قرشمال چیست ؟ قرشمال به چه معناست
قرشمال یعنی چه ؟
قرشمال در لغت به معنای غربال بند و کولی است اما در اصطلاح به معنای بی حیا و بی شرم است
همچنین بخوانید : نون زیر کباب فحش است ؟
قرشمال چیست
اصل این واژه:
کولیهای خراسان که در بین اهالی خراسان غرشمال (قرشمال) یا غربتی یا غربت نیز نامیده میشوند، شامل گروههای پراکندهٔ قومی در خراسان هستند. کولیها در شهرهای خراسان، جا و مکان خاصی ندارند و بهصورت متفرق زندگی میکنند، اما در سبزوار کوچهای به نام کوچهٔ غرشمارها (کوتاه شدهٔ غیرشمار)، در نیشابور کوچهٔ غربتها، در تربت حیدریه محلهای به نام تپه غربتها که محل تجمع و اقامت آنها است. .
غرشمار (قرشمال) اصطلاحی است در گویش خراسانی که برای کولیها به کار میرود. واژهٔ قرشمار تحریف شده غیرشمار به معنی خارج از شمارش است. این مردمان به علت فرهنگ خانهبهدوشی و به جهت اینکه ساکن و مقیم مکان یا شهر خاصی نبودند در سرشماریهای آماری نیز در شمار افراد یک شهر یا منطقه خاص به حساب نیامده ازاین رو آنها را به عنوان افراد غیرشمارش یا غرشمار نامیدهاند.
غُربَت یا هندیها اصطلاحی دیگر است در خراسان به لهجه نیشابوری برای کولیها به کار میرود. این واژه که به معنای بیگانهاست دلالت بر بیگانگی کولیها در خراسان دارد.
فیوچ (فیوج) که در بین اهالی عرب خراسان رایج است خطاب به کولیها در جنوب خراسان در اطراف بیرجند، قائن، گناباد، تربت حیدریه، کاشمر و خواف است که به صورت دورهگرد زیر چادر یا خانه زندگی میکنند. مردان این طایفه به کار آهنگری سبک و ساختن وسایلی چون کارد، قندشکن، انبر، تیشه، چاقو و مانند آن اشتغال دارند و ابزار مردمان را تأمین میکنند. پیش از این حتی کار نعلِ اسب و خر را هم به عهده داشتند و در کار رگزنی و حجامت نیز استاد بودند.
در دو شهر سبزوار و نیشابور محله کولیها (غربتیها) در مرکز شهر و محلههای قدیمی قرار دارند اما در فصل درو، در جلگهها و نقاط دوردست پخش میشوند.
فرهنگ
از جمله آئینهائی که به دلیل سادگی و در عین حال قدمت، میتوان آن را بهنوعی به کولیها در خراسان منسوب دانست، مراسم پُرخوانی است. این آئین فقط به شرق ایران محدود میشود و نمیتوان نمونهای زنده از آن به دست داد. در این مراسم به هیچوجه از سازهای کوبهای استفاده نمیشود و گویا حتی ساز و آواز هم ربطی به رقص ندارد و در نتیجه ایجاد هماهنگی در آن تنها با اصوات نامفهومی که از ته حلق بیان میشوند، ممکن میگردد. اغلب این حرکات، به صورت جهش و حرکات بیقاعده هستند. در رقص خنجر، به «تنگری» یا خدای بزرگ و آسمان اشاره میشود که شباهت عجیبی به فلسفه شمن و جوهره آئینی آن دارد. زبان آنها با لهجهای خاص همراه است و یادگاری از زبانها و لهجههای قدیم هند است.
واژه کولی را از ریشه کابلی یا کاولی دانستهاند.[۱] و به آن لولی هم گفته میشود.
این مردم در ایران به نامهای «لولی»، «لوری» و «جت» شناخته میشدند و امروزه در مناطق مختلف ایران با نامهای متفاوت شناخته میشوند.
در خراسان: غرشمار یا قرشمال
در مازندران و گرگان: گودار (گدار) یا جوکی
در کرمانشاه: سوزمانی
در استان مرکزی، همدان، اصفهان، اسلامشهر و کرج: فیوج
در آذربایجان و کردستان: قرهچی یا قاراچی
در زنجان: کلیلانی
در خوزستان: کولی
در قم: کولی و غربتی
در لرستان: توشمال
در کهگیلویه: غربتی
در شیراز: غربتو و لولی
در استان فارس و تهران: غربال بند
در کرمان: لولی و سوری
در سیستان: چلی
در بلوچستان: لوری یا جت
همچنین با توجه به اینکه پیشه آهنگری حرفه بسیاری از کولیان ایران است در برخی بخشهای ایران یه ایشان چلنگر هم گفته میشود. در عراق «غربت» و «کولی» و در هندوستان به آنها «کاولی» میگویند و در ایران با حذف «الف»، کولی نامیده میشوند. لغت «قرشمال» که در خراسان رایج است به معنی «غیرشمار» یا «بیشمار» یا «در شمار غریبهها» به کار میرود. «قراچی» به معنی سیاهچادر به خاطر سیاهی پوست کولیها و درواقع همان لغت «غرچه» فارسی به معنی ابلهاست.[۲]
امروز کولیها در کشورهای اروپایی بدین گونه نامیده میشوند:
انگلیسیها آنها را «جیپسی»[پانویس ۱] میخوانند زیرا سابقاً میپنداشتند که این طایفه قبطیانی هستند که از مصر آمدهاند.
فرانسویها کولیها را «بوهمین»[پانویس ۲] مینامند زیرا سابقاً خیال میکردند که از اهالی بوهم هستند که به فرانسه وارد شدهاند.
هلندیها آنها را «هایدن»[پانویس ۳] به معنی کافر و بتپرست، آلمانیها «زیگونر»[پانویس ۴]، اسپانیاییها «خیتانوس»[پانویس ۵]، پرتقالیها «سیگانا»[پانویس ۶]، ایتالیاییها «زینگاری»[پانویس ۷] و «زینگوری»[پانویس ۸] مینامند.
در غالب نقاط اروپا نام این طایفه صورتهای تحریف شدهای از «زنگاری» یا «زنگالی» است که به باور زبانشناسان در اصل نبسودانی میباشد و در این صورت احتمال میرود این تیره با «چندال» یا نجسهای هند ارتباطی داشته باشد
قرشمال چیست
بادرود
درسیستان دو گروه از این آدمها وجود داشته ودارد.درمنطقه سیستان این دوگروه غیرشمار وغربتی که دائم درحرکت اند بانامهای چلیChalleeو ترتبیTortabeکه جمع آنها درلهجه سیستانی چلیگو وترتبیگوChalleego&Tortabigoکه جمع “ها”درزبان پارسی است.اشتراکات هردوگروه؛۱-هردوگروه خانه به دوش اند۲-سرپناه هردو چادرسیاه که درمنطقه پَلاسpalasنامیده میشوداست.۳-وسیله نقلیه معمولا الاغ وقاطر واسب است۴-هردوگروه سگ وتازی دارند(تازی یاتازو شبیه سگ است وتندمی دود واز اودرقدیم برای گرفتن خرگوش استفاده میکردند واما تفاوت…چلی ها خودراسنی مذهب مینامد وبعضا بلوچی گپ میزنندولی ترتبی ها لهجه دری وسیستانی گپ وگفت میکنند. چلی ها کارشان دهل وساز در مراسم عروسی وجشن است وکوره آهنگری برای ساخت وسایل کشاورزی ازجمله،تیشه،تبر،چاقو،داس،چهارشاخ،اره علف بری وکلا کارباآهن درکارنامه خود دارند.تُرتَبیها با چوب وپوست سروکاردارند وانواع الکها که درسیستان به نامهای قَبِلghabel,رُگِزrogezو اِلَelaو وسایل چوبی است میسازنند.حجامت کردن توسط زنهای ترتبی انجام میشود.ترتبی ها درفصل درو بسیاردیده میشوند.امروزدیگر ترتبیها دیده نمیشوند ولی چلی هاهنوزهستندولی دیگر سکونتگاه آنها ثابت شده ودرخانه ها زندگی میکنند
و آنها نیز پانویس رو در قرن بعدی درست شب کریسمس گزاشتند (پانویس1)
۱_ منظور نوهای نوه قرشمار های ایرانی الاصل که وصیت نامه اجداد خویش را اجرا کردند.(پانویس۲)
پ: این پ نه پ هایی که میزارند جدیدا همون پانویس هست.
قرشماربهنظرمنبهمعنایقردادنونشاندادنمارهستغربتهادرنیشاپوردرپشتواطرافبازارسرپوشیدهنیشابورزندگیمیکننمنچهلسالبااینمردمرفتوآمدداشتمزیاداهلحجابظاهرینیستنولیناموسپرستنبااینکهتومجالسخانمهاآزادیرقصدارنولیدلیلشاینهکههمهیکخانوادهوهرکسمهمانباشهجزآنخانوادههست
قرشمال، تغییر یافته واژه ترکی “قلیچمال” است یعنی سازنده یا ورز دهنده خنجر و شمشیر
این طایفه هندی تبار شیعه بودند و با حاکمیت شیعیان صفوی به ایران کوچ میکنند و چون چهره و پوستی سیاه داشته و کارشان دوره گردی و آهنگری بوده و کار پر سروصدایی داشته اند به آدمهای پرسروصدا هم لقب قلیچمال یا قرشمال میدادند تا تمسخر کرده باشند .
انها داس ، خنجر ، چاقو ، شمشیر ، قندشکن ، کلنگ ، تیشه ، بیل ، گاوآهن و ابزار آهنی کشاورزی و … میساختند و چون اصالتا ایرانی نبودند همیشه مورد تمسخر ایرانیان قرار میگرفتند ،
پانویسها چی شد پس؟
وقتی مطلب کپی میکنید حداقل این زحمت را به خود بدهید که درست و کامل کپی کنید!
قوم فیوج اصالتشون از پاکستان هست
قرشمال، تغییر یافته واژه ترکی “قلیچمال” است یعنی سازنده یا ورز دهنده خنجر و شمشیر
این طایفه هندی تبار شیعه بودند و با حاکمیت شیعیان صفوی به ایران کوچ میکنند و چون چهره و پوستی سیاه داشته و کارشان دوره گردی و آهنگری بوده و کار پر سروصدایی داشته اند به آدمهای پرسروصدا هم لقب قلیچمال یا قرشمال میدادند تا تمسخر کرده باشند .
انها داس ، خنجر ، چاقو ، شمشیر ، قندشکن ، کلنگ ، تیشه ، بیل ، گاوآهن و ابزار آهنی کشاورزی و … میساختند و چون اصالتا ایرانی نبودند همیشه مورد تمسخر ایرانیان قرار میگرفتند .
قرشمال یعنی حقه باز و کلاهبردار و پیچیده
به عنوان یک سبزواری که درگیر این موضوع بودم به نظرم مطلب بسیار جالبی بود. متشکرم