استعاره هستی شناختی چیست ؟
استعاره هستی شناختی یکی از شاخه های استعاره مفهومی است که توسط لیکاف و جانسون مطرح شده است.
لیکاف و جانسون استعاره مفهومی را به سه نوع تقسیم می کنند:
استعاره جهتی
استعاره هستی شناختی
استعاره ساختاری
تعریف استعاره هستی شناختی:
معنی شناسان شناختی به کمک استعاره هستی شناختی مفاهیم و یا چیزهای غیر مادی، ناملموس و انتزاعی را به مثابه ماده شیء فیزیکی و ظرف تلقی می کنند.
مثال استعاره هستی شناختی:
خشم او به جوش آمده است
استعاره های هستی شناختی، شیوه هایی از دیدن مفاهیم نامحسوس مانند احساسات، فعالیت ها و عقاید را به مثابه یک هستی یا جوهر فراهم می سازند. برای مثال وقتی تورم را که امری انتزاعی است به صورت یک هستومند در نظر می گیریم جنبه ای مشخص از آن را برگزیده و همچون یک علت محسوبش می کنیم با احتیاط با آن برخرود می کنیم و شاید حتی باور داشته باشیم که آن را درک می کنیم:
تورم استانداردهای زندگی ما را پایین آورده است.
ontological metaphor
استعاره مفهومی به عربی : الاستعارة المفاهیمیة
استعاره مفهومی به انگلیسی: Conceptual metaphor
—
استعاره مفهومی اصطلاحی است در زبانشناسی شناختی که به فهمیدن یک ایده یا یک حوزهٔ مفهومی بر اساس ایده یا حوزهٔ مفهومیِ دیگر اشاره میکند. بهعنوان مثال، هنگامی که میگوییم «قیمتها بالا میرود»، از مفهوم «بالا رفتن» در حوزهٔ مفهومیِ «جهتها» برای درک «کمیتها» استفاده میکنیم. یک حوزهٔ مفهومی میتواند متشکل از هرگونه سازماندهی منظم تجربیات انسانی باشد. زبانهای مختلف بهشکل منظمی از استعارههای یکسانی استفاده میکنند؛ مثلاً در زبان انگلیسی نیز گفته میشود .The prices are rising («قیمتها بالا میرود»). به نظر میآید دلیل این امر وجود پایههای مفهومیِ مشترک بین انسانها باشد. این موضوع خود به فرضیهای منجر شده که بر اساس آن میگویند امکان دارد تناظری بین حوزههای ادراکی و شبکههای نورونیِ مغز وجود داشته باشد.[۱]
بررسی این ایده و فرایندهایی که زیرساختهای آن را تشکیل میدهند، اولین بار بهصورت گستردهای توسط جورج لِیکاف و مارک جانسون در کتابشان به نام Metaphors We Live By (ترجمهٔ فارسی: استعارههایی که با آنها زندگی میکنیم، مترجم: حسن شعاعی) مطرح شدهاست. این مفاهیم تحت عناوین «آمیزش مفهومی» یا «قیاس» نیز مطالعه شدهاند.