در اینجا به روش های آموزش زبان به شکل مختصر اشاره خواهیم کرد. ناگفته پیداست که قدیمی ترن و ناکارآمدترین روش، روش اول (دستور – ترجمه) است که متأسفانه در رشته عربی در ایران نیز همین روش مورد استفاده قرار می گیرد.
۱-روش دستور- ترجمه: به روش کلاسیک معروف است چون در زبانهای کلاسیک یونانی و لاتین مورد استفاده قرارمیگرفت. از اهداف این روش، کسب توانایی درخواندن ادبیات مکتوب زبان مقصد است. این روش معلم محور است و ارتباطات ازسوی معلم شکل میگیرد و فعالیت ناچیزی در زبان آموز به چشم میخورد. زبان ادبی به گفتاری ارجحیت دارد. واژگان ودستور زبان مورد تأکید قرار میگیرند. به مهارتهای گفتاری،شنیداری و تلفظ توجه بسیار ناچیزی میشود. عمدتا زبان بومی زبان آموز مورد استفاده قرارمیگیرد و اغلب از آزمونهای مکتوب استفاده میشود.
۲-روش مستقیم: همانطور که از اسمش پیداست معنی باید از زبان مقصد با استفاده از نمایش و کمکهای تصویری مستقیم و وسایل کمک آموزشی انتقال پیدا میکند. نقش زبان آموز و معلم بیشتر شریک و همکار هستند. در این روش دستور زبان القایی است و به مهارت گفتاری توجه بیشتری میشود تا نوشتاری.
۳-روش شنیداری-گفتاری: رویکردی شفاهی محور است که از بنیاد نظری مستحکمی در زمینه ی زبانشناسی و روانشناسی برخورداراست. معلم خواستار آن است که از زبان مقصد برای برقراری ارتباط استفاده کند و این ارتباط توسط معلم هدایت میشود. نگرش نسبت به زبان در این روش تحت تأثیر زبانشناسی توصیفی است. الگوهای جدید واژگان ودستوری به وسیله ی دیالوگ معرفی میشوند و با تقلید و تکرار، جایگزینی، پرسش و پاسخ و… یاد میگیرند.
۴-روش صامت: در این روش، از ابتدا بر روی کل چهار مهارت کار میشود. زبان آموز از زبان برای بیان احساسات فردی و ابراز وجود به منظور بیان افکار، ادراک و احساسات استفاده میکند. زبان آموز به خود اتکا دارد و معلم با تأکید بر دانسته های زبان آموز فقط کمکهای ضروری را انجام میدهد و زبان آموز را به تقبل مسئولیت آموزش خود ترغیب میکند.
۵-روش تلقین زدایی: کاربرد مثبت این روش، غلبه برموانع یادگیری است. در این روش معلم یک قدرت است و زبان آموز به او اتکا میکند. وسایل کمک آموزشی در این روش استفاده میشود و بصورت انفرادی وگروهی دوره آموزش آغاز میشود و روی دیالوگ های طولانی مرتبط با واژگان و دستور، به زبان مقصد کار میشود. معلم با ریتم میخواند و زبان آموز از هردو نیمکره چپ و راست استفاده میکند و دستورات معلم را دنبال میکند.
۶-یادگیری جمعی زبان: در این روش معلم مانند یک مشاور است، در آغاز زبان آموز وابسته است اما بتدریج مستقل میشود. در این روش زبان آموز علاوه بر معلم از دیگر زبان آموزان هم یادگیری کسب میکند. زبان آموز بر روی نکات دستوری، تلفظی و واژگان کار میکند.
۷-روش پاسخ فیزیکی کامل: در این روش معلم دستوراتی را به زبان مقصد می دهد و از زبان آموز میخواهد که مانند او انجام دهد. این روش ادراکی است و آموختن غیرکلامی میباشد و فقط ازطریق حرکات فیزیکی معنا انتقال می یابد و یادگیری بر پایه زبان مادری میباشد.
۸-آموزش زبان ارتباطی: معلم با استفاده از زبان مقصد، دستورالعملها را به زبان آموز یاد می دهد و در حقیقت زبان مقصد، هدفی آموزشی نبوده و وسیله ای برای ارتباط کلاس است، معلم موقعیت های ارتباطات راافزایش داده و تعامل ارتباطی در زبان آموزان که بصورت گروههای دو یا سه نفره هستند را براساس حس همکاری رشد میدهد.
۹-آموزش محتوا-محور: آموزش بر پایه تجربیات قبلی زبان آموز استوار است. معلم پل ارتباطی ایجاد میکند تا به زبان آموز کمک کند و منظورش را بیان کند. علاوه بر واژگان و ساختارهای گرامر بر روی ساختار کلامی متون کار میشود. در این روش یادگیری وسیله ای برای رسیدن به هدف است تا اینکه خود هدفی باشد.
۱۰-آموزش زبان کار-محور: در حقیقت نوعی رویکرد ارتباطی است که نقش معلم انتخاب کار مبنی بر تحلیل وتجزیه نیازهای زبان آموزان و ناظر بر فعالیتهای آنان است. نقش زبان آموزان هم برقراری ارتباط با یکدیگر است. در این روش، بعد معنایی زبان مورد تأکید قرار میگیرد.
ابعاد سیاسی آموزش زبان و رویکرد مشارکتی:
رویکرد مشارکتی: معلم مسایل واقعی زندگی را از زندگی زبان آموز انتخاب میکند و درمورد آن به تجزیه و تحلیل به زبان مقصد صورت میگیرد. بیشتر این مکالمات به انگلیسی بصورت دست و پا شکسته و اشاره ای صورت میگیرد. زبان آموزان خود، یادگیری خود را ارزیابی وهدایت میکنند.
یادگیری گروهی: این نوع یادگیری به معنای آموختن زبان آموزان از یکدیگر در یک گروه است.