رندانه گویی چیست؟
meiosis
نوعی مجاز و عکس اغراق است. رندانه گوئی آنست که معانی بزرگ را خرد جلوه دهند و تأثیری سخره آمیز خلق می کند. رندانه گوئی در متون طنز آمیز، خنده ناک ، سخره حماسه ها، و هزل به کار می رود. نمونه کاربرد آیرونیک و گزنده آن در ادبیات انگلیسی از حکایت یک تغار جاناتان سویفت طنرنویس قرن هجدهم نقل می شود:
هفته پیش زنی را دیدم که پست می کَند و باورتان نمی شود کسی بتواند از آن بدتر پوست کسی را عوض کند.
بعضی منتقدان حوزه رندانه گوئی را در ادبیات به کاربرد ساده و سهل انگارانه برای مطالب با اهمیت بسط داده اند. .
شکل خاصی از رندانه گوئی تخفیف یا اثبات با نفی است. مثلا وقتی کسی می گوید : فلان ، آدم چندن خوبی نیست در واقع می خواهد بگوید: فلان، آدم بدی است.
جان میلتون شاعر انگلیسی در ابتدای منظومه بهشت گمشده از این صناعت بیانی استفاده فراوان کرده است. برای نمونه وقتی از الهه حامی شعر، طلب کمک می کند، از او می خواهد به وی توانائی آن را بدهد که شعرش با پرواز در میانه برابری نکند، که در واقع می خواهد بگوید شعرش در اوج باشد.
منبع: سیما داد فرهنگ اصطلاحات ادبی
—
دکتر شفیعی کدکنی در یادداشتی تحت عنوان«طنز حافظ» تعریف شخصی خود را از مفهوم طنز اینگونه ارائه میدهد که طنز تصویر هنریِ اجتماع نقیضین و ضدین است. وی معتقد است جامعهای که حافظ در آن می زیسته سرشار از این تناقضات سیاسی و اجتماعیست و ارکان این جامعه نیز در شعر شاعر موج میزند. در واقع ریای برخاسته از شخصیت حاکمانی نظیر امیر مبارزالدین، منشأ بیان انتقادی و اعتراضی شعر حافظ است.
«خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع از این افسانه بی قانون نخواهد شد»
و ابیاتی از این دست که از تک تک کلمات آن مفهوم تناقض و تضاد به دست می آید. تضاد و تناقضی که حکومت زمانۀ شاعر به دلیل دستآویز کردن شرع و مذهب و کشیدهشدن به ورطۀ ریا، دچار آن است.
« خدا زان خرقه بیزارست صدبار
که صد بت باشدش در آستینی »
طنز تلخ موجود در این ابیات، چنان است که گاه به جای لبخند میلرزاند و گریان میکند. طنزی که خندهاش هم از گریه غمناکتر و تلخیآفرینتر است. طنزی متفاوت با هجو و هزل زمانۀ حافظ که رندانه در شعر او جا خوش کرده است و فغان سر میدهد:
«چنین که صومعه آلوده شد به خون دلم
گرم به باده بشویید حق به دست شماست»
در پایان باید معترف شویم که شکلگیری چنین طنز بیپیرایه و پاکیزهای تا عصر حافظ بیسابقه بوده و میتواند برای شعر دوران حاضر سرمشق و سرلوحهای شایسته باشد. ویژگیای که به ماندگاری شعر وی در گذر از قرنهای متمادی انجامیده است.
«محتسب شیخ شد و فسقِ خود از یاد ببرد
قصۀ ماست که در هر سر بازار بماند»
ممنون از سایت خوبتون که مطالبی در جهت افزایش آگاهی افراد قرار میدید.موفق باشید