انسان شناسی زبان شناختیانسان شناسی زبان شناختی

آحاد معنایی چیست ؟

«تجزیه به آحاد واژگان» روشی در معناشناسی است که واژگان متن را تا جایی که ممکن است به آحاد و مؤلفه‌های معنایی سازنده آن تجزیه می‌کند تا از کنار هم قرار دادن آن‌ها مفهوم دقیق و کامل واژه‌ها به‌دست آید. توجه به آحاد معنایی واژگان و تلاش برای بازسازی آن‌ها در زبان مقصد می‌تواند به ارائه ترجمه‌ای کامل و دقیقاز متن مبدأ انجامد.
به عنوان مثال هر یک از واژه های مرد و زن دارای آحاد معنایی زیر می باشند:
مرد= + جاندار + انسان + بالغ + مذکر
زن= +جاندار + انسان + بالغ – مونث
تجزیه به آحاد واژگان به عنوان یکی از نظریات حوزۀ معنی‌شناسی و مطالعات معنایی به تجزیۀ واحدهای زبانی و عناصر و اجزای تشکیل‌دهندۀ آنها می‌پردازد و در شناسایی تفاوت‌های معنایی بین واژگان هم‌معنا، اهمیت به‌سزایی دارد و معنای نهفته در لایه‌های معنایی واژگان را کشف و تبیین می‌نماید. پژوهش پیش‌رو کوشیده با معرفی این روش به عنوان رویکردی نو در حوزۀ معنی‌-شناسی به شیوه‌های برابریابی واژگان بر مبنای تحلیل مؤلفه‌ای معنای واژگان بپردازد.
مجموعهٔ حروفی که یک واحد را تشکیل دهند، واژه[۱] یا کلمه نام دارند. در دستور زبان فارسی، معمولاً کلمه را به نُه بخش تقسیم می‌کنند: اسم، صفت، عدد، کنایه، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط، صوت.
«واژه» کوچک‌ترین شکل معنادار از حروف است، اگر بتواند به‌تنهایی به‌کار رود. برای نمونه، «-انه» در واژه‌هایی مانند مردانه، زنانه، مهربانانه، دارای معنی ویژهٔ خود است، ولی از آنجا که نمی‌توان آن را به‌تنهایی به‌کار برد، واژه نامیده نمی‌شود. بسیاری از واژه‌ها به بخش‌های کوچک‌تری بخش‌پذیرند که به آن‌ها تکواژ گفته می‌شود. تکواژ کوچکترین بخش کلمه است که در بسیاری از موارد یک کلمهٔ مستقل محسوب شده و در برخی موارد نیز کلمه به حساب نمی‌آید.
فرم‌های آزاد
بیشتر زبان‌شناسان بر این باورند که بهترین روش برای تعریف واژگان بر پایهٔ قالب‌هایی است که واژه‌ها از جنبه‌های نحوی اختیار می‌کنند. پذیرفته‌ترین تعریف ارائه‌شده بر این مبنا عبارت است از:
«واژه، فرم آزادِ[۲] کمینه[۳] در یک زبان است.»
فرم آزاد به بن‌پاره‌ای از زبان گفته می‌شود که بتواند به‌صورت تنها وجود داشته باشد و به مکان و موقعیت کاملاً ثابت و تغییرناپذیری نسبت به اجزاء زبانی محیط پیرامون خود نیاز نداشته باشد. مطابق تعریف بالا، «شکارچی» یک واژه است، چرا که، می‌تواند به‌تنهایی پدیدار شود و پدیداریِ آن در محل‌های گوناگونی در طول جمله رخ دهد.
مثال‌ها:
شکارچیان به تعقیب آهو پرداختند.
آهو توسط شکارچیان مورد تعقیب قرار گرفت (یا: تعقیب شد).
در مقام مقایسه، واحدهای «چی» و «ان» (در شکارچیان) کلمات به حساب نمی‌آیند، زیرا اجازه ندارند که به حالت منزوی وجود پیدا کنند، بلکه، باید حتماً موقعیت مکانی‌شان نسبت به سایر اجزاء زبانی مجاور ثابت و تغییرناپذیر باقی بماند.

این رمان را باید خواند

By شرکت ناسار - تجارت با عراق

دکتر حبیب کشاورز عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان - گروه زبان و ادبیات عربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *