ترجمه فارسی قرآنقرآن

ارزیابی مقایسه‌ای انسجام در سورة علق و ترجمة آن از حداد عادل بر اساس نظریة هالیدی و حسن
دانلود فایل اصلی مقاله
نویسندگان
محمدحسن امرایی 1؛ غلامعباس رضایی هفتادر2؛ محمّدتقی زند وکیلی3
1دکترای زبان و ادبیات عربی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
2دانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران، تهران، ایران
3استادیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران
چکیده
از مسائلی که در زبان‌شناسی متن‌بنیاد همواره مورد توجّه تحلیلگران متون مختلف قرار گرفته، انسجام (Cohesion) و هماهنگی انسجامی در متن است. در این پژوهش، بر اساس نسخة تکامل‌یافته از نظریة نظام‌مند هالیدی و حسن (1985م.)، و نیز مفهوم هماهنگی انسجامی که رقیه حسن در سال 1984میلادی مطرح نمود، عوامل انسجام در سورة علق و ترجمة آن از حداد عادل، به صورت گزینشی و استقرائی، به بوتة نقد و ارزیابی توصیفی‌ـ تحلیلی و آماری گذاشته می‌شود. نویسندگان برآنند تا با نگاهی فراجمله‌ای، با اتکا به نظریة مذکور، عوامل انسجام و نیز میزان این انسجام را در متن سورة علق و ترجمة آن مشخص نموده، سپس هر دو متن مبدأ و مقصد را با یکدیگر مقایسه کنند. دستاورد پژوهش نشان می‌‌دهد که هر دو متن، منسجم هستند و با توجّه به درصد بالای مشابهت متن مقصد با متن مبدأ در نحوة کاربست عوامل انسجام، مترجم در انتقال مفاهیم ترجمه موفّق بوده‌است.
کلیدواژه ها
نظریة انسجام؛ هماهنگی انسجامی؛ سورة علق؛ ترجمه؛ حداد عادل
اصل مقاله

زبان‌شناسی نقشگرا از نگرش‌های مسلّط در زبان‌شناسی نظری امروز است که بر نقش‌های زبانی تأکید دارد. نقشگرایان معتقدند که «زبان ابزاری برای تعامل اجتماعی و واحد تحلیل متن در بافت است. در این معنا، نسبت واحدهای زبانی و روابط صوری آنها با بافت است که معانی خاص را افاده می‌‌کند» (Halliday & Hasan, 1985: 40). از این رو، آنان کار خود را با تکیه بر حیطة کلام آغاز می‌‌کنند و در تحلیل کلام، متن را مجموعه‌ای منسجم و معنادار می‌‌دانند. «از این دیدگاه، نظام زبان، نظامی دل‌بخواهی نیست، بلکه جامعه و متناسب با نیازهای جامعه و انسان است، به طوری که هر عنصری از زبان را می‌توان با ارجاع به نقش آن در سیستم کلی زبان تبیین کرد» (مهاجر و نبوی، 1376: 14). هالیدی با همکاری حسن انسجام متن را در کتابی با عنوان انسجام در انگلیسی، بررسی و عناصر آن را مقوله‌بندی کرده‌اند.

شاخه‌ای از دانش تجزیه و تحلیل کلام، «گفتمان/ سخن‌کاوی» است و بر این اصل بنیان دارد که «یک متن زمانی به گفتمان تبدیل می‌شود که کلّیتی منسجم داشته باشد، حتی اگر از یک تکة کوچک زبانی تشکیل شده باشد» (گرین و لبیهان، 1383: 33). بر این اساس، «انسجام» عامل اصلی در شکل‌گیری متن است، همچنان‌که هالیدی معتقد است انسجام از طریق ایجاد روابط معنایی میان بخش‌های یک نوشته یا گفته، آن را به یک متن تبدیل می‌‌کند (ر.ک؛ Halliday& hasan, 1976: 4).

نظریة انسجام به سبب قابلیتی که در تعیین میزان انسجام در هر متنی دارد، می‌تواند چارچوبی کارآمد در راستای تحلیل میزان انسجام در متن سوره‌های قرآن و نیز ترجمة آن‌ها باشد.

یکی از سوره‌های قرآن که علی‌رغم حجم اندکش، از موضوعات متنوعی سخن گفته، سورة علق است. نظر به همین تنوع موضوع و حجم اندک، کیفیت انسجام در این متن می‌تواند مورد سؤال قرار گیرد. از سوی دیگر، یکی از ترجمه‌های فارسی قرآن که در دسترس عموم فارسی‌زبانان قرار دارد، ترجمة حداد عادل است که از حیث انسجام، از سوی ناقدان به چالش کشیده شده‌است (قاضی‌زاده و خزاعی فرید، 1391: 92ـ90).

لذا در این پژوهش بر مبنای نظریة انسجام از هالیدی و حسن (نسخة 1985م.) کیفیت انسجام در متن سورة علق و ترجمة آن به قلم حداد عادل به تحلیل گذاشته می‌شود و در پایان به پرسش‌های زیر پاسخ داده می‌شود:

1. سورة علق و ترجمة منتخب جداگانه با چه عواملی و به چه میزانی انسجام متنی دارند؟

2. سورة علق و ترجمة منتخب از نظر انسجام متنی چه رابطه‌ای با هم دارند؟

1. روش مطالعه

روش این مطالعه، «تحلیلی ـ تطبیقی» است و ساختار آن دو بخش اساسی بخش نظری که از شمارة 2 آغاز می‌گردد، ابتدا به تحلیل نظریة انسجام می‌پردازد و آنگاه نحوة استفاده از این نظریه را معرفی می‌‌کند.

بخش تطبیقی که از شمارة 3 آغاز می‌گردد و متشکل از دو بخش جداگانه است، در بخش اول، به تطبیق الگوی انسجام هالیدی در سورة علق و در بخش دوم به تحلیل این نظریه در ترجمة سورة علق پرداخته‌است. در پایان، نتایج به طور مقایسه‌ای تحلیل شده‌است.

2. پیشینة پژوهش

بررسی کیفیت انسجام در متن قرآن از دیرباز مدّ نظر مفسّران و بلاغیان بوده‌است و آن‌ها، به‌ویژه در «علم مناسبات» به آن پرداخته‌اند. اما در عصر حاضر، نظریة انسجام چارچوبی کارآمد برای بررسی انسجام در متون را فراهم ساخته که البته مورد توجه قرآن‌پژوهان نیز قرار گرفته‌است، به‌ویژه در پژوهش‌هایی همچون: 1ـ «تحلیل عناصر نقش‌مند در انسجام‌بخشی به ساختار آوایی متن قرآنی» از احمد پاشازانوس و همکاران. 2ـ «مطالعة زبان‌شناختی روابط متنی در قرآن» از سلوی محمّد العوی. 3ـ «بررسی عناصر انسجام متن در داستان حضرت موسی با رویکرد زبان‌شناسی نقشگرا» از سید مهدی مسبوق و شهرام دلشاد. 4ـ «واکاوی زبان‌شناختی باهم‌آیی واژگانی در قرآن مجید» از عباسعلی آهنگر و اعظم میکده. این نظریه به‌تازگی به عرصة مطالعات ترجمة قرآن نیز راه یافته‌است و مقالاتی همچون «مقایسة کاربست عوامل انسجام در سورة اعلی و ترجمة آن از صفارزاده» به قلم نعمتی و ایشانی، و «نقدی بر ترجمة سورة بیّنة از طاهره صفّارزاده براساس الگوی انسجام» از نعمتی را به دنبال داشته‌است. مقالة حاضر در امتداد این پیشینه، در اقدامی جدید، کیفیت انسجام در متن سورة علق و ترجمة آن از حداد عادل را به‌ صورت مقایسه‌ای بررسی خواهد کرد.

3. ادبیّات و مبانی نظری پژوهش

3ـ1) نظریة تکامل‌یافتة هالیدی و حسن دربارة انسجام

از نظریه‌های مهم زبان‌شناسی در تحلیل متون، نظریة انسجام هالیدی و حسن است. این نظریه در حوزة مطالعات متن‌شناسی، مؤلفة «انسجام» را به عنوان مهم‌ترین مؤلفة شکل‌گیری متن معرفی می‌‌کند و به تحلیل عوامل انسجام در متن می‌پردازد. از دیدگاه این نظریه، اگر اجزای جمله‌های نوشته یا گفته‌ای با هم مربوط باشند، آن نوشته یا گفته، یک متن (Text) را شکل می‌دهند. هالیدی و حسن، ساختمان متنی و روابط بین‌جمله‌ای را بررسی کرده‌اند. آن‌ها روابط بین‌جمله‌ای در متن را «انسجام متنی» نامیده‌اند و آن را این گونه تعریف کرده‌اند: «انسجام، یک مفهوم معنایی است که به روابط معنایی موجود در متن اشاره دارد و آن را به عنوان یک متن از غیرمتن متمایز می‌سازد» (سارلی، 1390: 55).

هالیدی رویکرد خود را نقشگرایی می‌خواند؛ زیرا معتقد است که آرای او نسبت به زبان، بیشتر متکی بر نقش عناصر زبانی است تا صورت آن‌ها. او این اتکاء به نقش را در سه تفسیر به کار می‌برد: الف) در تفسیر متون. ب) در تفسیر نظام زبانی. ج) در تفسیر ساخت‌های عناصر زبانی. از نظر او، دستور نقشگرا دستوری طبیعی است و هر متنی، خواه گفتاری خواه نوشتاری، مفهوم خود را در بافت کاربردی بازمی‌یابد (ر.ک؛ آقاگل‌زاده، 1394: 88).

3ـ2) ابزارهای انسجام (Cohesion Devices)

هالیدی و حسن عوامل انسجام متن را ابتدا به سه گروه کلی دستوری، واژگانیو پیوندی (ربطی) تقسیم می‌‌کنند؛ به این ترتیب:

در ادامه، عوامل انسجام با زیرمجموعه‌های آن‌ها توضیح داده می‌شود.

3ـ2ـ1) عوامل دستوری (Grammatical Elements)

3ـ2ـ1ـ1) ارجاع (Reference)

منظور از ارجاع، عناصر ضمیری در متن است؛ مانند «آن سال که برف سنگینی آمد، آقای شفیعی، همسایه ما، سُر خورد و پایش شکست. همسایه‌ها او را به بیمارستان بردند» (سجودی، 1393: 102). «آقای شفیعی»، «ش» و «او» هم‌مرجع هستند و از طریق روابط هم‌مرجعی به شکل‌گیری بافتار متن کمک می‌‌کند.

3ـ2ـ1ـ2) جایگزینی (Substitution)

جایگزینی به عملکرد یکی از عناصر متن اشاره دارد که به لحاظ معنایی، به جای یکی از عناصر قبلی در متن آمده‌است؛ مثل: «این کفش را نمی‌خواهم. آن یکی را می‌خواهم» (مهاجر و نبوی، 1376: 67).

3ـ2ـ1ـ3) حذف(Ellipsis)

حذف یعنی بخشی از متن که قبلاً به مخاطب شناسانده شده، در ادامة متن ذکر نشود و هیچ جانشینی هم برای آن نیاید. حذف می‌تواند برای فعل، اسم و بند رخ دهد (ر.ک؛ شعبانلو، 1387: 172). به عنوان نمونه: «برای جشن مدرسه، مریم شیرینی آورد و مهری میوه». بدیهی است که «مهری میوه را آورد»، امّا فعل حذف شده‌است.

3ـ2ـ2) عوامل واژگانی (ElementsLexical)

3ـ2ـ2ـ1) تکرار(Reiteration)

تکرار از ابزارهای انسجام‌بخشی متن است که طی آن عناصری از جمله‌های قبلی متن در جمله‌های بعدی تکرار می‌شود. تکرار در قالب‌هایی مانند «ترادف»، «تضاد»، «شمول معنایی» و «رابطة جزء و کل» رخ می‌‌دهد (ر.ک؛ مهاجر و نبوی، 1376: 70).

3ـ2ـ2ـ2) هم‌آیی(Collection)

هم‌آیی یکی دیگر از عناصر انسجام واژگانی است که منظور از آن، «مجاورت» یا «به هم مربوط بودن» عناصر واژگانی معینی در چارچوب موضوع یک متن است؛ مثلاً در یک متن فوتبالی، کلماتی مانند داور، بازیکن، دروازه، دروازه بان، خطا و… در جمله‌های مختلف آن، به وجود آمدن نوعی انسجام واژگانی می‌شود (ر.ک؛ آقا‌گل‌زاده، 1394: 108).

3ـ2ـ2ـ3) عوامل پیوندی (ElementsConnective)

عناصر ربطی از دیگر عوامل انسجام در متن هستند که جمله‌ها را به هم پیوند می‌دهند. «در هر زبان، کلمات و عباراتی هست که نقش آن‌ها انتقال خواننده یا شنونده از جمله‌ای به جملة بعد است» (صلح‌جو، 1391: 24). هالیدی و حسن نخست پیوندها را به دو دستة کلان و خرد تقسیم می‌‌کنند. مقصودشان از پیوندهای کلان عباراتی است چون «روزی روزگاری» که شروع یا پایان یک موضوع را نشان می‌دهند. پیوندهای خرد را نیز به چهار دسته تقسیم می‌‌کنند که عبارتند از (ر.ک؛ رحمانی، 1384: 23):

الف) پیوندهای افزایشی: مانند «علاوه بر این» در جملة «پیرمرد افسرده بود. علاوه بر این، انگیزه‌ای برای ادامة سفر نداشت».

ب) پیوندهای تباینی: مانند «با وجود این»: «هوا سرد است. با وجود این، من به پارک می‌روم».

ج) پیوندهای علّی: به بیان روابط علت و معلولی بین وقایع می‌پردازد. عباراتی مانند «زیرا»، «برای اینکه» و مشابه آن. برای مثال در این جمله: «او به مهمانی نرفت، برای اینکه خسته بود».

د) پیوندهای زمانی: توالی زمان را نشان می‌‌دهد؛ مانند: «سپس»، «بعد» و مشابه آن. برای مثال در این جمله: «شما بروید. من بعد می‌آیم» (مهاجر و نبوی، 1376: 67).

3ـ3) گره (Tie)

آنچه مفهوم انسجام را در جمله مستقر می‌‌کند، «گره» نامیده می‌شود. گره عنصری از یک جمله را به عنصری در جمله‌ای دیگر مرتبط می‌‌سازد. هالیدی و حسن بر اهمیت «گره» بسیار تأکید کرده‌اند (ر.ک؛ قوامی و آذرنوا، 1392: 76).

3ـ4) نقش اندیشگانی زبان

در نتیجه، تجربه‌ها و تصویرهایی که ما از جهان پیرامون و جهان ذهنی و خیالی خود داریم، به واسطة زبان مقوله‌بندی می‌شوند، به صورت مفاهیم درمی‌آیند و رمزگذاری و بیان می‌شوند. پدیدارها و نظام جهان از رهگذر این ویژگی زبان که آن را نقش اندیشگانی زبان می‌نامند، وارد زبان می‌شوند و ما این امکان را می‌یابیم که بر پایة آن، دست به کنش بزنیم. به واسطة این عمل زبان، پیوستار جهان به سه بخش عام تقسیم می‌شود (ر.ک؛ مهاجر و نبوی، 1376: 39) که عبارتند از:

3ـ4ـ1) فرایند(Process)

«فرایند» ناظر است بر یک رخداد، یک کنش، یک حالت، یک فرایند احساسی، گفتاری یا وجودی.

3ـ4ـ2) مشارکین فرایند(Participants in the process)

عناصر دست اندرکار فرایندند که می‌توانند یا عامل فرایند باشند، یا فرایند بر آن اعمال شود، یا آنکه از فرایند بهره‌مند شوند.

3ـ4ـ3) عناصر پیرامونی (Circumstantial Elements)

عناصری هستند که زمان و مکان، شیوة عمل، وسایل، اسباب و شرایط فرایند را رقم می‌زنند. فرایندها به تناسب نوع و معنایی که دارند، می‌توانند یک یا دو یا سه مشارکت داشته باشند که در بیان فنی معناشناختی، فرایند یک‌ارزشی، دوارزشی و سه‌ارزشی نام دارند. برای نمونه، فرایند «مُردن» فقط یک مشارک دارد و فرایندی یک‌ارزشی است، اما فرایند «دادن»، بالقوه سه مشارک دارد و فرایندی سه‌ارزشی است: مثل: الف) علی مُرد. ب) من کتاب را به فرشته دادم. در «الف»، «علی» و در «ب» «من»، «کتاب» و «فرشته» مشارکین فرایند هستند.

3ـ5) فرایندها (Processes)

از دید زبان‌شناسی نقشگرا، «گذرایی» یک ویژگی جمله است که برای مشخص کردن انواع فرایندها در جمله به‌کار می‌‌رود. هالیدی در تعریف گذرایی می‌نویسد: «گذرایی در اصل، رمزگذاری تجربیات ما از فرایندهاست» (سارلی و ایشانی، 1390: 60ـ61). فرایندها به لحاظ معنایشان در شش گروه دسته‌بندی می‌شوند و به تناسب معانی‌ خود، مشارکین ویژه‌ای را می‌پذیرند. فرایندها به دو دستة کلی «فرایندهای اصلی» و «فرایندهای فرعی» تقسیم می‌شوند که هر یک، سه فرایند را پوشش می‌دهند. در حوزة گذرایی فعل، هالیدی سه نوع فرایند اصلی را با نام‌های «مادی»، «ذهنی» و «ربطی» و سه نوع فرایند فرعی به نام‌های «رفتاری»، «لفظی» و «وجودی» معرفی می‌‌کند (ر.ک؛ هالیدی، 1994م.: 107؛ به نقل از: سارلی و ایشانی، 1390: 61):

3ـ5ـ1) فرایندهای اصلی (The main processes)

3ـ5ـ1ـ1) فرایند مادی (Physical process)

این فرایند به آن فعالیت‌های کنشی مربوط است که بر انجام دادن کاری فیزیکی دلالت می‌‌کند؛ مانند خوردن، گرفتن و… در این نوع فرایند ممکن است یک شرکت کننده (مشارک) اصلی با عنوان کنشگر داشته باشیم، مانند: «من خواهم آمد» در این جمله «من» کنشگر محسوب می‌شود (ر.ک؛ هالیدی و حسن، 1985م.: 37).

3ـ5ـ1ـ2) فرایند ذهنی (Mental process)

این فرایند در اصل به امور ذهنی، حسی و فکری مربوط است؛ مانند دوست داشتن، فکر کردن، خوشایند بودن و… شرکت‌کنندة در این فرایند، «حسگر» (مُدرِک)، و آنچه در این فرایند احساس می‌شود، «پدیده» نام دارد؛ برای مثال: «من راز فصل‌ها را می‌‌دانم و حرف لحظه‌ها را می‌فهمم» در اینجا «من» حسگر (مُدرِک)، و «راز فصل‌ها» و «حرف لحظه‌ها» پدیده‌های بند هستند (ر.ک؛ پهلوان‌نژاد و زمردیان، 1383: 63).

3ـ5ـ1ـ3) فرایند ربطی (Related process)

این فرایند «با فعل‌های شدن، داشتن، به نظر رسیدن، بودن و… در ارتباط است. شرکت‌کنندة در این فرایند، «حامل» نامیده می‌شود و آنچه «اسناد» داده می‌شود، ممکن است صفت باشد» (پورنامداریان، 1389: 16)؛ مانند «غمگین» در جملة «من غمگین هستم» و یا «یکسانی»؛ مانند «عشق» در جملة «خدا عشق است» و یا ممکن است مالکیت باشد؛ مانند «مدادهای زیادی» در جملة «من مدادهای زیادی ندارم».

3ـ5ـ1ـ4) فرایندهای فرعی (SubـProcesses)

الف) فرایند رفتاری (Behavioral Processes)

این فرایند در بر گیرندة رفتارهای گوناگون جسمی و روانی یک جاندار یا جاندار پنداشته شده‌است. در این فرایند، فقط یک شرکت‌کننده به نام «رفتارگر» وجود دارد (ر.ک؛ مهاجر و نبوی، 1376: 45)؛

مانند:

ـ دخترک چند ساعتی می‌گریست.

ـ او از ته دل خندید.

در این مثال‌ها «دخترک» و «او» رفتارگرند و «گریستن» و «خندیدن» نیز فرایندهای رفتاری هستند.

ب) فرایند لفظی (Verbal Process)

«فرایندی است با فعل‌هایی که همه از نوع “گفتن” هستند. مشارکین این فرایند، عبارتند از: “گوینده “، “مخاطب” و “گفته”» (همان: 46ـ45)؛ مثل: «کتاب راهنما جزئیات کار دستگاه را برای شما توضیح می‌‌دهد». در این مثال، «کتاب راهنما» گویندة بند، «جزئیات کار دستگاه» گفته، و «شما» مخاطب بند هستند (ر.ک؛ هالیدی، 1985م.: 129ـ130).

ج) فرایند وجودی (Existential Process)

از موجودیت پدیده‌ای (و یا نبودِ آن) سخن می‌گوید. معمولاً در این فرایند، فعل «بودن» بیشترین کاربرد را دارد. مشارک این فرایند را که از هستی (یا نیستی) آن سخن می‌‌رود، «موجود» نامیده می‌شود؛ مثال: «او در خانه بود». در این جمله، «او»، موجود و «خانه»، عنصر محیطی و «بود»، فرایند وجودی است (همان: 130).

4. روش تحلیل انسجام و هماهنگی انسجامی در متن

الف) ابتدا متن را به جمله‌های ساده تقسیم می‌‌کنیم.

ب) سپس واژه‌ها و عبارت‌های موجود در هر جملة ساده را بدون در نظر گرفتن حروف ربط، اضافه و… جداگانه می‌نویسیم.

ج) از میان واژگان نوشته‌شده، عوامل انسجام واژگانی و دستوری در متن را بازشناسی می‌نماییم.

د) در مرحلة بعدی، این عوامل را در زنجیره‌هایی با عناوین یکسان و مشابه قرار می‌دهیم و نمونه‌های شرکت‌کننده در این زنجیره‌ها را محاسبه می‌‌کنیم.

هـ) مرحلة بعدی، محاسبة درجة انسجام متن است.

5. بخش تطبیقی پژوهش

در این بخش، ابتدا مبحث انسجام و ابزارهای آن را در متن سورة علق، سپس در ترجمة این سوره از حداد عادل جداگانه بررسی می‌کنیم و در خاتمه نیز میزان انسجام هر دو متن را به طور آماری و نموداری ارزیابی و مقایسه‌ می‌نماییم.

6. تطبیق الگوی انسجام در سورة علق

6ـ1) متن سورة علق

ijk

ù&tø%$# ÉOó™$$Î/ y7În/u‘ “Ï%©!$# t,n=y{ ÇÊÈ t,n=y{ z`»|¡SM}$# ô`ÏB @,n=tã ÇËÈ ù&tø%$# y7š/u‘ur ãPtø.F{$# ÇÌÈ “Ï%©!$# zO¯=tæ ÉOn=s)ø9$$Î/ ÇÍÈ zO¯=tæ z`»|¡SM}$# $tB óOs9 ÷Ls>÷ètƒ ÇÎÈ Hxx. ¨bÎ) z`»|¡SM}$# #ÓxöôÜuŠs9 ÇÏÈ br& çn#u䧑 #Óo_øótGó™$# ÇÐÈ ¨bÎ) 4’n<Î) y7În/u‘ #Ótëô_”9$# ÇÑÈ |M÷ƒuäu‘r& “Ï%©!$# 4‘sS÷Ztƒ ÇÒÈ #´‰ö7tã #sŒÎ) #’©?|¹ ÇÊÉÈ |M÷ƒuäu‘r& bÎ) tb%x. ’n?tã #“y‰çlù;$# ÇÊÊÈ ÷rr& ttBr& #“uqø)­G9$$Î/ ÇÊËÈ |M÷ƒuäu‘r& bÎ) z>¤‹x. #’¯<uqs?ur ÇÊÌÈ óOs9r& Ls>÷ètƒ ¨br’Î/ ©!$# 3“ttƒ ÇÊÍÈ žxx. ûÍ.s! óO©9 ÏmtG^tƒ $Jèxÿó¡oYs9 ÏpuŠÏ¹$¨Z9$$Î/ ÇÊÎÈ 7puŠÏ¹$tR >pt/ɋ»x. 7py¥ÏÛ%s{ ÇÊÏÈ äíô‰u‹ù=sù ¼çmtƒÏŠ$tR ÇÊÐÈ äíô‰uZy™ spu‹ÏR$t/¨“9$# ÇÊÑÈ žxx. Ÿw çm÷èÏÜè? ô‰ßÚó™$#ur >ΎtIø%$#ur ) ÇÊÒÈ

6ـ2) تحلیل عوامل انسجام در سورة علق

در این بخش، ابتدا آیات سورة علق به جمله‌هایی ساده تقسیم شده، سپس واژگانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم1 در متن جمله‌ها هستند، صرف نظر از حروف ربط، اضافه و… جداگانه نوشته شده‌است. سپس آن‌ها را بسته به اینکه چه نوع ارتباطی با یکدیگر دارند، در زنجیرة مربوط بدان‌ها قرار داده‌ایم. تمام این عوامل در جدول شمارة 2، به مخاطب نشان داده شده‌است.

بر اساس این جدول، تعداد کلّ نمونه‌های سورة علق، نودوسه (93) مورد است که به صورت ستونی و عمودی با یکدیگر ارتباط دارند. در سمت راست جدول، به ترتیب شمارة آیه‌ها و جمله‌های مأخوذ از هر آیه مشخّص شده، سپس واژگان مربوط به هر جمله به گونة افقی و جداگانه در زیر هم نوشته شده‌است. تمام واژگان تفکیک‌شده به همین شکل در جدول مربوط قرار داده شده‌اند. این کلمه‌ها، همان عوامل انسجامی هستند که در خاتمه، برای یافتن درصد پیوستگی متن مورد نیاز خواهند بود.

جدول 2:بررسی عوامل انسجام واژگانی و دستوری در سورة «علق»

آیه

جمله

لفظی و کلامی

مادی

ذهنی

ربطی

1

1

(أبتدأ)

اسم الله (أنا)

الرحمن الرحیم

1

2

اقرأ

اسم ربّ

(أنتَ)

1

3

(هو) الّذی

خَلَقَ

(کُلَّ شیٍ)

2

4

(هو) الّذی

خَلَقَ

الإنسان

علق

3

5

اقرأ

أنتَ

3

6

ربّ

الأکرم

ک

4

7

(هو) الّذی

عَلَّمَ

القلم

(الکتابة والبیان)

5

8

(هو) الّذی

الإنسان

عَلَّمَ

5

9

(هو)

لم یعلم

ما

6

10

یَطغَی

الإنسان

7

11

رأی

ـه

(الإنسان)

7

12

استَغنَى

ه (الإنسان)

8

13

ربّ

(أنتَ)

(یکون)

الرُّجعی

9

14

أرأیتَ

الناهی

(عبداً مصلّیاً)

10

15

صَلَّی

هو (النبیّ)

11

16

أرأیتَ

(أنتَ)

11

17

الهدى

کان

(المصلّی)

12

18

أمرَ

الآخرین

التقوى

12

19

(هو) أبوجهل أو الناهی

(ألم یعلم)

12

20

(الله)

(یرى)

(ه) الناهی

13

21

أرأیتَ

(الّذی ینهی…)

13

22

کَذَّبَ

(هذا الناهی)

(الوحی)

13

23

تَوَلَّی

(هو)

14

24

(هو)

(ألم یعلم)

14

25

الله

یَرَی

(کُلَّ شیءٍ)

15

26

لئن لم ینته

(الناهی)

15

27

نحن (الله)

لَنَسفَعًا

الناصیة

16

28

نحن (الله)

(لَنَسفَعًا)

نصیةٍ کاذبةٍ خاطئةٍ

17

29

(هو)

(إن کان قادراً)

دفع العذاب

17

30

فلیَدَعُ

(هو) الناهی

نادیه

18

31

سَنَدَعُ

نحن

الزَّبانِیَة

19

32

(أنتَ)

لا تطعه

(الکاذب والناهی)

19

33

(أنتَ)

اسجُد

19

34

(الله)

(أنتَ)

اقتَرِب

چنانکه ملاحظه می‌شود، تمام واژگان (عوامل انسجام) به صورت افقی و جداگانه در جدول مربوط، کنار هم نوشته شده‌اند؛ برای نمونه، در جملة شمارة 1 از آیة 1، جملة «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ» در اصل به صورت «أبتدأ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ» بوده‌ که فعل «أبتدأ» از آن حذف شده‌است. ضمیر مستتر «أنا» در فعل «أبتدأ» از نوع ارجاع به مابعد است و به اسم اعظم «الله» ارجاع داده می‌شود (ر.ک؛ اندلسی، 1420ق.، ج 1: 29). بنابراین، با یکدیگر در یک زنجیره یا ستون عمودی قرار گرفته‌اند.

در جملة شمارة 1 نیز کلمات «الرحمن» و «الرحیم» در یک ستون جای گرفته‌اند؛ زیرا هر دو، صفت و تقریباً هم‌معنا هستند.

فعل محذوف «أبتدأ» نیز در یک ستون جداگانه قرار گرفته‌است؛ چراکه مرادف و هم‌زنجیره‌ای در کلام ندارد.

در جمله‌های شمارة 3 و 4، فعل ماضی «خَلَقَ» تکرار گردیده، در یک ستون گذاشته شده‌است. فعل امر «اقْرَأْ» نیز که در جمله‌های 2 و 5 تکرار شده، کنار هم و در یک ستون عمودی قرار گرفته‌اند.

در جملة شماره 2 نیز «اسم ربّ» در زیر ستون اسم «الله» نوشته شده، با آن در یک ستون عمودی قرار گرفته‌است؛ چراکه این دو واژه با یکدیگر رابطة هم‌معنایی دارند. در همین جمله، واژة «اقرأ» با فعل «أبتدأ» در یک ستون عمودی قرار گرفته‌اند؛ زیرا نوع ارتباط آن‌ها با یکدیگر جزء و کلّ است. دو فعل مذکور از «دیدگاه زبان‌شناسی نظام‌مند نقشگرا، از یک فرایند، یعنی فرایند لفظی یا کلامی به شمار می‌روند و در نتیجه، نوع ارتباط آن‌ها با یکدیگر، جزء و کلّ به‌شمار می‌‌رود» (نعمتی و ایشانی، 1392: 133).

جملة شمارة 7 (الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ) نیز در اصل به صورت: «الّذی عَلَّمَ الخطَّ بالقلم» بوده که مفعول جمله حذف شده‌است (الصافی، 1418ق.، ج 30: 366). بنابراین، در تحلیل انسجام متن، باید مفعول محذوف برگردد و در کنار دیگر نمونه‌ها محاسبه شود.

ملاحظه می‌شود که واژة «القلم» در جملة شمارة 7 از آیة 4، در یک ستون مستقل قرار گرفته‌است؛ زیرا نتوانسته با دیگر عوامل جدول ارتباط انسجامی برقرار نماید.

روند کار بر همین منوال ادامه می‌یابد تا جایی که تمام واژگان سوره در جدول قرار گیرند. پس از تکمیل جدول، از میان همین واژگان، نمونه‌های مرتبط (دارای هم‌زنجیره) و جنبی (بی‌هم‌زنجیره) مشخّص، و میزان انسجام محاسبه می‌گردد.

برای اینکه مخاطب با روابط انسجامی حاکم بر جدول شمارة2 تعامل بهتری برقرار کند، در جدول شمارة 3، عوامل انسجامی به همراه زیرمجموعه‌های آن‌ها مشخص شده‌اند تا نوع رابطة آن‌ها به صورت دقیق تری بیان گردد؛ مثلاً در جدول شمارة 3،«هو» در جملة 11 به «الإنسان» در جملة 10 اشاره دارد و زیرمجموعة ارجاع به شمار می‌آید و یا ضمیر «نحن» که در جملة شمارة 31 و در فعل «سَنَدْعُ» مستتر است، زیرمجموعة عامل حذف قرار می‌گیرد. واژة «رَبّ» نیز که در جملات 6 و 13 تکرار گردیده‌است، زیرمجموعة عامل تکرار قرار می‌گیرد و یا اینکه کلمات «صَلَّی» در جملة 15 و «اسْجُدْ» در جملة شمارة 33 با یکدیگر رابطة جزء و کلّ دارند و از این رو، زیرمجموعة عامل جزء و کلّ قرار گرفته‌اند. شایان توجّه است که واژة علق نیز که عنوان سوره است، به صورت تلویحی دو بار در متن سوره (اقرأ و قلم) تکرار شده‌است که این نیز نمودی دیگر از انسجام متن محسوب می‌گردد.

همان‌گونه که در جدول شمارة 3ملاحظه می‌شود، در این پژوهش، برای عنصر واژگانی «تضاد» در متن سورة علق نمونه‌ای یافت نشد.

جدول 3: روابط عوامل انسجام دستوری و واژگانی در سورة علق

عوامل انسجام دستوری

ارجاع

ـه در رءاه (11) الإنسان (10)

ـه در نادیه (30) الّذی ینهی (14)

ـه در لا تُطِعهُ (32) الّذی ینهی (14)

الّذی ینهی (14) الإنسان (10)

جانشینی و حذف

الّذی (4) ربّک (3) / أنت (1، 5، 14، 16، 21، 32، 33، 34) / هو (3، 4، 7، 8، 9، 10، 11، 12، 14، 15، 18، 22، 23، 26، 30) / أنا (1) / نحن (27، 31) / الکتابة والبیان (7) / ألم یعلم بأنّ الله یراه (19) الذی ینهی (14) / إن کان قادراً علی دفع العذاب (29) / عبداً أو المصلّی (17) یکون (13) کلّ شیءٍ (3 – 25)

عوامل انسجام واژگانی

تکرار

إقرأ (2) إقرأ (5)

الّذی (3 – 4 – 7 – 8)

عَلَّمَ (7) عَلَّمَ (8)

خَلَقَ (3) خَلَقَ (4)

رَبّ (6) رَبّ (13)

أرأیتَ (14) أرأیتَ (16) أرأیتَ (21)

الإنسان (4) الإنسان (8) الإنسان (10)

لم یعلم (9) لم یعلم (19)لم یعلم (24)

ک (أنت) (2 – 6 – 13)

اسم (1) اسم (2)

الله (1) الله (25)

الناصیة (27) ناصیة (28)

هم‌معنایی­

ربّ (6 و 13) الله (25)

ما (9) کلّ شیءٍ (3 – 25)

بسم الله (1) بسم ربّ (2)

کَذَّبَ (22) کاذبة (28)

رأی (11) یَرَی (25)

عَلَّمَ (7) یعلم (24)

فلیدعُ (30) سنَدعُ (31)

تضاد معنایی

جزء و کلّ

الرحمن الرحیم (1) الأکرم (6) الهدى (17)/ الإنسان (4) علق (4) / (أبتدأ) (1) اقرأ (2) أرأیتَ (14) صَلَّی (15) أمرَ (18) کَذَّبَ (22) فَلْیَدَعُ (30) سَنَدَعُ (31) فرایند لفظی/ خَاَقَ (3) یَظغَی (10) رأی (11) اِستَغنَى (12) تَوَلَّی (23) یَرَی (25) لئن لم ینته (26) لَنَسفَعاً (27) لا تطعه (32) اسجُد (33) وَاقتَرِب (34) فرایند مادی/ عَلَّمَ (7) لم یعلم (9) فرایند ذهنی کان (17) یکون (13) فرایند ربطی

برابری

أنا (1) نحن (17)

نادیه (30) الزَّبانِیَّة (31)

النّاصِیَة (15) ناصِیَةٍ کاذِبَةٍ خاطِئَةٍ (16)

نامگذاری

علق در عنوان سوره

تشابه

عبداً (14) «ک» در ربّک (النبیّ) (13)

در مرحلة بعدی، برای دستیابی به نمونه‌های مرتبط، عوامل انسجام دارای هم‌زنجیره، در زنجیره‌هایی با عنوان‌های یکسانی و شباهت گذاشته می‌شوند. «بر اساس نظریة هالیدی و حسن، عوامل انسجام دستوری در زیرمجموعة زنجیره‌های یکسانی و عوامل انسجام واژگانی، جزء زنجیره‌های شباهت در نظر گرفته می‌شوند» (ایشانی، 1390: 26). در این مرحله، تنها آن عوامل انسجامی شرکت داده می‌شوند که در یک زنجیره (ستون) حداقل دو عضو یا بیشتر داشته باشند؛ برای نمونه، عامل انسجامی «القلم» که در جدول شمارة 2 وجود دارد، در این جدول جایی ندارد؛ زیرا فاقد هم‌زنجیره‌ است.

همچنان‌که در جدول شمارة 2 ملاحظه می‌گردد، سه نمونه بدون هم‌زنجیره، در جمله‌های شمارة 7، «القلم» و شمارة 13، «الرُّجعَی» و شمارة 29، «دفع العذاب» وجود دارد که نمونه‌های جنبی نامیده می‌شوند. امّا دیگر نمونه‌ها همگی هم‌زنجیره دارند و با دیگر نمونه‌ها «گره» (Tie) تشکیل داده‌اند.

همان‌گونه که در جدول شمارة 4 خواهد آمد، تمام نمونه‌های بی‌هم‌زنجیره، حذف خواهند شد. جدول مذکور، فقط محل تفکیک عوامل انسجامی دارای هم‌زنجیره به صورت ستونی است. واژگانی که در جدول شمارة 3 جزء عوامل انسجام دستوری بوده‌اند، اکنون در جدول شمارة 4، در زیر علامت اختصاری «ی»، و واژگانی که زیرمجموعة عوامل انسجام واژگانی بوده‌اند، زیر علامت اختصاری «ش» قرار گرفته‌اند. از طرفی، واژگانی که هم زیرمجموعة عوامل دستوری و هم عوامل واژگانی بوده‌اند، زیر علامت اختصاری «ی/ ش» نوشته شده‌اند، به شکل زیر:

علامت اختصاری «ی»

زنجیرة یکسانی =

دستوری =

علامت اختصاری «ش»

زنجیرة شباهت =

واژگانی =

علامت اختصاری «ی/ش»

زنجیرة یکسانی و شباهت =

دستوری و واژگانی =

شایان توجّه است که تعیین کلّ نمونه‌ها، نمونه‌های مرتبط و نیز نمونه‌های جنبی در یافتن درصد انسجام دستوری و واژگانی در هر متن کمک می‌‌کند. بر اساس جدول شمارة 4، تعداد نمونه‌های مرتبط ـ عوامل انسجامی هم‌زنجیره ـ نود (90) مورد است و تنها سه (3) واژه یا عامل انسجامی در سورة علق وجود دارد که تعامل زنجیره‌ای با دیگر واژگان نداشته‌اند؛ به عبارتی نتوانسته‌اند «گره» (Tie) تشکیل دهند.

جدول 4: زنجیره‌های یکسانی و شباهت در سورة علق

آیه

جمله

ش

ی/ش

ش

ی/ش

ش

ی

ش

ی/ش

ی/ش

ش

ی

ی

ش

1

1

(أبتدأ)

اسم الله (أنا)

الرحمن الرحیم

1

2

اقرأ

اسم ربّ

(أنتَ)

1

3

(هو) الّذی

خَلَقَ

(کُلَّ شیءٍ)

2

4

(هو) الّذی

خَلَقَ

الإنسان

علق

3

5

اقرأ

(أنتَ)

3

6

ربّ

الأکرم

4

7

(هو) الّذی

عَلَّمَ

(الکتابة والبیان)

5

8

(هو) الّذی

الإنسان

عَلَّمَ

5

9

(هو)

لم یعلم

ما

6

10

یَطغَی

الإنسان

7

11

رأی

ه (الإنسان)

7

12

استَغنَى

ه (الإنسان)

8

13

ربّ

(أنتَ)

(یکون)

9

14

أرأیتَ

الناهی

(عبداً مصلّیاً)

10

15

صَلَّی

هو (النبیّ)

11

16

أرأیتَ

(أنتَ)

11

17

الهدى

کان

(المصلّی)

12

18

أمرَ

(الآخرین)

التقوى

12

19

(هو) أبوجهل أو الناهی

(ألم یعلم)

12

20

(الله)

(یرى)

(ه) الناهی

13

21

أرأیتَ

(الّذی ینهی…)

13

22

کَذَّبَ

(هذا الناهی)

(الوحی)

13

23

تَوَلَّی

(هو)

14

24

(هو)

(ألم یعلم)

14

25

الله

یَرَی

(کُلَّ شیءٍ)

15

26

لئن لم ینته

(الناهی)

15

27

نحن (الله)

لَنَسفَعًا

الناصیة

16

28

نحن (الله)

(لَنَسفَعًا)

نصیةٍ کاذبةٍ خاطئةٍ

17

29

(هو)

(إن کان قادراً)

17

30

فلیَدَعُ

(هو) الناهی

نادیه

18

31

سَنَدَعُ

نحن

الزَّبانِیَة

19

32

(أنتَ)

لا تطعه

(الکاذب والناهی)

19

33

(أنتَ)

اسجُد

19

34

(الله)

(أنتَ)

اقتَرِب

اکنون درجة انسجام متن سورة علق به صورت عملی محاسبه می‌گردد. برای تعیین میزان انسجام در متن سوره، باید نمونه‌های مرتبط ـ دارای هم‌زنجیره ـ نسبت به کلّ نمونه‌ها سنجیده شوند.

کلّ نمونه‌ها، شامل عوامل شرکت‌کننده در جدول شمارة 2 هستند. نمونه‌های مرتبط نیز شامل عوامل شرکت‌کننده در جدول شمارة 4 هستند. نمونه‌های جنبی نیز عواملی هستند که در جدول شمارة 4 دیده نمی‌شوند، امّا در جدول شمارة 2 حضور دارند.

بر اساس جدول 2، کلّ نمونه‌های سورة علق، نودوسه (93) مورد، نمونه‌های مرتبط سوره نیز نود (90) مورد، و نمونه‌های جنبی، تنها سه (3) مورد هستند که به ترتیب در جملة شمارة 7، «القلم»، 13، «الرُّجعَی» و 29، «دفع العذاب» در جدول قابل ملاحظه هستند.

بر همین اساس، انسجام سورة علق، %77/96 است. این رقم نشان می‌‌دهد که سورة علق بر اساس الگوی هالیدی و حسن (1985م.) از انسجام بسیار بالایی برخوردار است و این موضوع، در حقیقت، پاسخی به آن دسته ناقدان معاصر غربی است که معتقدند قرآن فاقد انسجام متنی در سوره‌ها و آیات است (ر.ک؛ خوش‌منش، 1389: 39ـ 40).

7. تطبیق الگوی انسجام در ترجمة سورة علق

7ـ1) متن ترجمه

«(1) بخوان به نام پروردگارت که آفریننده است. (2) (همو که) آدمی را از خون بسته آفریده‌است. (3) بخوان که پروردگارت از همه ارجمندتر است. (4) همو که با قلم آموخت. (5) (و) به آدمی آنچه نمی‌‌دانست، آموخت. (6) زنهار که آدمی طغیان می‌‌کند. (7) آنگه که خود را بی‌نیاز می‌بیند. (8) بی‌گمان بازگشت به سوی پروردگار توست. (9) به من بگو آن کس که بازمی‌دارد. (10) بنده‌ای را که نماز می‌گزارد. (11) (آری) به من بگو، اگر آن بنده در مسیر هدایت باشد. (12) یا (دیگران را) به پرهیزگاری وادارد، (آیا بازداشتن او از نماز سزاوار است؟). (13) به من بگو (آن نهی‌کننده) اگر (وحی را) دروغ شمارد و رو بگرداند. (14) مگر نمی‌‌داند که خدا می‌بیند؟ (15) زنهار! اگر دست برندارد موی پیشانی او را خواهیم گرفت و خواهیم کشید. (16) موی پیشانی دروغگویی خطاکار را. (17) حال (بِهِل تا) یاران خود را فراخواند. (18) ما هم شعله‌افروزان (دوزخ) را فرامی‌خوانیم. (19) زنهار! از چنین کس اطاعت مکن و سجده بگزار و تقرب بجو» (حداد عادل، 1394: 597).

7ـ2) تحلیل عوامل انسجام در متن ترجمة سورة علق

در این قسمت از پژوهش نیز به بررسی عوامل انسجام در متن ترجمة سورة علق از حداد عادل پرداخته می‌شود. بر این اساس، ابتدا متن ترجمة سوره، بدون احتساب حروف ربط، جرّ و… به بندهای ساده‌ای تقسیم شده، سپس واژگان هر بند به صورت جداگانه در جدول شمارة 5 نوشته شده‌است. این واژگان پس از جداسازی، بسته به اینکه با هم چه نوع ارتباط انسجامی ـ هم‌معنایی، تضاد معنایی، تکرار و… ـ دارند، به صورت افقی در جدول مربوط گنجانده شده‌اند.

در سمت راست جدول، ابتدا شمارة آیه و آنگاه جمله نشان داده شده‌است. سپس واژگان هر جمله به طور مجزّا و افقی کنار هم نوشته شده‌اند؛ مثلاً جملة «به نام خداوند بخشندة مهربان»، در ردیف جملة شمارة 1، در اصل به صورت «به نام خداوند بخشندة مهربان آغاز می‌‌کنم» بوده‌است. در این جمله، ضمیر «من» در فعل «آغاز می‌‌کنم» حذف شده‌است. لذا زیرمجموعة عامل دستوری حذف قرار می‌گیرد.

واژة «همو که» در جملة شمارة 3 به اسم «پروردگارت» در جملة شمارة 2 برمی‌گردد و زیرمجموعة عامل ارجاع است. همچنین، عبارت «یاران خود» در جملة شمارة 26 با عبارت «شعله‌افروزان جهنّم» برابر است و زیرمجموعة عامل برابری به شمار می‌‌رود.

فعل امر «بگو» در جملة شمارة 11، در آیة شمارة 17 نیز تکرار گردیده‌است. همچنین، فعل‌های «آغاز می‌‌کنم» (1) بخوان (2) بگو (11) نماز می‌گذارد (13) دروغ بشمارد (18) فراخواند (27) فراخوانیم (28) و… از دیدگاه زبان‌شناسی نقشگرا، فرایند لفظی دارند و زیرمجموعة عامل جزء و کل قرار می‌گیرند.

قابل ذکر است تمام کلماتی که با یکدیگر ارتباطی انسجامی، از قبیل تضاد معنایی، ارجاع، حذف، جزء و کلّ و… دارند. به همین ترتیب، در یک زنجیرة معنایی قرار می‌گیرند. این عمل تا زمان تکمیل جدول به همین منوال ادامه می‌یابد.

جدول 5:عوامل انسجام واژگانی و دستوری در ترجمة سورة علق

آیه

جمله

لفظی و کلامی

مادی

ذهنی

ربطی

1

1

به نام خداوند (من)

بخشندة مهربان

(آغاز می‌‌کنم)

1

2

به نام پروردگارت

بخوان

(تو) ای پیامبر(ص)

آفریده است

(همه چیز را)

2

3

همو که

آفریده است

آدمی

خون­بسته

3

4

بخوان

(تو) ای پیامبر(ص)

3

5

پروردگارت

ارجمندتر

است

4

6

همو که (پروردگار)

آموخت

(بیان را با) قلم

5

7

(او) خداوند

(او)

آموخت

آدمی

آنچه نمی‌‌دانست

6

8

طغیان می‌کند

آدمی

7

9

خود را بی‌نیاز می‌بیند

(آدمی)

8

10

پروردگار تو

است

بازگشتبه سوی

9

11

به ‌من (خداوند)

بگو

(تو)

9

12

بازمی‌دارد

آن کس که

بنده­ای

10

13

نماز

می‌گذارد

11

14

آن بنده

باشد

مسیر هدایت

12

15

دیگران

وادارد

پرهیزگاری

13

16

سزاوار است

بازداشتن او از نماز

14

17

من (خداوند)

بگو

(تو) ای پیامبر (ص)

14

18

دروغ بشمارد

(آن نهی­کننده)

وحی را

14

19

روی بگرداند

او (نهی­کننده)

14

20

او (نهی­کننده)

نمی‌‌داند

14

21

خدا

(او را)

نمی‌بیند

15

22

او (نهی­کننده)

دست برندارد

15

23

ما (خداوند)

خواهیم­گرفت

او (نهی­کننده)

موی پیشانی او

16

24

ما (خداوند)

خواهیم­کشید

موی پیشانی دروغگویی خطاکار را

17

25

(تو)

بِهِل

17

26

فراخواند

او (نهی­کننده)

یاران­خویش

18

27

ما

فراخوانیم

شعله­افروزان (دوزخ

19

28

(تو) پیامبر (ص)

چنین کس

اطاعت­مکن

19

29

(تو) پیامبر (ص)

سجده بگذار

19

30

(به خداوند)

(تو) پیامبر (ص)

تقرّب جو

در مرحلة بعدی، برای اینکه عوامل ایجادکنندة انسجام دستوری و واژگانی مندرج در جدول شمارة 5 برای مخاطب شفاف‌تر باشند، در جدول شمارة 6، عوامل انسجام دستوری و واژگانی به همراه زیرمجموعه‌هایشان مشخص شده‌اند؛ مثلاً کلمة «همو» در جملة شمارة 3 به «پروردگارت» در جملة شمارة 2 اشاره نموده‌است و زیرمجموعة عامل ارجاع است.

فعل «آغاز می‌‌کنم» در جملة شمارة 1 که در اصل به صورت «به نام خداوند بخشندة مهربان آغاز می‌‌کنم» بوده، حذف شده‌است.

ضمیر «من» در فعل «آغاز می‌‌کنم» زیرمجموعة عامل حذف قرار می‌گیرد و یا فعل امر «بگو» در جملة شمارة 11 و شمارة 17 تکرار گردیده‌است و زیرمجموعة عامل تکرار قرار می‌گیرد. همان‌گونه که دیده می‌شود، برای عامل نامگذاری و نمونه‌ای یافت نگردیده‌است.

جدول 6: روابط عوامل انسجام واژگانی و دستوری در ترجمة سورة علق

عوامل انسجام دستوری

ارجاع

همو که (3) پروردگارت (2)

همو که (6) پروردگارت (5)

آدمی (9) خود (9)

آن کس (12) آدمی (ابوجهل) (8)

بنده‌ای (13) آن‌ بنده (14)

آن بنده (14) او (16)

آن کس که (12) آن نهی‌کننده (18)

نهی‌کننده (18) او (20)

(آن نهی‌کننده (18) خود (27)

ما (28) پروردگار (10)

من (11) پروردگار (10)

پروردگار (10) من (17)

جانشینی و

حذف

(همه چیز) (2)/ تو (2ـ 4ـ 11ـ 17ـ 26ـ29ـ 30ـ 31)/ او (7ـ9ـ 19ـ22ـ27ـ29ـ30ـ31)/ خواهیم کشید (25)/ من (1)/ ما (23ـ24ـ28) (کتابت و بیان) (6) وحى (18).

عوامل انسجام واژگانی

تکرار

پروردگار (2ـ5ـ 10)

آفریده‌است (2ـ3)

همو که (3ـ6)

بخوان (2ـ 4)

آدمی (3ـ7ـ8)

بگو (11ـ17)

نماز (13ـ16)

موی پیشانی (24ـ25)

هم‌معنایی

پروردگار (2)

خداوند (1)

بخشندة مهربان (1) ارجمندتر (5)

هدایت (14) پرهیزگاری (15)

تضاد معنایی

جزء و کلّ

(آغاز می‌‌کنم) (1) بخوان (2) بگو (11) نماز می‌گذارد (13) دروغ بشمارد (18) فراخواند (27) فراخوانیم (28) فرایند کلامی/ آفریده‌است (2) طغیان می‌‌کند (8) خود را بی‌نیاز می‌بیند (9) بازمی‌دارد (13) روبگرداند (19) خواهیم گرفت (23) خواهیم کشید (24) بِهِل (26) سجده بگذار (30) فرایند مادی/ آموخت (6) وادارد (15) سزاوار است (16) نمی‌‌داند (20) می‌بیند (21) دست برندارد (22) اطاعت مکن (29) تقرّب‌جو (31) فرایند ذهنی/ آدمی (7) خون بسته (3)

برابری

من (1)/ ما (23ـ 24ـ28)

پیشانی او (24) پیشانی دروغگویی خطاکار را (25)

یارانِ خود را (26) شعله‌افروزان (دوزخ) (27)

نامگذاری

تشابه

تو (پیامبر)(ص) (10) بنده‌ای (12)

در جدول شمارة 7، عوامل انسجامی دارای هم‌زنجیره به صورت ستونی نمایش داده شده‌است. در این جدول، واژگانی که در جدول شمارة 6 جزء عوامل دستوری هستند، در زنجیرة یکسانی و با علامت اختصاری «ی» نشانه‌گذاری شده‌اند و واژگانی که در جدول شمارة 6 جزء عوامل واژگانی هستند، در زنجیرة شباهت و با علامت اختصاری «ش» مشخص شده‌اند. همچنین، واژگانی که در جدول شمارة 6 هم جزء عوامل دستوری و هم عوامل واژگانی هستند، با علامت اختصاری «ی/ ش» مشخص شده‌اند. این طبقه‌بندی در تعیین میزان مشارکت عوامل دستوری و واژگانی در متن کمک می‌‌کند.

با قرار دادن عوامل انسجامی در زنجیره‌هایی به نام یکسانی و شباهت، می‌توان نمونه‌های مرتبط را محاسبه نمود. بر اساس این جدول، تعداد نمونه‌های مرتبط و دارای هم‌زنجیره، هشتادو دو (82) مورد است.

جدول 7:زنجیره‌های یکسانی و شباهت در ترجمة سورة علق

آیه

جمله

ی/ ش

ش

ش

ی/ ش

ش

ی/ ش

ش

ی/ ش

ش

ی/ ش

ی

ش

ش

ش

1

1

به نام خداوند (من)

بخشندة مهربان

(آغاز می‌‌کنم)

1

2

به ‌نام پروردگارت

بخوان

آفریده‌است

(همه چیز را)

2

3

همو که

آفریده‌است

آدمی

3

4

بخوان

(تو) پیامبر(ص)

3

5

پروردگارت

ارجمنتر

است

4

6

همو که (پروردگار)

آموخت

(نوشتن و بیان را با قلم)

5

7

(او) خداوند

آموخت

آدمی

آنچه نمی‌‌دانست،

6

8

طغیان می‌‌کند

آدمی

7

9

خود را بی‌نیاز می‌بیند

(آدمی)

8

10

سوی پروردگار تو

است

9

11

به من (خداوند)

بگو

(تو)

9

12

بازمی‌دارد

آن کس که

10

13

نماز می‌گذارد

بنده‌ای

11

14

آن بنده

باشد

مسیر هدایت

12

15

دیگران

وادارد

پرهیزگاری

13

16

او

سزاوار است

14

17

من (خداوند)

بگو

(تو) ای پیامبر(ص)

14

18

دروغ بشمارد

نهی‌کننده

وحی

14

19

رو بگرداند

او (نهی‌کننده)

14

20

او (نهی‌کننده)

نمی‌‌داند

14

21

خدا

می‌بیند

15

22

او (نهی‌کننده)

دست برندارد

15

23

ما (خداوند)

خواهیم گرفت

او (نهی‌کننده)

15

24

ما (خداوند)

خواهیم کشید

او (نهی‌کننده)

موی پیشانی

16

25

ما (خداوند)

خواهیم کشید

موی پیشانی دروغگویی خطاکار را

17

26

(تو) ای پیامبر(ص)

بِهِل

17

27

فراخواند

او (نهی‌کننده)

یاران خویش

18

28

ما (خداوند)

فراخوانیم

شعله‌افروزان (دوزخ)

19

29

(تو) ای پیامبر(ص)

چنین کس

اطاعت مکن

19

30

سجده بگذار

19

31

(خداوند)

(تو) پیامبر(ص)

تقرّب جو

بر اساس جدول شمارة 5، کلّ نمونه‌های متن ترجمة حداد عادل از سورة علق، هشتادوپنج (85) مورد است که نمونه‌های مرتبط، مطابق جدول شمارة 7، هشتادو دو(82) مورد و نمونه‌های جنبی آن نیز تنها سه (3) مورد است که عبارتند از: «خون بسته» در جملة شمارة 3، «بازگشت» در جملة 10 و «بازداشتن او از نماز» در جملة 16. بر همین اساس، انسجام متن ترجمة فارسی این سوره، %47/96 است.

نظر به اینکه روش آماری نسبت به روش ادبی، روش مطمئن‌تری است. در این بخش، بر آن شدیم تا میزان انسجام را در سورة علق و ترجمة آن از حداد عادل بررسی آماری کنیم و داده‌های جدول‌ها را به صورت کمّی به مخاطب نشان دهیم.

جدول 8:توزیع فراوانی و درصد عوامل انسجامی در سورة علق و ترجمة آن

عنوان

فراوانی عوامل / درصد

عوامل دستوری

عوامل واژگانی

ارجاع

جانشینی و حذف

تکرار

جزء و کلّ

هم‌معنایی

تضادمعنایی

برابری

تشابه

نامگذاری

سورة علق

فراوانی عوامل

4

36

30

28

7

ـ

3

1

1

درصد

64/3%

73/32%

52/27%

28/27%

37/6 %

ـ

37/2%

91/0%

91/0%

ترجمة سورة علق

فراوانی عوامل

12

24

18

26

3

ـ

3

1

ـ

درصد

79/13%

59/27%

69/20%

89/29%

45/3%

ـ

45/3%

14/1%

ـ

سورة علق

درصد کلّی

39/36%

28/63%

ترجمة سورة علق

درصد کلّی

38/41

62/58%

با دقّت در جدول شمارة 8، قابل دریافت است که این جدول بیانگر تفاوت در نسبت عوامل دستوری و واژگانی میان سورة علق و ترجمة آن است. این تفاوت در عوامل انسجامی، در ترجمة سوره بیشتر است. شاید بتوان تلاش مترجم را در ارائة ترجمه‌ای «مفهوم به مفهوم»، از اسباب این موضوع تلقّی نمود.

جدول 9:توزیع فراوانی و درصد نمونه‌ها در سورة علق و ترجمة آن

متن

کلّ نمونه‌ها

نمونه‌های مرتبط

نمونه‌های جنبی

نسبت نمونه‌های مرتبط به کلّ نمونه‌ها

سورة علق

93

90

3

77/96%

ترجمة سورة علق

85

82

3

47/96%

نتیجه‌گیری

در سورة علق، از مجموع کلّ نودوسه (93) نمونه، نود (90) نمونه مرتبط بودند و هم‌زنجیره داشتند و تنها سه (3) نمونة جانبی دیده می‌شود. لذا انسجام سورة علق %77/96 است. این رقم نشان می‌‌دهد که سورة علق کاملاً منسجم است. در ترجمة سوره از حداد عادل نیز از مجموع کلّ نمونه‌ها، هشتاد وپنج (85) مورد، نمونه‌های مرتبط، هشتادو دو (82) مورد و نمونه‌های جنبی، تنها سه (3) مورد است که بر این اساس، انسجام در متن ترجمة این سوره نیز %47/96 است.

این موضوع نشان می‌‌دهد که نمونه‌های مرتبط و دارای هم‌زنجیره، غالباً از ابتدا تا انتهای یک متن منسجم، با هم ارتباط معنایی طولی و عرضی محکمی دارند و به عبارتی با هم تشکیل «گره» (Tie) می‌‌دهند و سبب حفظ انسجام در متن می‌گردند، ولی نمونه‌های جنبی یا بی‌هم‌زنجیره با دیگر نمونه‌های موجود در متن، ارتباط و تعامل معنایی ندارند که این موضوع سبب نوعی شکاف و از هم‌گسیختگی معنایی در بافت متنی می‌گردد.

هر دو متن از نظر عوامل انسجام متن در یک سطح هستند و تقریباً تمام عوامل را دارند و تنها عامل «تضاد» در هر دو متن سوره و ترجمه یافت نشده‌است. سایر عوامل انسجام غیرساختاری با تفاوت‌ها و شباهت‌هایی در متن حضور دارند. عامل انسجامی تکرار در متن سوره و ترجمه، پس از عامل واژگانی جزء و کلّ و نیز جانشینی و حذف، بالاترین بسامد را در جایگاه سوم یافته‌است.

مشاهده می‌شود که بسامد عامل جانشینی و حذف در سوره، بیشتر از ترجمة آن است و این موضوع غالباً به سبب حذف ضمیر در افعال زبان عربی است که بیشتر رخ می‌‌دهد، امّا عامل ارجاع در ترجمه بیش از سوره است. در میان عوامل واژگانی نیز عامل جزء و کلّ، حذف، جانشینی و تکرار در متن سوره بسامد بیشتری نسبت به ترجمه دارد. از طرفی، عامل واژگانی تضاد، در سوره و ترجمة آن بازتاب نداشته‌است. هر دو متن از نظر عامل واژگانی تشابه و برابری نیز با هم مساوی هستند.

با تأمل در نسبت عوامل انسجام واژگانی و دستوری در سورة علق و ترجمة آن، مشخص است که مترجم قصد داشته تا ترجمه‌ای معادل ارائه نماید. نزدیکی درصد انسجام سورة علق (%77/96) با ترجمة آن (%47/96)، حاکی از درصد بسیار بالای انسجام و پیوستگی متن سوره و ترجمة آن است.

پی‌نوشت

1ـ یعنی عناصر محذوف در کلام هم برگردانده می‌شود.
مراجع

آقاگل‌زاده، فردوس. (1394). تحلیل گفتمان انتقادی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

الأندلسی، أبوحیان. (1420ق.). البحر المحیط فی التفسیر. محقق محمد جمیل صدقی. بیروت: دارالفکر.

پهلوان‌نژاد، محمدرضا و رضا زمردیان. (1383). «تحلیل نحوی ـ معنایی ساختمان بند ساده در زبان فارسی بر پایة دستور نقشگرای نظام‌مند هالیدی». مجلة دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد. ش 145. صص 55 ـ 74.

حدادعادل، غلامعلی. (1394). ترجمة قرآن کریم. ط 3. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.

خوش‌منش، ابوالفضل. (1389). «بررسی تدوین و انسجام آیات قرآن از منظر شرق‌شناسان و آیت‌الله طالقانی». پژوهش‌نامة علوم و معارف قرآن کریم. س 1. ش 8. صص 33 ـ 50.

رحمانی، فاطمه. (1384). بررسی عوامل انسجامی در آثار ادبی جلال آل احمد. پایان‌نامة کارشناسی ارشد. دانشگاه پیام‌نور تهران. گروه زبان شناسی.

سارلی، ناصرقلی و طاهره ایشانی. (1390). «نظریة انسجام و هماهنگی انسجامی و کاربست آن در یک داستان کمینة فارسی (قصه نردبان)». فصلنامه زبان‌پژوهی. س 2. ش 4. صص 51 ـ 77.

سجودی، فرزان. (1393). نشانه‌شناسی کاربردی. تهران: نشر علم.

شعبانلو، علیرضا، مهدی ملک ثابت و یدالله جلالی بندری. (1387). «فرایند دستوری در شعری بلند از عمعق بخارایی». کاوش‌نامة زبان و ادبیات فارسی. س 9. ش 17. صص 165ـ188.

الصافی، محمودبن عبدالرحیم. (1418ق.). الجدول فی إعراب القرآن الکریم. ط 4. دمشق: دارالرشید ـ بیروت: مؤسسة الإیمان.

صلح‌جو، علی. (1391). گفتمان و ترجمه. تهران: نشر مرکز.

قاضی‌زاده، خلیل و فریدعلی خزاعی. (1391). «اهمیت یکدستی سبک در ترجمه با نگاهی به ترجمة غلامعلی حدادعادل از قرآن». مطالعات زبان و ترجمه. ش 3. صص 87 ـ 102.

قوامی، بدریه و لیدا آذرنوا. (1392). «تحلیل انسجام و هماهنگی در شعری کوتاه از شاملو». فصلنامه زبان و ادب فارسی. دانشکده ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج. س 5. ش 15. صص 71 ـ 84.

مهاجر، مهران و محمد نبوی. (1376). به سوی زبان‌شناسی شعر. تهران: نشر مرکز.

نعمتی‌قزوینی، معصومه و طاهره ایشانی. (1392)، «مقایسه کاربست عوامل انسجام در سورة اعلی و ترجمه آن از صفارزاده». س 20. ش 1. صص 120ـ 145.

هالیدی، مایکل و رقیّه حسن. (1393). زبان، بافت و متن. ترجمة مجتبی منشی‌زاده و طاهره ایشانی. تهران: نشر علمی.

یارمحمدی، لطف‌الله. (1383). گفتمان‌شناسی رایج و انتقادی. تهران: نشر هرمس.
Halliday, M. A. K. (1985). An introduction to functional grammar. London: Edward Arnold.

_________________. (1985). Language, Context and Text: Aspect of Language in a Social Semiotic Perspective. Oxford: University Press.

Halliday, M. A. K. and Ruqaiya Hasan. (1976). Cohesion in English. London: Longman.

Hasan, R. (1984). “Coherence and Cohesive Harmony”. J. Flood. (ed.). Understanding Reading Comprehension. I.R.A. Newark: Delaware.

By شرکت ناسار - تجارت با عراق

دکتر حبیب کشاورز عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان - گروه زبان و ادبیات عربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *