خودگویحدیث نفس در داستان نویسی و نماشنامه

حدیث نفس در نمایشنامه – خودگوئی
در نمایشنامه گفتاری است که یکی از شخصیت ها در تنهائی و خلوت بر روی صحنه نمایش به زبان می آورد و به طور قراردادی اطرافیان او نمی شنوند. این نوع گفتار معمولا سیر اندیشه ها و افکار درونی شخص را بیان می کند. حدیث نفس از آن رو با تک گوئی نمایشی تفاوت دارد که مخاطب ندارد. گفتگوی با خود علاوه بر نمایشنامه در داستان نیز به کار می رود.
حدیث نفس از ابداعات شکسپیر می باشد. وی برای نخستین بار به منظور توجه به جریان های درونی و ذهنی شخصیت هایش و بیان ضمیر پنهان ایشان حدیث نفس را به نمایشنامه معرفی کرد. پس از شکسپیر این شگرد مورد استفاده فراوان نزد نمایشنامه نویسنان و بعدها داستان نویسان واقع شد.
حدیث نفس در سنت نمایشنامه نویسی دوران الیزابت رواج بسیاری داشته است.
حدیث نفس در سنت نمایشی قرن هجدهم و قرن نوزدهم همچنان رواج داشت اما با ظهور مکتب ناتورالیسم مقبولیت پیشین خود را از دست داد.
در دوران معاصر حدیث نفس و خودگوئی در داستان نیز به کار می رود. در این صورت جملاتی که به صورت حدیث نفس است معمولا با جمله کوتاه او گفت، من گفتم و غیره مشخص می شود. و گفتگو با خود میان دو علامت نقل قول مستقیم قرار می گیرد.
سیما داد – فرهنگ اصطلاحات ادبی
حدیث نفس یا خودگویی یکی از شگردهای ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی است و آن گفتاری است که یکی از شخصیت‌های نمایش یا داستان به زبان می‌آورد و به طور قراردادی فاقد مخاطب است. این نوع گفتار معمولاً سیر اندیشه‌ها و افکار درونی شخص را بیان می‌کند. در بخش‌هایی از سمفونی مردگان و غصه‌ای و قصه‌ای این شگرد به کار گرفته شده است. تفاوت حدیث نفس با تک گویی نمایشی این است که حدیث نفس مخاطبی ندارد.
شریفی، فرهنگ ادبیات فارسی، ۵۲۵.
به انگلیسی: Soliloquy
به عربی: المناجاة الفردیة

 

حدیث نفس

نویسنده : مهدي اسلامي

حدیث نفس یا خودگویی، یکی از انواع تک‌گویی است. تک‌گویی گفتار یک‌نفره‌ای است که می‌تواند مخاطب داشته باشد یا نداشته باشد. اغلب نیاش‌ها و مناجات‌ها، بیشتر شعرهای غنایی و همه‌ی مرثیه‌ها، تک‌گویی به شمار می‌روند. برای تک‌گویی چهار نوع مشخص شده است که عبارتند از:

الف- مونودرام: یعنی نمایشی که فقط یک شخصیّت در آن نقش داشته باشد.

ب- تک‌گویی نمایشی: که شیوه‌ای روایی است که با آن راوی برای مخاطبی خاص یا خیالی از سرگذشت یا وضعیت نمایشی خود سخن می‌گوید.[1] در تک‌گویی نمایشی، شخصیّت داستان با صدای بلند برای مخاطبی که خواننده او را نمی‌شناسد، حرف می‌زند. راوی مانند بازیگری روی صحنه‌ی تئاتر که تماشاچی‌ها را مخاطب قرار می‌دهد، برای مخاطبی صحبت می‌کند.[2]

ج- تک‌گویی درونی: شیوه‌ای است که با آن گذر اندیشه‌ها در ذهن شخصیّت، توصیف و نمایانده می‌شود. گفتار درونی شامل محتوا و روند ذهنی شخصیّت تا سطح پیش از گفتار است.[3]

د- حدیث نفس (تک‌گویی بیرونی): که در آن شخصیّت، افکار و احساساتش را به زبان می‌آورد تا مخاطب، خواننده یا تماشاچی از نیاّت و مقاصد او باخبر شود. البته خود شخصیّت از حضور دیگران بی‌اطلاع است. به این ترتیب، اطلاعاتی در مورد شخصیّت نمایش‌نامه یا داستان به خواننده داده می‌شود و با بیان احساسات و افکار شخصیّت، به پیش‌برد داستان کمک می‌شود. البته در حدیث نفس تنها اطلاعاتی به خواننده یا تماشاچی داده نمی‌شود، بلکه خصوصیّات روانی راوی نیز برای خواننده آشکار می‌شود.[4] مثلا قطعه‌ی “بودن یا نبودن” اثر ویلیام شکسپیر و رمان “خشم و هیاهو” از ویلیام فاکنر:

“…می‌گویم اگر غصه‌ات این است که او مدرسه نمی‌رود و ول می‌گردد، شانس آوردی. می‌گویم باید همین حالا توی آشپزخانه باشد، به جای آن‌که بالا توی اتاقش رنگ و لعاب به صورتش بمالد و منتظر باشد تا شش کاکاسیاه که یک پاتیل پر نان و گوشت توی شکم نریخته باشند از سر جاشان بلند نمی‌شوند، بیایند براش ناشتایی درست کنند… .”[5]

حدیث نفس از ابداعات شکسپیر، رمان‌نویس انگلیسی است. وی برای نخستین‌بار به منظور توجه به جریان‌های درونی و ذهنی شخصیّت‌هایش و بیان ضمیر پنهان ایشان، حدیث نفس را به نمایش‌نامه معرفی کرد. پس از شکسپیر این شگرد مورد استفاده‌ی فراوان نزد نمایش‌نامه‌نویسان و داستان‌نویسان واقع شد. حدیث نفس در سنت نمایش‌نامه‌نویسی دوران الیزابت رواج بسیار داشته است. حدیث نفس در سنّت نمایش‌نامه‌نویسی قرن هجدهم و قرن نوزدهم همچنان رواج داشت، اما با ظهور مکتب ناتورالیسم، مقبولیّت پیشین را از دست داد.

در قرن بیستم برخی از نمایش‌نامه‌نویسان غربی که نمایش‌نامه‌ی منظوم می‌نوشتند از این شیوه استفاده می‌کردند، برای مثال، تی. اس. الیوت، شاعر و نمایش‌نامه‌نویس انگلیسی، نمایش‌نامه‌ی منظوم “قتل در کلیسا” را به شیوه‌‌ی حدیث نفس نوشته است.

در دوران معاصر حدیث نفس و خودگویی در داستان نیز به‌کار می‌رود. در این صورت جملاتی که به صورت حدیث نفس است معمولا با جمله‌ی کوتاه “او گفت”، “من گفتم” و غیره مشخص می‌شود و گفتگو با خود میان دو علامت نقل قول مستقیم “…” قرار می‌گیرد. اما پاسخی از سوی اشخاص دیگر داده نمی‌شود از این رو خواننده درمی‌یابد که گوینده با خودش گفتگو می‌کند،[6] مثل این قطعه از “خشم و هیاهو” نوشته‌ی فاکنر:

“جاسن سوار شد و موتور را روشن کرد و راه افتاد. دنده دو زد. صدای قرقر و پت پت موتور بلند شد و او سرعت موتور را زیاد کرد، ماشین را خفه کرد، آن وقت ساسات را وحشیانه بیرون کشید و تو می‌برد، گفت: …می‌خواد بارون بیاد، وسط راه منو گیر میاره و شلاق‌کش می‌باره… و از میان ناقوس‌ها و از شهر بیرون راند و در فکر وقتی بود که در گل مانده باشد و دنبال مال بگردد و …اون وقت اون مالدارای لعنتی همشون توی کلیسان…. فکر این را می‌کرد که عاقبت چطور یک کلیسا پیدا می‌کند… .”[7]

نویسندگانی که با جریان سیال ذهن سر و کار دارند،حدیث نفس را شیوه‌ی مؤثری برای ارائه‌ی محتوا و روندهای ذهنی شخصیّت‌هایشان یافته‌اند و ارائه‌ی محتوا و روندهای ذهنی پرسوناژ مستقیما و بدون حضور نویسنده صورت می‌گیرد، منتها فرض بر این است که مخاطب وجود دارد. هوشنگ گلشیری در اوائل “شازده احتجاب” هرچند در صفحات معدودی، با موفقیت از این شیوه به خوبی استفاده کرده است. جلال آل‌احمد نیز در داستان کوتاه “شوهر آمریکایی” از این شیوه بهره برده است.[8]

تفاوت حدیث نفس (تک‌گویی بیرونی) با تک‌گویی درونی آن است که در حدیث نفس شخصیّت با صدای بلند صحبت می‌کند، در حالی‌که در تک‌گویی درونی، گفته‌ها در ذهن او می‌گذرد.[9] هدف از گفتگوی درونی این است که هویّت ذهنی و زندگی درونی شخصیّت به خواننده منتقل شود، ولی هدف از حدیث نفس، انتقال احساس‌ها و اندیشه‌هایی است که به طرح و عمل داستانی ارتباط دارد، بنابراین از انسجام بیشتری برخوردار است.[10]

حدیث نفس در عین حال با تک‌گویی نمایشی نیز تفاوت دارد زیرا در تک‌گویی نمایشی، شخصیّت از وجود و حضور دیگران غافل و بی‌خبر است. حدیث نفس بخشی از اثر است، در حالی‌که تک‌گویی نمایشی می‌تواند همه‌ی اثر را به خود اختصاص دهد.[11] از طرف دیگر تک‌گویی نمایشی در عرصه‌ی نمایش و شعر نمود دارد. در چنین شعری، شخصیّت منفرد، سرشت خود و وضعیت نمایشی را به زبان خود بر ملا می‌کند. ضمنا بر خلاف حدیث نفس، مکان و زمان و هویّت‌های شخصیّت در خلال خود شعر آشکار می‌شود.[12]

البته داستان امروز از هر زاویه‌ی دیدی که بهتر بتواند مقصود و هدف خود را نشان بدهد، بهره می‌گیرد و خود را مقیّد به زاویه‌ی دید معیّنی نمی‌کند. مثلا در رمان “پاییز پدرسالار” نوشته‌ی گابریل گارسیا مارکز، نویسنده‌ی کلمبیایی هرگاه لازم باشد، زاویه‌ی دید تغییر می‌یابد و زاویه‌ی دید اول شخص به زاویه‌ی دید سوم شخص تبدیل می‌شود. قابل ذکر است که در ارزش زاویه‌ی دید میان منتقدان اختلاف‌نظر بسیاری است.[13]
منابع :

1 ـ انوشه، حسن، فرهنگ نامه ادبی فارسی، تهران، انتشارات سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، 1376

2 ـ بی نیاز، فتح الله، درآمدی بر داستان نویسی و روایت شناسی، تهران، انتشارات افراز، چاپ اول، 1387.

3 ـ حسینی، صالح، بررسی تطبیقی خشم و هیاهو و شازده احتجاب، تهران، انتشارات نیلوفر، چاپ اول، 1379.

4 ـ داد، سیما، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران، انتشارات گلشن، چاپ اول، 1382.

5 ـ میر صادقی، جمال، ادبیات داستانی، تهران، انتشارات علمی، چاپ چهارم،1382.

6 ـ میر صادقی، جمال، عناصر داستان، تهران، انتشارات علمی، چاپ سوم، 1376.

7 ـ میر صادقی، جمال و میمنت، واژه نامه هنر داستان نویسی، تهران، انتشارات مهناز، چاپ اول، 1377.

[1] . انوشه، حسن؛ فرهنگ‌نامه‌ی ادبی فارسی، تهران، انتشارات سازمان چاپ و انتشارات، 1376، چاپ اول، ص 401

[2] . میرصادقی، جمال؛ و میمنت؛ واژه‌نامه‌ی هنر داستان‌نویسی، تهران، انتشارات مهناز، 1377، چاپ اول ص 69

[3] . انوشه، حسن؛ پیشین، ص 1178

[4] . بی‌نیاز، فتح‌الله؛ درآمدی بر داستان‌نویسی و روایت‌شناسی، تهران، نشر افراز، 1387، چاپ اول، ص 302

[5] . میرصادقی، جمال؛ ادبیات داستانی، تهران، انتشارات علمی، 1382، چاپ چهارم، ص 515

[6] . سیما، داد؛ فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران، انتشارات گلشن، 1382، چاپ اول، ص 195

[7] . انوشه، حسن؛ پیشین، ص 524

[8] . حسینی، صالح؛ بررسی تطبیقی خشم و هیاهو و شازده احتجاب، تهران، انتشارات نیلوفر، چاپ اول، ص 19

[9] . میرصادقی، جمال؛ عناصر داستان، تهران، انتشارات علمی، 1376، چاپ سوم، ص 418

[10] . حسینی، صالح؛ پیشین، ص 19

[11] . میر صادقی، جمال، عناصر داستان، تهران، انتشارات علمی، 1376، چاپ سوم، ص 418

[12] . حسینی، صالح، بررسی تطبیقی خشم و هیاهو و شازده احتجاب، تهران، انتشارات نیلوفر، چاپ

[13] . میر صادقی، جمال، ادبیات داستانی، تهران، انتشارات علمی، 1382، چاپ چهارم ص516

كلمات كليدي : خودگويي، تك گويي دروني، تك گويي نمايشي، جريان سيال ذهن، زاويه ي ديد، ادبيات فارسي

منبع: پژوهشکده باقرالعلوم

 

By شرکت ناسار - تجارت با عراق

دکتر حبیب کشاورز عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان - گروه زبان و ادبیات عربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *