دانلود مستقیم کتاب نقد ادبی کارون و فیلونه
برای دانلود کتاب اینجا کلیک کنید
نقد ادبی
نویسنده: ژ.س. کارون وفیلونه
مترجم: خسرو مهربان سمیعی
نقد ادبی بررسی آثار و احوال نویسندگان به منظور تفسیر، تأویل و ارزش نهادن بر آنهاست. هدف اصلی این کتاب پیش از هر چیز مطالعه نقد به عنوان سبکی ادبی است که قواعد خاص خود را دارد. به همین منظور آثار منتقدان ادبی را مورد بررسی قرار داده است. در این مسیر به تمام گونه های مختلف نقد توجه نشده است زیرا درجستجوی روشی برای نقد ادبی کمک برجسته ای نبوده اند. از آنجا که از ابتدای قرن نوزدهم، نقد ادبی به صورت شیوه ای مشخص مورد توجه قرار گرفت، دامنه پژوهش حاضر از همین زمان آغاز می شود و به آثار نقادانی که روش بخصوصی را در نقد ادبی فرانسه بیان می کنند، محدود می شود. با این وجود برای روشن سازی بیشتر موضوع بحث، طرحی از تاریخچه شکل گیری و گسترش نقد از قرن شانزدهم تا نوزدهم ترسیم شده است. مطالب کتاب حاضر در 9 بخش تدوین شده و در بخش نتیجه گیری به تعدادی از پرسشهای مربوط به نقد ادبی پاسخ داده شده است
حق تکثیر: انتشارات بزرگمهر، 1370
منبع : کتابناک
نقدِ ادبی یا سخنسنجی دانشی برای بررسی ویژگیها و تفسیر نقاط قوت و ضعف یک اثر ادبی و تحلیل و ارزیابی آن در کنار تشریح جوانب پیچیدهٔ آثار ادبی و روشی برای سنجش اعتبار و مقام آنها است. به کسی که نقد ادبی میداند، مُنتقد ادبی میگویند.
نقد ادبی به معنای مطالعه، بحث، ارزیابی و تفسیر محصولات ادبی است. نقد ادبی میتواند به شکل یک گفتمان نظری بر اساس نظریه ادبی باشد یا بحث مفصل تری که حالت گزارش گونه در باب یک اثر ادبی داشته باشد. این نوشتههای گزارش گونه اغلب در قالب نوشتههای روزنامهنگاری یا یادداشتهایی در زمان پدیدار شدن آثار ادبی رخ مینماید و در مواردی با قضاوتهایی یا اظهار نظرهایی در مورد خوب بودن یا نبودن، ارزشمند بودن یا نبودن اثر ادبی همراه است.
تاریخ کهن نقد
دیون در مبحث ۵۳ خود میگوید ارسطو را باید نقطه آغاز نقد ادبی دانست.[۱] و بر این اساس تاریخ این پدیده دست کم تا سده چهارم پیش از میلاد به عقب مینشیند. ارسطو در بوطیقا در مورد بسیاری از آثار هنری دوران صحبت میکند و مفاهیم میمزیس و کاتارسیس را مطرح میکند که امروزه نیز در نقد اهمیت بسیاری دارند. افلاطون در همان دوران به شعر حمله میکند و آن را هنری دست دوم، تقلیدی و نادرست میداند. بهاراتا مونی در همین دوران در ناتیاشاسترا در مورد نمایشهای سانسکریت و ادبیات کهن هند اظهار نظر میکند.[۲] فلیسین مارسو معتقد است استقبال (پاستیش) بهترین نوع نقد ادبی است و با توجه به اهمیتی که گذشتگان به تقلید میدادند این نظر غریبی نیست.
سنت تفسیری مرسوم در ادیان ابراهیمی در سدههای میانه را میتوان از عناصر شکل دهنده مطالعات نقد ادبی دانست. از سده نهم میلادی نیز در ادبیات عربی آثاری برای نخستین بار مشخصاً در زمینه نقد نگاشته شده است که از این میان میتوان نخست کتاب الحیوان و دوم کتاب البیان و التبیین نوشته جاحظ و کتاب البدیع نوشته عبدالله ابن المعتز را نام برد.[۳]
نقد ادبی در دوران مدرن بیشتر به سمت نظریه ادبی به معنای بحث و بررسی فلسفی در مورد ادبیات و موضوعات آن پیش رفته است. ارتباط این دو یعنی نظریه ادبی و نقد را میتوان همارز دانست ولی هرگز همنهشت یا متباین نیستند. این موضوع البته جای مناقشه دارد. از جمله جان هاپکینز اصرار دارد نظریه ادبی و نقد ادبی فرقی با هم ندارند. عدهای نیز معتقدند نقد ادبی به معنای کاربرد عملی نظریه ادبی است.