زندگی و آثار خلیل مطران – شاعر معاصر مصری
شاعر و ادیب مسیحىلبنانى و از پیشگامان شعر رمانتیک عرب
نام کامل وى خلیلبن عبدهبن یوسف مطران است (عبداللطیف شراره، ص 13). در ربیعالآخر 1289/ ژوئیه 1872 در شهر بعلبک* در شرق لبنان، در خانوادهاى مسیحى که تبارش بهشاخهاى از غَسانیان مىرسید، به دنیا آمد. سبب شهرت این خاندان به مطران، مقام اسقفى (مطران) یکى از اعضاى آن در شرق لبنان بود (اسماعیل احمد ادهم، المقتطف، سال 95، ش 1، ص 82ـ83؛ عبداللطیف شراره، همانجا).
خاندان مادرى مطران، که فلسطینى بودند و به صَبّاغ شهرت داشتند، به سبب اختلاف با احمدپاشا جَزّار*، حاکم منطقه عکّا (شمال فلسطین)، از بیم جان و براى در امان ماندن از انتقام وى به لبنان گریختند (اسماعیل احمد ادهم، المقتطف، سال 95، ش 1، ص 85). خلیل مطران نخست به مدرسه ابتدایى شهر زحله و سپس به مدرسه بطریقى بیروت رفت و در آنجا نزد خلیل یازِجى و برادرش ابراهیم یازِجى (رجوع کنید به یازجى*، خاندان) دانش آموخت (فاخورى، ص 464؛ بدوى ، 1975، ص 68ـ69).مطران با سرودن اشعارى برضد استبداد سلطان عبدالحمید دوم، مردم را به وحدت و پایدارى در برابر حکام عثمانى فراخواند، از اینرو به اتهام آشوبگرى زندانى شد و چون مدرکى علیه او نیافتند آزادش کردند ولى از آن پس بر او سخت گرفتند و وى بهناچار در تابستان 1307/1890 بیروت را به قصد پاریس ترک کرد (بدوى، 1975، ص 69؛ فاخورى، همانجا؛ عبداللطیف شراره، ص 17ـ18). او در پاریس آثار نویسندگان فرانسوى، چون آلفرد دوموسه را بررسى کرد و ادبیات انگلیسى، بهویژه آثار شکسپیر، بر او بسیار تأثیر گذاشت (فاخورى؛ بدوى، 1975، همانجاها). این مطالعات به تسلط شگفتانگیز وى بر زبان و ادبیات فرانسه انجامید (رجوع کنید به رمادى، ص 19ـ22).خلیل در پاریس با اعضاى حزب ترکهاى جوان* آشنا شد (فاخورى، ص 464ـ465). در 1309/ 1892 به مصر رفت و روزنامهنگار مجله معروف الأهرام شد (بدوى، همانجا). در 1318/1900 دو هفته نامهاى به نام المجلة المصریة تأسیس کرد که نخستین نشریه در مصر بود که فقط به ادبیات و مسائل ادبى مىپرداخت. همچنین در 1320/1902 روزنامه الجوائب المصریة را منتشر کرد(رجوع کنید به عبداللطیف شراره، ص19ـ20؛ رمادى، ص35). هم زمان ترجمه نمایشنامههاى شکسپیر را نیز آغاز کرد. سالهاى 1315 تا 1321/ 1897 تا 1903 سالهاى اوج فعالیت خلیل مطران
در زمینه اشعار عاشقانه است و کتاب حکایة عاشِقَیْن وى نیز از همین دوره
است (فاخورى، ص 465؛ نیز رجوع کنید به اسماعیل احمد ادهم، المقتطف، سال95،
ش5، ص539ـ542).خلیل مطران در سالهاى اقامت در مصر، از روزنامهنگارى به
فعالیت اقتصادى روى آورد، اما در 1330/1912 همه دارایى خود را از دست داد و
تحت تأثیر این ضربه قصد خودکشى کرد. شعر مشهور الاسد الباکى (شیر گریان)
دستاورد آن روزهاست (عبداللطیف شراره، ص20؛ فاخورى، ص 465ـ466؛ نیز رجوع
کنید به خلیل مُطران، ج 2، ص 267). مطران سپس به دستور عباس حِلمى دوم
(خدیو مصر؛ حک : 1310ـ1332/1892ـ1914)، در جمعیت کشاورزى مشغول به کار شد و
گشایشى در زندگى او پدید آمد (فاخورى، ص 466؛ بدوى، همانجا). در 1331/
1913، دانشگاه مصر، به درخواست خدیو آن کشور، براى تجلیل از مطران مجلس
بزرگداشتى برپا کرد. حکومت مصر جشن بزرگ دیگرى نیز در 1366/1947 براى او
ترتیب داد که بسیارى از شخصیتهاى سیاسى و فرهنگى عرب در آن شرکت کردند. در
این مراسم او را شاعر القُطرَیْن (دو کشور مصر و لبنان) و بعدها شاعر عرب
خواندند (کاظم حطیط، ص 334؛ بدوى، همانجا؛ عبداللطیف شراره، ص 23). مطران
در 1368/ 1949 در 77 سالگى درگذشت و در زادگاهش مدفون شد (کاظم حطیط،
همانجا).به عقیده بیشتر ناقدان ادبى عرب، خلیل مطران از شاعران برجسته جنبش
نوین شعر عربى است (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). وى شاعرى انسانگرا،
آگاه به معارف بشرى و آزادىطلب بود. مطران، که نوآورىاش، ناشى از
جامعالاطراف بودن اوست، شعر داستانى را به نحو گستردهاى وارد ادبیات عرب
کرد. وى از یک سو از روش سنّتى پیروى و از سوى دیگر احساسات خود را متناسب
با شرایط زمانه بیان مىکرد. این نوع شعر، در حقیقت بازتاب جنبش فکرىاى
بود که به پیروى از ادبیات اروپایى، در عرصه ادبیات عرب به وجود آمد
(فاخورى، ص 647ـ648؛ شوقى ضیف، ص 124؛ رمادى، ص 263). به باور وى، شاعر
نوگرا نباید دنبالهرو شیوه شاعران گذشته باشد بلکه باید براساس اوضاع و
مقتضیات زمان خود شعر بسراید. به باور او شعر راستین باید به زبان زمانه
خود باشد و همه اجزاى آن یک مجموعه به هم پیوسته را تشکیل دهند (رجوع کنید
به جیوسى ،ج 1، ص 57؛ د.اسلام، همانجا). یکپارچگىِ مضمون در شعرهاى مطران
در نقل حکایتهاى تاریخى و رمانتیک و حماسهها دیده مىشود. مطران برخى
مفاهیم و اسلوبهاى تازه را وارد شعر کرد که بعدها میان شاعران متجدد به
اصولى تردیدناپذیر تبدیل شدند، از جمله وحدت شکلِ شعر و تقدّم مضمون بر شکل
شعر (بدوى، 1969، ص ز؛ جیوسى، همانجا). دلبستگى مطران به طبیعت، که در
اشعارش دیده مىشود (براى نمونه رجوع کنید به خلیل مطران، ج 1، ص 131، ج 2،
ص 309)، نشانه دلبستگى وى به زادگاهش لبنان است. شاعران بنام مصرى، چون
احمد زکى ابوشادى* و على محمود طه* و خلیل شیبوب، نیز به پیروى از وى، به
ذکر طبیعت در اشعارشان پرداختند (جیوسى، ج 1، ص 58). در شعر مطران نوعى
پافشارى بر معانى و عواطف فردى دیده مىشود که در شعرهاى داستانى او نیز
وجود دارد. درباره لبنان اشعار زیادى در دیوان مطران هست، نظیر شعر قلعه
بعلبک، که در آن به ذکر خاطرات کودکى و نوجوانىاش پرداخته و قلعه آنجا را
وصف کرده است (رجوع کنید به ج 2، ص 212). وى با آگاهى عمیق از ادبیات غرب و
لزوم سازگارى با اوضاع زمان خود، افکار و اندیشههایش را در قالب اشعار
داستانى، مانند مقتل بزرجمهر (رجوع کنید به ج 2، ص 486)، فى ظلّ تمثال
رعمسیس (ج 3، ص 418)، و فتاةالجبل الأسود (ج 1، ص 461)، منعکس کرده و
مفاهیم اجتماعى و سیاسى را در قالب اشعارى با درون مایه حماسى نشان داده
است. برخى از شاعران لبنانى و مصرى در این زمینه از مطران پیروى کردند
(جیوسى، همانجا).مضامین اصلى شعر مطران پیکار با حاکمان ستمگر، ایجاد شور
مقاومت در مردم، نیاز آنها به کسب دانش و به کارگیرى آن در راه پیشرفت است.
به باور او، ملتها با اراده و تصمیم قاطع مىتوانند بر موانع و دشواریها
پیروز شوند (رجوع کنید به جیوسى، ج 1، ص60؛ فاخورى، ص 472). مطران مانند
شاعران رمانتیک غرب، چندان در طبیعت غرق نشده است. اشعارش نیز مانند
سرودههاى جبران خلیل جبران* جنبه صوفیانه صرف ندارد. با این همه، وجه غالب
اشعارش را تخیل تشکیل مىدهد. شاعران همعصر و پس از وى، از قبیل جبران،
خود را وامدار نوآوریهاى مطران دانستهاند. ویژگیهاى رمانتیک در قصیدههاى
الجنین الشهید، غرام طفلین (رجوع کنید به خلیل مطران، ج 3، ص 283)، و روح
حماسى در قصیدههاى «فتاةالجبلالاسود» و «حربٌ غیر عادلة و لامتعادلة»
(همان، ج 1، ص 461، ج 3، ص 159)، و طبیعتگرایى در دو قصیده المساء (همان، ج
1، ص 17ـ19) و قلعة بعلبک (همان، ج 2، ص 212) وجود دارد (رمادى، ص 98،
116ـ117). با اینکه طه حسین* و محمد مندور* او را سرآمد شاعران عرب
دانستهاند برخى دیگر مانند عبدالرحمان شکرى* او را تأثیرگذار ندانسته و
برخى دیگر ویژگیهاى متضادى را به او نسبت مىدهند (جیوسى، ج 1، ص 56).
مطران شعر کهن و عربى را رها نکرد (رمادى، ص 314) و کوشید واژههاى زیبا و
اصطلاحات بهکار رفته در شعر دوره عباسى را دستمایه اشعار خود قرار دهد،
ولى این به معناى تقلید و پیروى کورکورانه از شعر کلاسیک نیست. احمد شوقى* و
محمود سامى بارودى*، دو شاعر مصرى همعصر مطران، تأکید داشتند که مفاهیم
جدید را باید در قالب شعر کلاسیک بیان کرد، ولى مطران در پى نوآورى در
قالبهاى شعرى گذشته بود. مطران احساسات خود را با واژهها و تعابیر ساده
بیان و از پیچیدهگویى خوددارى کرده است (شوقى ضیف، ص 123ـ 124). نثر مطران
نیز ساده و روان و ترجمههاى او پخته و استوار است، از جمله ترجمه
نمایشنامههاى تاجر ونیزى ، اتللو ، هملت و مکبث ، اثر شکسپیر که سه
نمایشنامه اخیر را به درخواست جورج ابیض* به عربى ترجمه کرد. داستان السید
اثر کورنى را نیز از فرانسه ترجمه کرد (عبداللطیف شراره، ص 22، 50ـ51؛
اسماعیل احمد ادهم، المقتطف، سال 95، ش 5، ص 539).برخى از آثار مطران
عبارتاند از: 1) دیوان اشعارش با نام دیوان الخلیل، که نخستین بار در 1908
در مصر و بعدها بارها در بیروت و قاهره به چاپ رسیده است؛ 2) مرآة الایام
فى مُلَخَّص التاریخ العام در دو جلد، با موضوع تاریخ عمومى که نخستین بار
در 1905 در قاهره چاپ شد؛ 3) مراثى الشعراء فى الامیر محمود سامى باشا
بارودى (قاهره، بىتا.)، حاوى مرثیههاى شاعران براى سامىالبارودى؛ 4)
الفلاح، چاپ مصر (1936) که به بررسى وضع کشاورزى در مصر مىپردازد؛ 5)وى با
همکارى حافظ ابراهیم* کتابِ )مقدمهاىبر اقتصاد روستایى( اثر پل لوروئاـ
بولیو را با عنوان المُوجَز فى علمالاقتصاد بهعربى ترجمه و در 1913 در
قاهره چاپ کرده است (فاخورى، ص467؛ یوسف الیان سرکیس، ج2، ستون1759؛ نیز
رجوع کنید به اسماعیل احمد ادهم، المقتطف، سال 95، ش 5، ص 539ـ 550).منابع
: اسماعیل احمد ادهم، «خلیل مطران: شاعر العربیة الابداعى»، المقتطف، سال
95، ش 1 (ربیعالآخر 1358)، ش 5 (شوال 1358)؛ مصطفى بدوى، مختارات
منالشعرالعربىالحدیث، بیروت 1969؛ خلیل مُطران، دیوان، بیروت 1977؛
جمالالدین رمادى، خلیل مطران : شاعر الاقطارالعربیة، قاهره: دارالمعارف،
]بىتا.[؛ شوقى ضیف، الادبالعربى المعاصر فى مصر، مصر: دارالمعارف،
]بىتا.[؛ عبداللطیف شراره، خلیل مطران، بیروت 1402/1982؛ حنا فاخورى،
الجامع فى تاریخ الادب العربى: الادبالحدیث، بیروت 1986؛ کاظم حطیط، اعلام
و روّاد فى الادبالعربى، بیروت 1987؛ یوسف الیان سرکیس،
منبع: دانشنامه جهان اسلام