بررسی شعر معاصر فلسطین
اعظم بابایی
ادبیات فلسطین به مجموعه آثار ادبی (اعم از شعر، داستان و…) گفته میشود که توسط مردم فلسطین بهوجود آمده باشد و در مفهوم عامتر، به هر نوع نوشته ادبی که درباره مقاومت فلسطین باشد نیز اطلاق میشود. چرا که فلسطین از حد و چارچوب یک منطقه جغرافیایی خاص تجاوز کرده و به مسأله و موضوعی جهانی تبدیل شده است.
برای بررسی بهتر و عملیتر موضوع، لازم است به پیشینه و گذشته ادبیات فلسطین توجه کنیم. از طرفی میدانیم که فلسطین، بیش از سایر کشورها، همواره در تلاطم و تصادم حوادث مختلف سیاسی بوده است. به این ترتیب، دادن تصویری از ادبیات این ملت، بدون پرداختن به حوادث سیاسی و تاریخی آن امکانپذیر نیست.
بر این اساس، ادبیات فلسطین در قالب سه دوره تاریخی بررسی می شود. نکته قابل توجه دیگر این است که«شعر» بخش عظیم و عمده میراث ادبی فلسطین را تشکیل میدهد و نوع ادبی داستان تقریباً در انزوا قرار دارد. از اینرو، ادبیات فلسطین با توجه به حوادث سیاسی و تاریخی این کشور به چند مرحله تقسیم میشود:
۱- دوره حکومت عثمانیها در شام
«عثمانیان در قرن ۱۶میلادی، شام را تحت نفوذ خود در آوردند. با این فتح فلسطین هم که بخشی از شام بود، جزو قلمرو حکومتی آنان گشت. در این دوره زبان رسمی حکومت، زبان ترکی بود و حکومت عثمانی قومیّت عرب و استقلال اداره داخلی را برای آنان به رسمیت نمیشناخت.
شعر این دوره به طورکلی تقلید از سبک قدما و رکود بود. سرودههای آنان بیشتر اغراض دینی داشت. بعضی از قصاید و قطعه ها، تقلید شده از شاعران عصر انحطاط بود و شعر به علت توجه به هنرهای بدیعی و قافیهپردازی از اهداف اصلی خود دور مانده بود. در واقع باید توجه داشت که این شاعران، دنبالهرو طبیعی دوران ضعف و عقبماندگی فکری هستند.»(۱)
۲- دوره قیمومیّت بریتانیا بر فلسطین
در بیست و چهارم تیر سال ۱۹۲۲میلادی، سازمان ملل طرح قیمومیت بریتانیا را که این کشور به سازمان ملل پیشنهاد کرده بود، تصویب کرد. این طرح، حق اعراب فلسطینی را در اداره کشورشان سلب مینمود و به دولت قیم در اداره و قانونگذاری اختیار تام میداد و همچنین به بریتانیا مسئولیت داده شد که به گونهای شرایط سیاسی، اداری و اقتصادی مناسب را برای تشکیل سرزمین یهود فراهم کند(ورود یهودیان از تمام نقاط دنیا از سال۱۹۲۲ به فلسطین آغاز شد).
اما مبارزه اعراب فلسطین، تحقق توطئه صهیونیستی – بریتانیایی را سی سال به تأخیر انداخت و دولت یهودی در اردیبهشت ۱۹۴۸میلادی به وجود آمد. در این دوره، فلسطین از هر نوع مبارزه مسلحانه و غیرمسلحانه فروگذار نکرد و سرانجام در آوریل ۱۹۳۶ قیامی بزرگ با اعتصاب عمومی شروع شد. این واقعه به انقلاب ۱۹۳۶ فلسطین معروف شد. خواستههای مردم در این انقلاب، توقف مهاجرت یهودیان به فلسطین و جلوگیری از فروش زمین به یهودیان بود. مبارزات با شدت بیشتری ادامه یافت و نتیجه آن لغو تصمیم تقسیم فلسطین و اعلام به پایان رسیدن ورود یهودیان به فلسطین شد.(۲)
انقلاب ۱۹۳۶ نخستین رویدادی بود که زمینه پیدایش نسل اول شاعران مقاومت فلسطین را بنیاد نهاد. قبل از ۱۹۳۶ شعر این دوره از ضعف و تقلید گذشتگان فاصله گرفته بود، اما هنوز از اسارت آرایشهای لفظی و بدیعی رها نشده بود. تحول اصلی شعر، در حولوحوش انقلاب ۳۶ به وقوع پیوست.
«در این مرحله، شاعر دیگر بلندگوی حاکمان نبود، بلکه برای مردم و همراه مردم زندگی میکرد و با دردها و شادیهای مردم همراه بود. در این مرحله شاعران بالاترین نقش را در توسعه فرهنگ خود و بیشترین بهره را در افزایش شناخت و آگاهی خویش داشتند. سزاوار است که شاعران این مرحله را قافلهسالاران شعر معاصر فلسطین به شمار آوریم.»(۳)
«شاعران این دوره، شکل کلاسیک قصیده را برای بیان تجربیات خویش به کار گرفتند. چرا که از یک طرف در برابر تهدید انگلیسیها و صهیونیستها قرار داشتند که خواهان از میان برداشتن هویت عربی فلسطین و نابودی شخصیت فلسطینیان بودند. از اینرو شاعران فلسطینی برای حفظ اصالت فرهنگی و شخصیت ملّی، از میراثهای فرهنگی و سنتی خود بهره جستند.
از طرف دیگر، این قالب دارای قافیه یکسان است و خواندن آن در تظاهرات مردمی آسانتر و روانتر انجام میگیرد. به این ترتیب شعر این دوره به گونه یک اعلامیه انقلابی در میآمد. شعری که به فریادها، شعارها و خطبهها میمانست. در میان شاعران برتر این دوره، ابراهیم طوقان، عبدالرحیم محمود و ابوسلمی را میتوان ذکر کرد. این نسل، نسل اصیل مقاومت است که در فاصله جنگ جهانی دوم و فاجعه ۱۹۴۸میلادی میزیست و همواره جستجوگر مفاهیم پربار آزادی، رهایی، استقلال میهن، شهدا و دادخواهی و انتقام بود.»(۴)
۳- دوره حکومت اسرائیل یا صهیونیست
این دوره با فاجعه ۱۹۴۸میلادی، یعنی تأسیس دولت اسرائیل در فلسطین آغاز میشود. در دوره قبل، از مقاومت و مبارزه مسلحانه فلسطین یاد کردیم که همین مبارزات، تحقق نقشههای صهیونیست را به تأخیر انداخت.«اما در برابر این کنشها، انگلیسیها به برخی از دستنشاندگان عرب خود روی آوردند تا با میانجیگری آنان مانع مبارزه و اعتصابهای مسلحانه فلسطین شوند ومتأسفانه همینطور هم شد.»(۵)
سرانجام دولت اسرائیل در اردیبهشت ۱۹۴۸ تأسیس شد و دوران آوارگی و رنج و بدبختی فلسطینیان آغاز شد. موج سترگی که در سال ۱۹۳۶، طوفانی را آغاز کرده بود و شاعران انقلابی بسیاری از قبیل ابراهیم طوقان و دلاوران مبارزی چون «عزالدین قسام» را پرورش داده بود، در سال ۱۹۴۸ رو به خاموشی گرائید و از آن حالت انقلابگونه، چه در زمینه سیاست،و چه ادبیات و شعر بیرون آمد و در هالهای از ناامیدی فرو خزید.
در این سال «عبدالرحیم محمود» شهید شد و «ابوسلمی» گوشه تفرد و غمبارگی برگزید و بدینسان هر یک از نویسندگان و شعرا از ادامه روش پیشین خود بازماندند و آتش تند جنبش ۱۹۳۶م به اجاقی سرد و خاموش بدل شد و روح یأس، بدبینی و ناامیدی در میان اعراب به ویژه فلسطینیان قوام یافت. از این لحاظ شاعران پس از این سال را به نام شکستخوردگان که از رنج و اشک و بهشت گمشده سخن میگویند، میشناسند. شعر «یوسف الخطیب» را ببینیم:
«ای یار، آن چکاوکی است…
در مرزها
که از حریم هزار پیمان گذشته است…
و در آمد شد، آزادوار میگردد
و من پر زخم و اینجا ناتوانم
ای کاش که چون چکاوکی
میتوانستم به پرواز درآیم
و در سپهر بیکران
بر روی نارنجستان خود یا بر جویباری
بالهایم را به هم در میزدم…
ای کاش که من چکاوکی بودم.
بدینسان، تفاوت میان انسان ۱۹۳۶ و انسان ۱۹۴۸ آشکار میگردد. آن که در ۱۹۳۶ میزیست، در میان گرایشهای سیاسی، جنبشهای کوبنده، غریو آتشبارها و مباررزه فراگیر خلق به سر میبرد و هیچگاه امید پیروزی را از کف نمینهاد؛ اما انسان پس از ۱۹۸۴، سرگردان، آواره، تنها و بدون سرزمین زیست میکند. از درخشانترین شاعران این دوره«فدوی طوقان» خواهر ابراهیم طوقان است. فدوی طوقان، روح سرگشته و نومید انسان فلسطینی را چنین وصف میکند:
«زندگیم اشک است و قلبی پرگداز
اشتیاق است، دفتر شعری است و عود
و این جوانیم
آرزوهایی است سرخورده و ناکام
این جوانی را نگونبختی سیراب کرد.»(۶)
«نسلی که پس از ۱۹۴۸ در منطقه فلسطین و در باب فلسطین شعر سروده است، نسلی است که باید آنرا «نسل شکست»، نسل حزن و نسل سرشکسته خواند. بررسی شعر بهترین گویندگان فلسطینی و عرب در باب فلسطین در سالهای پس از ۴۸، نشان میدهد که روح عمومی شعر فلسطین چنین است. چه آنها که به اسلوب قدیم شعر گفتهاند و چه آنها که قوالب جدید برگزیدند.»(۷)
در این دوره به فراخور حوادث سیاسی و تاریخی تازه و تعیینکننده، عنوانها و موضوعات تازهای نیز به ادبیات راه مییابد. اگرچه موضوعات قبل از ۴۸، مثل وظیفه مسلمانان و اعراب نسبت به فلسطین و اعتراض به عمل رهبران عرب و… هنوز ادامه داشت، اما چند مسأله در شعر این دوره برجسته مینماید:
الف) آوارگان عرب فلسطینی: جنگ ۱۹۴۸، صدها هزار عرب مسلمان و مسیحی فلسطینی را مجبور به ترک خانه و زمینهایشان کرد. در سال ۱۹۶۷ بار دیگر جنگ شعلهور شد و بیش از چهارصد هزار تن دیگر از خانههایشان بیرون رانده شدند. بررسی آثار ادبی که پس از فاجعه شکست فلسطین نوشته شد، بیانگر توجه بسیار نویسندگان و شاعران به موضوع آوارگان است.
در شعر شاعران، آواره فلسطینی، به زودی چهره ستمدیده، و شکسته و رانده شدهای یافت که در خیمههای مندرس درحالیکه کودکان گرسنه و بیمار پیرامونش را گرفتهاند، به سختی زندگی میگذارند. مثلا شعر «عبدالوهاب البیاتی» را ببینیم:
«آواره عرب، برهنه و زخم دیده
بر در خانهها به گدایی نشسته
و سالهای دراز مصیبت
چون جانوری موذی
ذره ذره گوشت تن او را میجوند.»
در این دوره، به نظر میرسد که بسیاری از شاعران عرب، به برگزیدن یک زن آواره بهعنوان شخصیت اصلی شعر و بیان رنجها و بدبختیهای او گرایش دارند. این نمایش آواره بهعنوان فردی مطرود که جز تأسف و زاری کاری نمیتواند بکند، زیاد دوام نیاورد و از اواخر دهه ۱۹۵۰ به بعد، شاعران دیگری شروع به دگرگون ساختن شخصیت ارائهشده از آوارگان نمودند.(۸)
ب) بازگشت: زمزمه ملالت از زندگی در تبعید که آرام آرام در ذهن پارهای از شاعران رخنه میکرد، به زودی به فریادهای رسا و فراگیر بدل شد. آواره، نارضایتی خود را از پذیرش سرنوشتی که بر او تحمیل شده بود و از او موجودی پاکباخته و بیارزش میساخت، با صدای بلند اعلام میکند.
حقیقت این است که هر عرب فلسطینی که پس از سال ۴۸، مجبور به زندگی در یمن، دمشق، بیروت، قاهره، بغداد و هرجای دیگر که شده بود؛ همواره خود را غریبه احساس کرده و هیچگاه با رضایت و خوشحالی نزیسته است. از دهه ۵۰ به بعد، هیچ شاعر فلسطینی را نمییابید که شعرش منعکسکننده این طرز فکر نباشد.
یوسف الخطیب میسراید:
«دهکده من!
پرندگان را به سوی تو میفرستم
و به آنها میگویم
وقتی به دهکده کنار رودخانه رسیدید،
لحظهای درنگ کنید
و به خانههایتان بگویید که ما چقدر اندوهگینیم
و به او بگویید اگر نبود امید به فردا،
نمی توانستیم زنده بمانیم.»
یا این شعر:
«کلید خانهام همیشه با من است
همیشه
حتی آن هنگام که در دشتهای اندوه
سرگردان میگردم.»(۹)
سال ۱۹۵۲ نقطه عطف دیگری در روند مبارزات فلسطین بر ضد اشغالگران بود. در این سال انقلاب مصر، تأثیر شگرف در روحیه مقاومت فلسطینیان برجا گذاشت. این انقلاب، نخستین واکنش مثبت به منظور اعتراض به نهادهای پوسیده و حاکم بر سرنوشت جامعه عرب و نیز نخستین شعله امید در قلب خلق فلسطین و زایشی دوباره برای درک توانایی رهاساختن میهن از چنگ بیگانگان در وجدان آنان بود.
لیکن این احساس آنچنان تبلور آشکاری نیافته بود، تا اینکه تهاجم سهگانه استعمارگران اسرائیل، انگلیس و فرانسه بر مصر در سال ۱۹۵۶ روی داد که ستیزی رودرروی میان خلق عرب از یکسو و تجاوزگران صهیونیست با یاری انگلیس و فرانسه از سوی دیگر بود. تودههای رزمنده عرب در «پُرت سعید» آنچنان نبردی پایاپای و گسترده کردند که نیروهای مهاجم ناگزیر به عقبنشینی و شکست شدند.
این پیروزی، تأثیر بسیاری بر شاعران فلسطینی گذاشت و این باور را که میتوان بار دیگر به مبارزات برخاست و با اشغالگران نبرد کرد، در اندیشه آنان پدید آورد. بعد از این پیروزی، شاعران فلسطینی را میبینیم که از روی خاک تحت تسلط بیگانه سرکشی آغاز میکنند؛ یعنی از همانجایی که صهیونیستها میپنداشتند دیگر از آن آوایی بر نخواهد خاست و تا ابد خاموش خواهد ماند.
این خون تازه که در رگهای شاعران فلسطینی جاری شد، شعر مقاومت را اصیلتر و بارورتر ساخت و شاعران در ردههای نخست مبارزه ایستادند و سختترین شکنجه و انتقام و سرکوبی به خود دیدند. این شعر جوشان انقلابی، شبکه اسرائیل را به واکنش شدید واداشت و آن آغاز ژوئن ۱۹۶۷ بود که بسیاری از این شاعران را به زندان انداخت. از جمله سمیح القاسم، محمود درویش، سالم جبران و… و بسیاری ستمهای دیگر.
با این وجود، روشنفکران فلسطینی و مبارزان آزاده نسل امروزین، هیچگاه به رغم فاجعه ۱۹۶۷ پایداری و ایستادگی خود را از دست ندادند و با عزمی استوار و ارادهای پولادین، راه نخستین راهروان راه آزادی که هسته آغازین مقاومت را در سال ۱۹۳۶ بنیاد نهادند، تا دست یافتن به فلسطینی آزاد و سرافراز پیمان بستند.
«محمود درویش» سخنگوی راستین این مرحله نوین در شعر معاصر فلسطین است. مرحله امید، خوشبینی، سرکشی و انقلاب:(۱۰)
«بر شاخههای نخلم بیاویزید
و مرا دار زنید… نخل را خیانت نخواهم کرد!
این سرزمین من است
و من در گذشته، خرسند و شیدا
از شترها شیر میدوشیدم
میهنم انبانی از داستانها نیست
خاطره نیست، باغ هلالها نیست
وطن من قصهای یا سرودی نیست
وطنم خشم غریبی بر غم است
و کودکی است که عید و بوسه میخواهد
و توفانهایی است کز اتاقک زندان به تنگ آمده
و پیری است که بر فرزندان و باغ خویش میگرید
این زمین پوست و استخوان من است
و قلب من
بر چمنزارش همچو زنبور عسل به پرواز در میآید
بر شاخههای نخلم بیاویزید
و مرا دار زنید…
اما هرگز من ذلت و خواری را فرمان نخواهم برد.»(۱۱)
درباره شعر مقاومت فلسطین، ذکر چند نکته دیگر خالی از فایده نخواهد بود. یک موضوع سادگی زبان و روشنی تصاویر شعر است. ویژگی یکسان و مشترک اغلب قریب به اتفاق شعرهای مقاومت، سادگی در زبان و وضوح تصاویر است و علت این امر آن است که مخاطبین شعر مقاومت را در درجه نخست، توده اعراب ساکن اسرائیل تشکیل میدهند؛ چنانکه «رشید حسین» (۱۹۳۶-۱۹۷۷) می گوید:
«مادر!
هیچکس خواندن را به تو نیاموخت
ولی خیلیها نخواندن را آموختندت
به این دلیل است که من
همواره میکوشم
اشعارم را به زبانی ساده بسرایم.»
بهعلاوه، کاربرد عبارات و اصطلاحات و واژههای عامیانه و مردمی، به روشنی، محبوبیت و تأثیر شعر مقاومت افزوده است(۱۲)و نکته دیگر اینکه از نقطه نظر محتوا، شعر مقاومت ابزارهای گوناگونی را به کار گرفته است:
الف) عشق: عشق به زن با عشق به سرزمین درهم آمیخت. زن و زمین در عشقی بزرگ جذب شد و به عامل بزرگ آزادی بدل گشت. شعر محمود درویش مصداق کامل این مسأله است.
ب) طنز: دشمن و کارگزارانش به باد تمسخر گرفته میشوند و اعمال خشن آنان با نیشخند تلخ بیان میشود که خود نمایانگر روحیهای زنده و تسخیرناپذیر است. چرا که همه رویدادها را ناپایدار و گذرا تلقی میکند که باید دیر یا زود تغییر یابد و به حال عادی برگردد.
ج) مخالفت و ستیز: ماهیت دشمن نمایانده میشود و رودرروی روحیه پایداری و بیباکی جنگزدگان قرار داده میشود.»(۱۳)
«شعر مقاومت، تنها گواه دگرگونی محتوا و مفهوم شعر نیست، بلکه نمایشگر دگرگونی قالب و اسلوب آن نیز هست. شعر مقاومت، قالبهای سنتی را کنار گذاشته و بیآنکه چیزی از دست دهد، اسلوبهای تازه را برگزیده است.»(۱۴)
منابع: ———————
۱ــ السوافیری، کامل؛ ادب معاصر عرب در فلسطین، ترجمهعلیاحمد امیرسرداری، تهران، حروفیه، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۵۴
۲ــ همان، صص۹۴-۱۰۲
۳ــ همان، ص ۱۱۵-۱۱۸
۴ــ درویش، محمود؛ آخر شب(ادبیات فلسطین)، ترجمهموسی اسوار، تهران، سروش، ۱۳۵۸، چاپ اول، صص ۸-۲۹٫
۵ ــ همان، ص۱۰
۶ــ همان، صص۱۷-۲۰
۷ــ شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ شعر معاصر عرب، تهران، توس، ۱۳۵۹، چاپ اول، ص۲۰۳٫
۸ــ سلیمان، خالد؛ فلسطین و شعر معاصر عرب، ترجمه شهره باقری و عبدالحسین فرزاد، تهران، چشمه، ۱۳۷۶، صص۱۳۳-۱۴۲
۹ــ همان، صص۱۴۳-۱۵۲
۱۰ــ درویش، محمود؛ پیشین، ص۲۰-۲۶
۱۱ــ همان، ص ۹۳ ۱۲ــ سلیمان، خالد؛ پیشین، ص ۲۳۰
۱۳ــ طاهباز، سیروس؛ تپه آویشن (مجموعه شعر فلسطین)، تهران، فرهنگ گستر، ۱۳۸۰، چاپ اول، ص۲۸ ۱۴ــ همان، ص۲۴