تأثير زبان فارسي بر زبان تركي عثماني
و عثماني ها
دکتر عباس صباغ
رییس گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حلب – سوریه
با بررسي كتب تاريخ و ادب عثماني و نيز فرهنگ ها و لغت نامه های تركي بدون ترديد مفردات فارسي بيشماري يافت مي شود و اين بدان سبب است كه زبان فارسي تأثير خاص بر تركهاي آسياي میانه عموماً و بر عثماني هاي اوليه داشته است. اين ويژگي سبب سرعت بخشيدن به ظهور و بر انگيخته شدن دانشمنداني شد كه به تأليف كتابهاي فارسي مبادرت كردند و آوازة آنان در همه دنياي اسلامي پيچيد و با گذشت ساليان زيادي زبان فارسي در كنار زبان عربي زبان فرهنگ ، علوم و ادبيات همه مسلمانان شد. و زبان فارسی جايگاه و منزلتي برتر بين عثماني ها از زمان تأسيس دولت عثماني يعني از زمان تاسیس دولت عثمانی یعنی از زمان مؤسس اين دولت عثمان اول 699 برابر 736ـ/ 1299 – 1326 م پيدا كرد زيرا مولانا جلال الدين رومي 604-672هـ/1207-1272 م مؤسس طريقة مولويه و صاحب مثنوي معنوي كه به حق قرآن عجم به حساب مي آيد ، و تأثير ژرف بر درويشان مولويه داشت مرشد روحي و راهنماي اوشد.
در اين زمان نثر و شعر زبان فارسي نه تنها بين سران و حكام عثماني كه بين اقشار مختلف مردم از روح تصوف سرشار بودند شروع شد تصوفي که زمينه هاي آن را صاحبان طريقت هاي صوفي قبل از قيام دولت عثماني و قبل از شروع قرن هشتم هجري /سيزدهم ميلادي فراهم آورده ، و قسم مهمي از متصوفه عثماني – طريقه مولويه- از آن بهره مند شده بودند.
پادشاهان عثماني و زبان فارسي:
بي جهت نيست كه تاريخ نويسان ، زمان عثمان اول را آغاز زبان فارسي بين تركان عثماني ذكر كرده اند ، و اشاره دارد به اين كه او زبان فارسي را ياد گرفت و گسترش و نظم داد.
و همچنين روايت شده كه سلطان محمد ثاني(فاتح) 855-886 هـ 1451-1481 م به گسترش زبان عربي و فارسي و يوناني در كنار زبان مادری اهتمام مي ورزيد.
سلطان سليم اول 918-926هـ /1512-1520 م زبان فارسي را گسترش داد، و اشعار زيبايي بدين زبان از او باقي مانده است ، و مؤلفان تاريخ ادبيات او را يكي از شاعران بزرگ زبان فارسي كه «سليمي»تخلص مي كرد به حساب آورده اند.
در عاشقي دوديده من چون گريســــــتند خوبان¬خجل شديد و همه خون گريستند
از غم بسوختند چو ديدند حـــــــال من آنان كه بر ملامت مجنون گريستند
درخنده خواندند بتان نامه ام ولــــــــي آگاه چون شدند ز مضمون گريستند
بر دو و من ز زخم رقيبان ســـــــنگدل از دوستان زياده چون جيجون گريستند
در فكرم اي سليمي كه چون گشت حالتان آنان كه دور از آن لب ميگون گريستند
همچنین سلطان سلیمان اول (قانونی) 936 – 974 / 1530 – 1566 به دو زبان فارسي و تركي شعر مي سرود و محبي تخلص مي كرد:
او بصد ناز درون دل من جلوه كنــان من ديوانه نظر مي كنم از هر سويي
خلق گويند دل و جان محبي كه ربود راست گويم كه فسونهاي لب دلجويي
در ميان پادشادهان عثماني كه به زبان فارسي و نظم آن اهتمام ورزيده اند مورخان ، كوشش سلطان مراد سوم 982-1003 هـ /1574 -1595 م را به ادب و علوم بيشتر از ديگر پادشاهان عثماني دانسته اند . او در پايان قرن دهم هجري / شانزدهم ميلادي اشعاري به زبان هاي تركي و عربي و فارسي دارد .
با اين مقدمه اين گفته كه كوشش پادشاهان به ادب عثماني به طور عام به اين اصل بر مي گردد كه پادشاهي آنان بر سرزميني وسيع استقرار يافت و اقوام گوناگون چه متمدن و غير متمدن بدان پيوستند ، دريافتند ضرورت دارد كه ادب عثماني به زبان تركي رود و براي رسيدن به اين هدف تلاش كردند به گونه اي که سلطان محمد ثانی را اولین شخص می دانند که به ادب توجه عملی کرد، زیرا در دوره او بسیاری از کتاب ها به ترکی برگردانده شد. که بسیاری از این کتابها به زبان عربی یا به زبان فارسی بودند.(9)
پس شعرا به برکت آنچه از این دو زبان نقل شده بود توانستند علم عروض را در زبان عربی گسترش دهند واز انواع ادب فارسی سبکی را به دست آوردند که نثر و شعر باهم به کار رفته بود. ولی خارج از دشواری های آشکار زبان ترکی وامثال آن با تلاش اغلب شعرا رموز وشگردهای لفظی به گونه ای به کار رفت . شعر عثمانی را به طور عام از دیگر اشعار متمایز کرد. وعاملی که به این دگرگونی ادبی کمک کرد، توسعه زندگی مردم وازدیاد انجمن های ادبی وقهوه خانه ها ونمایش های عروسکی (قره گوز) بود. (10)
بیشتر اشعاری که بدان دسترسی داشتند مربوط به موضوعات مقتبس از ادب عربی وفارسی بود. با توجه به این که تأثیر شعر فارسی به مراتب بیشتر از شعر عربی بوده است این امر به سبب نهضت ترجمه ای است که از قرن دهم هجری / شانزدهم میلادی آغاز شد ونیز آنچه از سرچشمه های ادب فارسی نقل شده است، تا اینکه شاعران عثمانی از بزرگان شعر فارسی تقلید می کنند وخود را به لقب های آنان ملقب می کنند . (11)
“فضولی بغدادی” بزرگترین شاعر زبان ترکی در قرن دهم هجری / شانزدهم میلادی بهترین اثر پذیری زبان های سه گانه ( عربی-ترکی – فارسی ) وادبیات آنها را در شعر خود متجلی می کند وسبب این بود که او در بغداد از خانواده آذری شیعی زاده شد، ورشد و زندگی کرد، وظن غالب این است که او هرگز از عراق مسافرت نکرد زیرا عهده دار پاسداری از ضریح علی ابن ابی طالب در نجف اشرف بود، ودر آغاز از رعایای شاه اسماعیل صفوی 907- 930 هـ / 1501 – 1524 میلادی بود. سپس به پادشاه استانبول سلیمان اول (قانونی ) نزدیک شد ، بعد از این که سلیمان اول در سال 1534 م بر بغداد حکم راند .
در سایه این تغییرات سیاسی وموقعیت هایی که می خواست بدان برسد شاعری خود را با شعر ترکی آذری شروع کرد، سپس به عربی شعر سرود وبا تحولات سیاسی بعدی شروع به سرودن شعر به زبان ترکی عثمانی کرد. این فقط به سبب شرایط خاص زمانی بود، تا اینکه یکی از بزرگترین شاعران دولت عثمانی شد. ودر این زمان زیباترین اشعارش را که بیشتر عثمانی ها تاکنون آنها را حفظ هستند سرود ( 12)
این آوازه او به علت شعر لیلی ومجنون است که از فارسی به سبک دلنشین وبرتر ترجمه کرد، او از برترین شاعران عثمانی به لحاظ زیبایی زبان و نازکی طبع وترکیب هایش تا آن زمان بود. (13)
بعد از فضولی بغدادی شاعری که “باقی” تخلص می کرد که حقیقتا به عنوان نمونه ای از شعر غنایی عثمانی در قرن دهم هجری / شانزدهم میلادی به شمار می آید شاعری است که از میر علی شیر تأثیر پذیرفت . افزون به آنچه که او به دو زبان فارسی و عربی سرود و مهمترین اشعاری که ا ز او باقی ماند اشعار ترکی هستند که با ظرافت اسلوب وزیبایی شکل با تأثیر خوشایند از شعر فارسی سروده شده اند. (14)
از جمله شاعرانی که بدین روش و دراین مرحله ظهور کردند “لامعی” است که به “جامی روم” شهرت یافت (منسوب به جامی شاعر) .(15)
اما شعر عثمانی در قرن یازدهم هجری / هفدهم میلادی با شعر پیش از آن قرن خیلی متفاوت نیست. وشاعران به سمت موضوعات پراکنده وبا سبک های نسبتا جدید وگاه تقلیدی وبا تأثیر شاعران فارسی ادامه یافت ، در این قرن شاعری به نام “ملهمی” ظهور پیدا کرد وحماسه ی خودش “شاهنشاه نامه” را به تقلید از شاهنامه فردوسی به سلطان مراد چهارم1302 ـ 1049 هـ / 1623 ـ 1640م تقدیم کرد که آن را با زبان ترکی عثمانی شروع کرد و سپس با زبان فارسی تمام نمود. و با این کارش از شیوه متداول آنروز خارج شد و در طول این قرن دیگر شاعران عثمانی اسیر قالب های فارسی شدند. و به تعبیر عطائی «شاعر، اکثر شاعران عثمانی اسیر قالب های شعر فارسی بودند. و این از لابلای اشعار «ساقی نامه» او که مضامین جاوید شعر فارسی،وصف معشوق، طبیعیت و شراب است دیده می شود. “16”
از سوی دیگر نتایج رویارویی بین دو دولت عثمانی و صفویه این است که سبک ادبی خاصی مشتمل بر نقد و هجو آشکار شد و نمونة این رویکرد را در جمعی از شعرا می توان یافت که در رأس آنان «روحی بغدادی» و «ویسی» و «نعیمی» قرار دارند.
اما در پایان این قرن شاعری به نام «بهی» پیدا شد که قله ای در شعر عثمانی محسوب می شود، و این از میان دیوان شعر او «خیریه» بر می آید که اندرزهای شعری را در آن درج کرد جذابیت خاص دارد. “17”
از سوی دیگر برای بعضی از دانشمندان و ادبای عثمانی دوره فعالی در تفکر عثمانی بود بنابر آنچه از زبان فارسی به زبانشان نقل کرده اند از ایشان:
ـ صفی الدین مصطفی رومی: کسی که از تعدادی از حماسه های برجسته ادب فارسی را به ترکی ترجمه کرد. و نیز به دو زبان فارسی و ترکی به نظم در آورد “18”
ـ حسین ابن حسن بن عمر حلبی: کسی که زبان های فارسی و ترکی را رواج داد و منطق الطیر فرید الدین عطار نیشابوری را ترجمه کرد “19”
– مصلح الدین مصطفی سروری : کسی که «مثنوی معنوی» مولانا جلال الدین رومی را به ترکی عثمانی ترجمه نمود”20″
ـ حسین ابن بنلی آهی: مدرس مدرسة بورصه ؛ و به نظم در آورنده شیرین و پرویز به تقلید از خسرو و شیرین بود. “21”
ـ آذر چلبی کسی که نقش خیال به تقلید از مخزن الأسرار نظامی گنجوی به نظم کشید “22”
بر این اساس ممکن است که بگوییم فرهنگ عثمانی به شکل عام اساساً بر فرهنگ فارسی تکیه دارد و این فرهنگی است که در طی زمان ها تبلور پیدا کرده است. به گونه ای که تأثیر آداب فارسی بر ادب عثمانی از موضوع قالب به مضمون کشیده می شود، و ادب عثمانی تسلیم آن می شود.
هنگامی که ادیب ایرانی از ذوق برتر و طبع رقیق به آن موصوف می شود در آغاز بر ادیبان عثمانی انعکاس پیدا می کند، و این ادبا آن فرهنگ را بین مردم شان انتشار می دهند.
وقتی که همه غزلیات فارسی ترجمه شده به زبان ترکی عثمانی را به کنار می نهیم و تنها ترجمه ترکی عثمانی کتاب های حکمی مانند مثنوی معنوی و منطق الطیر و غیر از آن را بر گزینیم بدون تردید بازتاب مثبت تهذیب جامعه عثمانی و خصوصاً ترکی ها را در آن لمس می کنیم.
همانگونه که این گفته اثر زبان فارسی در طی گذشت سالها ادامه پیدا می کند و قطع نمی شود و از گروهی به گروهی به ارث می رسد. و بهترین دلیل آن این است که ما امروز در فرهنگ های لغت ترکی می بینیم که بخش قابل توجهی از مفردات فارسی از ریشه ترکی گرفته شده است.
مآخذ و منابع :
1- رجوع کنید به:
ـ شمس الدین سامی: المعجم الترکی التراثی، لبنان 1989.
ـ محمد علی الأنسی: الدراری اللامعات فی منتخبات اللغات، بیروت 1312 هـ
2- نیکو لای ایفانوف: الفتح العثمانی للأقطار العربیه، ترجمه یوسف عطا الله ، بیروت 1988 ص 265.
3- محمد حرب: العثمانیون فی التاریخ و الحضارة ، دمشق ، 1989، ص 247.
4- محمد بن ابی سرور البکری الصدیقی: المنح الرحمانیه فی الدوله العثمانیه، ترجمه لیلی الصباغ، دمشق 1995 ص 40 و ما بعدها.
5- ذبیح الدین صفا: تاریخ ادبیات در ایران، چاپ دهم، 1373، تهران ج 4 ، ص 142.
6- ذبیح الدین صفا: تاریخ ادبیات در ایران ، چاپ دهم، 1373، تهران ج 4 ، ص 148
7- سعید نفیسی تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری، تهران 1362 هـ . ش ، ج 1 ص 481.
8- اسماعیل یاغی: الدولةَ العثمانیة فی التاریخ الإسلامی الحدیث، الریاض 1996 ص 99.
9- اندری کلو: سلیمان القانونی، ترجمه : محمد الرزاقی ، تونس 1991 ، ص 335.
10- اند ری کلو: المرجع السابق ص 235.
11- کوبریلی ، ماده ترک، دائره المعارف الإسلامیه ج 5 ص 134.
12- جواد هیئت« سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی ، تهران ، 1366 ، ص 122.
13- اندری کلو: المرجع السابق ، ص 235 ـ 326.
14- هامر ، ف.ب : تاریخ امپراطوری عثمانی، ترجمه میرزا زکی علی مازندرانی ، به اهتمام ، جمشید کیانی فر، تهران 1367 هـ.ش ج 2 ص 1327.
15- کوبریلی« المرجع السابق ص 132.
16- روبیر مانتران و آخرون : تاریخ الدوله العثمانیه ، ترجمه بشیر السباعی، القاهره ، 1992 ج 2 ص 446.
17- روبیر مانتران : المرجع السابق ج 2 ص 324.
18- سعید نفیسی : تاریخ نظم و نظر ج 1 ص 392 ـ 392
19- عبدالله ناصری طاهری، بعلبک شهر آفتاب و حلب شهر ستارگان ، تهران 1366 ص 137.
20- سعید نفیسی : تاریخ نظم و نثر ؛ ص 492
21- فتح الله مجتبائی ماده حسن بن بنلی الاهی دائره المعارف الاسلامیه ج 1 ص 716
22- فتح الله مجتبائی ماده آذر چپلی دائره المعارف الإسلامیه ج 1 ص 178