آیا به کار بردن کلمه تازی برای عرب ها جهت تحقیر عرب هاست چون تازی به معنای نوعی سگ است؟
در ابتدا در مورد این شایعه باید گفت خیر، این مطلب حقیقت ندارد. در ادامه توضیحاتی در مورد واژه تازی و ریشه آن بیان می کنیم.
نام تازی ظاهراً تغییریافتهٔ واژه طیزی است به معنای کسی که در قبیله طی زندگی میکند. برخی نیز تازی را منسوب به تاز به معنی تازَنده و مهاجم میانگارند که یادآور یورشهای گاه و بیگاه اعراب به شهرهای ایران است. بعدها ایرانیان این نام را به کل عرب ها اطلاق کردند.
در پارسی میانه تازی را تازیک میگفتند.
تازی، تازیک و یا تاژیک، شیوهٔ تلفظ ایرانیان از نام قبیله طایی و به معنای عرب است که در زبان پارسی میانه و زبان پارتی به کار میرفت. گفته میشود که قبیله طایی نخستین اعرابی بودند که ایرانیان در دوران پیش از اسلام با ایشان مواجهه داشتند و بعدها این واژه را برای همه اعراب به صورت عمومی بکار بردند. در دوران پس از اسلام و ورود اعراب مسلمان به ماوراالنهر این لغت تغییر معنا داد و در مقابل قبایل ترک ساکن در ترکستان غربی، به همه مسلمانان آن نواحی فارغ از قومیتشان تازیک یا تاژیک گفتند.
کلمه تازی تحقیر عرب ها آیا استفاده از کلمه تازی برای تحقیر عرب هاست – تازیان
شکل سغدی واژه تازی همان واژه تاجیک است که هنوز امروزه برای فارسی زبانان ماوراءالنهر و بخش شرقی فلات ایران استفاده میشود. دلیل خطاب کردن مسلمانان با این واژه این است که اکثر «اعرابی» که با این عنوان خطاب میشدند در واقع ایرانیانی بودند که به اسلام گرویده بودند.
وجه اشتقاق
فرزانه بهرام بن فرزانه فرهاد تاز، نام یکی از پسران سیامک بوده و تازیان از نسل اویند و از بعضی تواریخ نیز چنین معلوم میشود که تاز پسرزاده ٔ سیامک بن میشی بن کیومرث بوده و پدر جمله ٔ عرب است و نسب تمام عرب به تاز میرسد[۴]
چنانکه نسب همه عجم به هوشنگ شاه میرسد. (آنندراج) (انجمن آرا)… و در سراج اللغات نوشته که تازی بمعنی عربی و این منسوب به تاز است چون لفظ تاز بمعنی تازنده نیز آمده و در اوائل اسلام عربان تاخت و تاراج بسیار در ایران کردهاند، بدین جهت نسبت به تاز کرده. (غیاث اللغات). بعضی حدس زدهاند که تازی اصلاً بمعنی چادرنشین است، از کلمه ٔ تاژ و تاز بمعنی چادر و خیمه و یاء نسبت، و همیشه آن را مقابل دهقان آرند. پس دهقان بمعنی روستانشین و تازی بمعنی چادرنشین است، طوائف چادرنشین که ییلاق و قشلاق کنند، مقابل دهقان که ساکن و تخته قاپو باشد. طبق این حدس کلمه ٔ مورد بحث بار اول بمعنی مطلق چادرنشین بودهاست و سپس بمعنی خاص تری فقط بر عرب اطلاق شدهاست. مردم چین عرب را تاش نامند و این تاش مأخوذ ازکلمه ٔ فارسی تاژی یا تازیست که بمعنی چادرنشین است و این نشان میدهد که مردم چین در اول عرب را بتوسط ایرانیان دریانورد و تجار برّی ایران شناختهاند.
چند مثال از شعر فارسی
از ایران و از ترک وز تازیان / نژادی پدید آید اندر میان (فردوسی)
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود / سخنها به کردار بازی بود(فردوسی)
ز تازی و هندی و ایرانیان / ببستند پیشش کمر بر میان (فردوسی)
سر مرد تازی بدام آورید / چنان شد که فرمان او برگزید (فردوسی)
نباشند یاور ترا تازیان / چو از تو نیابند سود و زیان (فردوسی)
هرکس به عید خویش کند شادی / چه عبری و چه تازی و چه دهقان (فرخی یزدی)
سواران تازنده را نیک بنگر / درین پهن میدان ز تازی و دهقان (ناصر خسرو)
ای ز تیغ تو در سرفرازی / ملک ترک و ملت تازی (انوری)
دید مرا گرفته لب آتش فارسی ز تب / نطق من آب تازیان برده به نکته دری (خاقانی)
موی به مویت ز حبش تا طراز / تازی و ترک آمده در ترکتاز (نظامی)
که سعدی راه و رسم عشقبازی / چنان داند که در بغداد تازی (سعدی، گلستان سعدی)
طاما صحاظ به تازیست و میهمی / به پارسی کنم اما صحای او (منوچهری)
به سیم و به میکرد خواهم من امشب / بر آن ترک تازی زبان ترکتازی (سوزنی سمرقندی)
نماند خوف اگر گردی روانه / نخواهد اسب تازی تازیانه (شبستری)
عرب ها یا اعراب ؟ چرا کلمه اعراب غلط است ؟
کلمه تازی تحقیر عرب ها آیا استفاده از کلمه تازی برای تحقیر عرب هاست – تازیان