سیر مقامه نویسی در ادبیات فارسی و عربی
بديع الزمان همداني كسي بود كه براي اولين بار باب مقامه نويسي را گشود و پس از او گروهي از ادبا در اين راه گام نهادند. او براي اين رشته از ادبيات دو صفت قائل شد كه بعدها هم از سوي بسياري از طرفداران وي رعايت گرديد.
زندگي و آثار بديع الزمان همداني
حدود سي و هفت سال پس از مرگ ابن دريد، در 358 ق در شهر همدان ابوالفصل احمد بن حسين يحيي همداني مشهور به بديع الزمان همداني ديده به جهان گشود. اينكه برخي از مورخان ابن دريد را استاد بديع الزمان دانسته اند به نظر مي رسد به واسطه بهره گيري بديع از آثار ابن دريد باشد وگرنه تولد بديع الزمان سي و اند سال بعد از فوت ابن دريد روي داده و با اين استناد بديع الزمان نمي توانسته در محضر ابن دريد به تلمذ بنشيند. به هر حال، بديع الزمان نزد ابن فارس لغوي درس خوانده سپس به ري و جرجان و نيشابور سفر كرده و در اين مدت بانويسنده ها و شاعران زيادي برخورد كرده و تجربه اندوخته است. او در دربار پادشاهان ايراني مانند ديلميان و آل زيار و ملوك نيمروز و غزنويان پرورش يافته و همواره از صلات آنان بهره مند شده است. او در اواخر عمر در هرات ساكن گرديد و با خاندان نجبا وصلت كرد و صاحب ملك و به تعبير خودش “پانصد گاو و هزار رعيت” گرديد تا اينكه در 398 ق درگذشت. (20) از وي ديوان شعر، مجموعه رسائل و مقامات بر جاي ماند.
بديع الزمان و مهارت او در مقامات نويسي
بديع الزمان همداني كسي بود كه براي اولين بار باب مقامه نويسي را گشود و پس از او گروهي از ادبا در اين راه گام نهادند. او براي اين رشته از ادبيات دو صفت قائل شد كه بعدها هم از سوي بسياري از طرفداران وي رعايت گرديد. اول اينكه براي مقامه هاي خود يك راوي تعيين كرد كه قهرماني ها، شگردها و حقه بازي هاي “قهرمان” مقامه را به عينيه در شهرهاي مختلفي كه او گدايي كرده ديده و حال براي “جمعي در مجلس روايت مي كند. دوم، قهرماني كه اغلب از مشاغل پست اجتماع بويژه گدايان انتخاب شده كه با سخنان مسجع و قافيه دار مردم را مجذوب خود نموده و از آنها اخاذي مي نمايد. غير از اين دو ركن اساسي، ركن ديگري نيز به عنوان سنت مقامه نويسي به وجود آمد كه آن هم تعداد مقامه ها بود كه به پنجاه مقامه مي رسيد. حسين خطيبي در فن نثر انشاي مقامات بديع الزمان را تحت تاثير چند عنصر متمايز دانسته است: -1 از جنبه داستان پردازي تحت تاثير قصص عربي -2 از جنبه لفظي و سجع تحت تاثير ابن دريد -3 از نظر قهرمان داستان تحت تاثير روش گدايان، زيرا در اين دوره گدايي با عبارات مسجع براي تاثيرگذاري در ديگران رواج داشته است. (21)
مقامات بديع الزمان افسانه هايي است كه غالبا پهلوان آن روايات ابوالفتح اسكندري مخلوق فكر خود بديع الزمان و راوي وي عيسي بن هشام است كه اونيز خيالي است و لطايف و شاهكارهاي اين مرد در عباراتي لطيف و زيبا و آراسته و مايه عبرت و شگفتي و شادي شنوندگان و خوانندگان شده است. (22) از ديگر خصوصيات كار بديع الزمان آن است كه حوادث داستان هايش اغلب در محيط هاي متمدن شهري مي گذرد و داستان هايش طرح و توطئه و گره گشايي دارد و صرفا هدفش عرضه لغات و كاربرد اصطلاحات و به رشته كشيدن مشتي مفردات نيست. (23) او به مقامه چهارچوب مشخصي داد و با داستان پردازي هاي جذاب خود نثري شيوا و جذاب پديد آورد.
سير مقامه نويسي پس از بديع الزمان
روش بديع الزمان به سرعت مورد توجه نويسندگان قرار گرفت و راهي نو در ادبيات عربي گشود به گونه اي كه در فاصله بين قرن پنجم تا اواسط قرن چهاردهم حدود هشتاد نويسنده به عربي و زبان هاي ديگر مقامه نوشتند. توضيح هر يكي از آنان در اين گفتار نمي گنجد اما ذكر اين نكته ضروري است كه در همه آنها خطوط اساسي و ترسيمي بديع الزمان در قالب مقامه نويسي رعايت گرديد و در واقع آنان، همگي، به نوعي از بديع الزمان تقليد كردند. به تدريج، در عين آنكه مقامه نويسي مورد استقبال نويسندگان عجم و عرب قرار مي گرفت با تغيير ماهيت و شغل قهرمانان اصلي آن از گدايي به مشاغل ديگر تغيير محتوايي چشمگيري در مقامه نويسي پديد آمد و اديباني چون ابوطاهر اشتر كوتي از اسپانيا، قاضي حميدالدين از ايران، ابومحمد قاسم بن عثمان حريري از عراق، نصيف يازجي از لبنان، عبدالله پاشا فكري از مصر، ابراهيم بن محمد المهدوي از عربستان، محمدبن عفيف الدين التلمساني از سوريه و مقاماتي به رشته تحرير درآوردند. (24) در اين ميان، دنياي تصوف نيز به مقامه نويسي روي آورد و صوفيان طريقه هاي مختلف به نگارش مقامه هاي صوفيانه پرداختند. آنان در فن مقامه نويسي با حفظ سبك به سرعت محتواي آن را كه كديه بود با اعلاترين درجه صوفيه يعني جايگاه مرشد و مراد كامل خود عوض كردند و پرسش ها و پاسخ ها را جنبه اعتقادي و مذهبي دادند. “مقامات الصوفيانه” شهاب الدين سهروردي و “مقامات العماء بين يد الخلفاء و الامراء” غزالي از اين دست است. (25) در دوره صفويه اين نوع مقامه نويسي به زبان تركي هم سرايت كرد و مقامه هايي در رابطه با شيخ صفي الدين اردبيلي از سوي صوفيان يا پيروان آنها به نگارش درآمد كه رساله “البرخ (البويوروق به معني دستور و فرمايش)“ از آن جمله است. رساله البويوروق تمام خصوصيات مقامه نويسي صوفيانه را دارد. (26)
دنباله مقامه نويسي همچنان ادامه داشت و حتي در قرن يازدهم و دوازدهم كه ادبيات عرب رو به انحطاط مي رفت هنوز شيوه مقامه نويسي براي موضوعات گوناگون به كار مي رفت. (27) از ميان تمام آثاري كه در فن مقامه نويسي به زبان عربي پديد آمدند “مقامات حريري” شهرت فراواني يافت و نويسنده آن عنوان بزرگترين مقامه نويس بعد از بديع الزمان را به خود اختصاص داد.
حريري و مقامات او
ابومحمد قاسم بن علي بن عثمان حريري در سال 446 ق در روستايي در اطراف بصره به دنيا آمد. پس از طي دوران كودكي به بصره رفت و در محضر استادان بزرگي به شاگردي نشست و بر اثر هوش و استعداد سرشارش در علوم ديني و لغت و نحو تبحر يافت و كم كم در خدمت خلفاي بغداد و وزراي ايشان به تاليف و تصنيف پرداخت و شهرت بسيار يافت. او سرانجام در 516 ق از دنيا رفت. از حريري چند اثر به يادگار ماند كه در اين ميان مقامات او- كه در تقليد كامل از بديع الزمان به نگارش در آمده بود- شهرت يافت و پس از تصنيف همواره مورد توجه ادبا قرار گرفت و بسياري درصدد تقليد از او به مقامه نويسي روي آوردند اما سبك دشوار و متانت عجيب او سبب شده كه مقاماتش غير قابل تقليد شود.
تعداد مقامات حريري به تقليد از بديع پنجاه مقامه است كه نخستين آن صنعانيه است و قهرمانان آن حادث بن همام و ابوزيد سروجي هستند. موضوع اصلي همه مقامات حريري و اساس داستان هاي آن كديه است و در همه داستان ها قهرمان و راوي به گونه اي روبه روي هم قرار مي گيرند. (28) بايد اذعان كرد نوشته هاي حريري تفنن صرف و نوعي هنرنمايي است و دليل اين امر نيز آن است كه در عصر حريري كار تفنن و تصنع در لفظ از مرحله بلاغت بسيار دور شده و به مسابقه و هنرنمايي تبديل شده بود (29) و در اين زمينه حريري گوي سبقت را از همگان ربوده است. برخي نيز مقامات حريري را رويه كاري هاي لفظي و آرايه هاي ناپسند معنوي و فاقد مضامين اجتماعي دانسته اند. (30)
مقامه نويسي در ادب فارسي
در زبان فارسي اولين مقامه با تاخير دويست ساله از ابتداي پيدايش آن در زبان عربي، توسط عمرو بن محمود بلخي (قاضي حميدالدين بلخي) در قرن ششم نوشته شد. با آنكه برخي نويسندگان كوشيدند در اين شيوه قلم بزنند اما فن مقامه نويسي در فارسي خيلي مورد استقبال قرار نگرفت و نتوانست جايگاه ثابت و محكمي در ادبيات فارسي داشته باشد. يكي از دلايل اين امر آن است كه دايره وسعت لغات و خصوصيات لغوي در فارسي به اندازه عربي نيست و زمينه براي تفنن در زبان فارسي كمتر است و همچنين سابقه علوم بلاغي در عربي بيشتر از فارسي است. لذا با تغيير روش در زبان فارسي مقامه جاي خود را به حكايت داد و در ادبيات فارسي جا باز كرد. (31) با نگاهي به شيوه نثر خواجه عبدالله انصاري اين سخن كه زبان فارسي خالي از سجع نيست و مي توان كلمات زيبا و سره را جايگزين لغات عربي كرد تائيد مي شود. “درويشي از فقير پرسيد كه اگر روزي در طلب آيم و از اين بحر به لب آيم حق به عاقلي جويم يا به عاشقي پويم به از عاقل و عاشق كدام بهتر و از عقل و عشق كدام مهمتر؟ …” (32)
با اين تفاسير مي توان گفت به جز يكي دو كتاب مقامه از جمله مقامات اميري اديب الممالك فراهاني- كه هنوز به زيور طبع آراسته نشده – اثر شاخص ديگري به معني واقعي مقامه در زبان فارسي خلق نشد و مقامات حميدي به عنوان تنها اثر فن مقامه در ايران شهرت يافت و ادباي پس از وي طبع خود را در حكايت پردازي آزمودند.
قاضي حميدالدين بلخي و مقامات حميدي
عمروبن محمود ملقب به حميدالدين و مشهور به محمودي بلخي قاضي القضات بلخ بوده است. او علاوه بر اجتهاد در فقه و علوم ديني در نويسندگي و شعر نيز دست داشته و گويا آثار زيادي به نگارش درآورده كه به جز مقاماتش اثر ديگري از وي از گزند روزگار در امان نمانده است.
حميدي مقاماتش را در 551 ق به شيوه مقامات حريري نوشت و در مقدمه كتابش مدعي شد كه پيش از او كسي به زبان فارسي مقامات ننوشته و او نخستين كسي است كه به اين كار همت گماشته است. (33)
مقامات حميدي از همان زمان تاليف شهرت بسزايي يافت يكي از دلايل اين امر آن بوده كه شيوه مقامه نويسي در فارسي اسلوبي بديع و در عين حال دشوار بوده اما حميدي توانسته بود از عهده آن برآيد و از حيث تفنن در لغات و پرورش مضامين و تنظيم داستان اثري بديع و همتراز با مقامات حريري خلق كند. كتاب او داراي 24 مقامه است كه همه از حيث شروع داستاني و پايان آن يكسانند. يعني همه داستان ها از زبان يك دوست مخلص و مهربان روايت مي شود. (34) قاضي براي هر يك از مقامه هايش نيز قهرماني مناسب اما ناشناس برگزيده است. از ديگر خصوصيات مقامات حميدي آن است كه در ميانه نثر ناگهان همان مطلب را به نظم فارسي مي سرايد و گاهي نيز گذشته از شعر فارسي، شعر عربي هم مي آورد.
در قرون متاخر، برخي گلستان سعدي را نثر موزون و متاثر از مقامات حميدي دانسته اند و سعدي را در شيوه كار گلستان پيرو حميدي شمرده اند، اين ذهنيت به دليل آهنگين بودن سخن سعدي شكل گرفته است. در واقع، هر چند گلستان شباهت هايي به مقامه دارد اما كتابي است كه نه تنها قرن هاي متمادي، با روح و جان ايران دمساز گشته بلكه پا را فراتر نهاده و مرزهاي جغرافيايي را در نورديده است. (35) سعدي با خلق چنين شاهكاري طرز مقامه نگاري در فارسي را معين كرد و بدين وسيله ناسخ شيوه مقامات حميدي گرديد.
پي نوشتها
-20 عليرضا ذكاوتي قراگوزلو، بديع الزمان همداني، و مقامات نويسي، پيشين ص 25 و 23، مقامات حميدي، پيشين، مقدمه
-21 حسين خطيبي، فن نثر، تهران، زوار، 1366، ص 180
-22 مقامات حميدي، پيشين، مقدمه
-23 عليرضا ذكاوتي قراگوزلو، پيشين، ص 31 و 32
-24 دايره المعارف السلام ج 7، مدخل مقامه
-25RAN BLOG POST. COM -WWW. TURKOLOJI I
-26 قارا مجموعه شيخ صفي الدين اردبيلي، تدوين حسين محمدزاده صديق، تهران، 1380ش ، ص 56
-27 فارس ابراهيمي حريري، پيشين ص 38
-28 همان، ص 90
-29 همانجا
-30 رضا انزابي نژاد، شرح و توضيح مقامات حميدي، ص 9
-31 جواد طحان، پيشين، ص 24 و 25
-32 ملك الشعرا بهار، سبك شناسي، ج 2، ص 241
-33 مقامات حميدي، پيشين، مقدمه
-34 فارسي ابراهيمي حريري، پيشين، ص 112
-35 جواد طحان، پيشين، ص 47 .
نويسنده: جواد كامور بخشايش-دانشجوي كارشناسي ارشد رشته زبان و ادبيات فارسي