعی تعدیل هستند.تعدیل یا تغییر دیدگاه یا تغییر موضع به شكلهای گوناگونی چون علت ومعلول، جزء وكل، نفی كردن، جمله را معكوس كردن، معلوم و مجهول كردن و… به كار میرود.
2-3 ) معادل گزینی (Equivalence) : بیشتر در ترجمه ضربالمثلها كاربرد پیدا میكند. مثلا در متن انگلیسی “از پاپ كاتولیك تر شدن” را داریم در ترجمه فارسی “كاسه داغتر از آش” را به كار میبریم. تعریف وینی و داربلنت اینست كه زبان برای توصیف شرایطی استفاده میشود كه در جامعه دیگر با كلام دیگری وجود دارد. در مثال بالا نه در فارسی با آش و كاسه سروكار داریم و نه در انگلیسی با پاپ و كاتولیك سروكار داریم.
این نوع ترجمه همیشه درست نیست. مثلا در مكالمه میان جان و مری و … اگر به جای “ذغال سنگ را به نیوكاسل نمیبرند” معادل فارسی “زیره به كرمان نمیبرند” به كار ببریم با فضای ما ناسازگار است.
2ـ4 ) اقتباس (Adaptation) : این در زمانی كاربرد زیاد داشته است كه فهم خواننده خیلی مهم بوده است.در این نوع ترجمه جنبههای فرهنگی متن مبدا را در متن ترجمه متناسب با فرهنگ زبان مقصد تغییر میدهیم.برای مثال یكشنبه را جمعه ترجمه كنیم.
منبع: وبلاگ روانشناسی زبان و ترجمه