ازدواج احتمال مرگ را کاهش میدهد!
محققان انگلیسی میگویند احتمال مرگ افراد متاهل بر اثر حمله قلبی نسبت به افراد مجرد یا مطلقه بسیار کمتر است. مطالعه بر روی سوابق پزشکی ۲۵ هزار نفر نشان داده است احتمال مرگ افراد متاهل بر اثر حمله قلبی ۱۴ درصد کمتر از افراد مجرد است.این مطالعه همچنین حاکی است احتمال مرگ افراد مطلقه در صورت بروز حمله قلبی ۷ درصد بیشتر از مجردها است که دلیل آن احتمالاً به استرس یا انزوای اجتماعی آنها برمیگردد. به گفته محققان، حمایت روحی و جسمی همسران از یکدیگر باعث افزایش سلامتی آنها میشود.
حمله قلبی میتواند هم اثرات مخرب جسمانی و هم روانی ایجاد کند که اکثر آنها پنهان میماند. این یافتهها نشان میدهد که حمایت همسر میتواند اثر مفیدی بر بیمار قلبی داشته باشد، احتمالاً این کمکها تاثیر حمله قلبی را به حداقل میرساند. تشویق برای پیگیری درمان و ثبتنام در دورههای بازتوانی، کمک به بهبود وضعیت جسمانی و روانی و همچنین جلوگیری از انزوای بیمار قلبی از جمله کمکهایی است که همسر بیمار قلبی میتواند به وی ارائه دهد.
ازدواج یا پیوند زناشویی پیوندی آیینیاست که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار میشود تا به تشکیل خانواده منجر گردد و میتواند منجر به زایش فرزند شود. در برخی از کشورهای جهان، ازدواج همجنسگرایان، یعنی ازدواج دو مرد یا دو زن با یکدیگر و تشکیل خانواده نیز وجود دارد.
تأثیر ازدواج و تجرد بر سلامت
نتیجه تحقیقات جدید نشان میدهد که از دهه هشتاد میلادی به بعد میل به تجرد در افراد بیشتر شده ازدواجها کمتر و بی دوام تر شدهاند. همچنین نتیجه تحقیقات ثابت میکنند که برخلاف باورهای قدیمی که اظهار میکردند افراد متأهل نسبت به مجردها از سلامت و حس خوشبختی بیشتری بهرهمندند دیگر مطلقاً صحت ندارد و در مواردی حتی مجردها خوشبختی و سلامت بیشتری از متاهلها دارند. از دلایل اظهار شده برای این مسئله میتوان به آزادی بیشتر در افراد مجرد و همینطور فشار بالا بر روی متاهلها اشاره کرد. به بیان دیگر زیست مشترک در دنیای مدرن دستخوش تغییرات جدی و گام به گام میشود و دیگر بسان قدیم نمیباشد. چکیدهٔ این تحقیقات ثابت کرد که در عصر جدید فردیت با زندگی مشترک در اصطکاک خواهد بود و چالشهای جدیدی را بوجود خواهد آورد. عامل دیگری که برای توضیح علت سالمتر و خوشبختر بودن مجردها در برابر متاهلین اظهار شده این است که انسان در موقعیتهای فردی دچار دغدغههای ذهنی کمتری است؛ ولی در زمان قرار گرفتن در یک جمع به خاطر افزایش کشمکشها و محاسبات ذهنی برای تعدیل و تابین رفتار آدمی در قبال طرف مقابل آشفتگی ذهنی افزایش مییابد.