مقاله عربی: خمریه چیست
خمریه چیست / خمریه در شعر فارسی و عربی
به اشعاری گفته می شود که در وصف ” مِی و مِی گساری ” سروده شده است .
شاعران فارسی زبان از نخستین دوره ی پیدایش شعر فارسی ، به سرودن خمریات پرداخته اند.تا اواخر قرن پنجم هجری ، در شعر فارسی هر جا از می و می گساری سخن به میان آمده ، مقصود همان عصاره و مفهوم واقعی آن بوده ، اما از قرن ششم با گسترش عرفان و تصوف و آمیختن شعر و تصوف ، بسیاری از اصطلاحات ادبی به معنی مجازی به کار رفته و بخش مهمی از معانی عرفانی ، در قالب اصطلاحات می پرستانه به صورت خمریات بیان شده است و گاهی این درآمیختگی چنان است که نمی توان مِی مجازی را از مِی حقیقی جدا کرد.
معروف ترین اشعار خمریه از منوچهری دامغانی و رودکی سمرقندی است.
در ” سبک عراقی ” ، برخلاف ” سبک خراسانی ” ، خمریات بیشتر با مفاهیم عرفانی آمیخته است ، اما این بدان معنا نیست که در سبک عراقی ، همه جا خمریات به معنی مجازی آن است .
در “سبک هندی”موضوع می ، مانند سایر موضوعات ، وسیله ای برای مضمون سازی و باریک اندیشی و و نکته سنجی شعرای این سبک گردید .
در قرن سیزدهم ، به علت تقلید از سبک استادان کهن _ که سبک بازگشت ادبی نامیده می شود _ ، پس از چندین قرن فراموشی ، اشعار خمریه ای از نو ، به سبک و شیوه ی قدما سروده شده است .
” ساقی نامه ” و ” مغنی نامه ” از متفرعات اشعار خمریه است.
شعر خمری (باده سرایی) یکی از اغراض برجستهی شعر غنایی محسوب میشود که در آن شاعر به توصیف مادی یا معنوی خمر میپردازد، و در بیشتر موارد بر آن است که با مضمونهای گوناگون و سبکهای متنوع به بیان تأثیر آن در جسم و جان بپردازد.
از شاعران برجستهی عرب که در این غرض شعری به هنرنمایی پرداخته است و در نقد ادبی او را به عنوان پیشوای «مکتب مادیگرایان» میشناسند، میتوان «أعشی» شاعر معروف عصر جاهلی را نام برد. وصفهای متنوع او از «خمر» پیش درآمدی نیکو برای خمریه سرایان شعر عربی و فارسی بوده است. مکتب خمریه سرایی «أعشی» تا اوایل عصر عباسی مورد تقلید شاعران قرار گرفته است.
«ابونواس» از دیگر خمریه سرایان مکتب مادیگرایی در شعر عربی محسوب می شود که شراب معبود و عروس شعر اوست. وی توانسته است فراتر از أعشی، وصف خمر را در شعر عربی به عنوان یکی از غرضهای شعری مهم استقلال بخشد. بنابراین در شعر عربی میتوان از «مکتب أعشی» به عنوان پیشگام مادیگرایان، و از «مکتب ابونواس» به عنوان اوج هنری این مکتب نام برد.
اما کسی که توانست، باده سرایی را در خدمت معنی و عشق الهی قرار دهد، «ابن فارض» مصری بوده است. وی با مجاهدتهای روحی و با کمک میراث زهد و تصوف توانست شعر باده را از «تاریکی» لفظ و معنی به «روشنایی» در لفظ و معنی سوق دهد. ابن فارض پیشوای «مکتب معنوی» در شعر باده سرایی محسوب میشود، که در تحول شعر شاعران مکتب عرفان تأثیر بسزایی داشته است.
به نظر میرسد شعر خمر در آغاز و در میان شاعران فارسی زبان، غرض مستقلی نبوده است اما به تدریج و با نفوذ فکری و معنوی ادبیات عرب، مورد تقلید شاعران قرار گرفته است، تقلیدی که همراه با نوآوری و ابتکار بوده است.
از برجستهترین شاعران باده سرا در مکتب مادیگرایان و در شعر فارسی میتوان رودکی سمرقندی و منوچهری دامغانی را نام برد که به تقلید از «أعشی» و «أبونواس»، شعر خمر فارسی را به اوج رسانده اند. شاعران بعد از ایشان روش باده سرایی آندو را الگوی شعر خود قرار دادهاند.
اما در مکتب شعر عرفانی، اگرچه شاعران چیره دستی چون سنائی غزنوی و مولوی در این زمینه، پیشگام محسوب میشوند، ولی «حافظ شیرازی» مشهورترین و بزرگترین شاعران باده سرا محسوب میشود که توانسته است با تکیه بر میراث گرانقدر شعر تصوف عربی و فارسی، شعر را جذبهای سحرآمیز ببخشد که سبک شعریاش تا زمان امروزی، مورد تقلید شاعران قرار گیرد. شعر او، اوج هنر مکتب باده سرایان را در شعر عرفانی نشان میدهد.
در این رساله برآنیم که پس از بررسی و مقایسه ی تحوّل باده سرایی در شعر عربی و فارسی به نقد تطبیقی مکاتب مادیگرایان در شعر عربی (أعشی و أبونواس) و در شعر فارسی (رودکی و منوچهری)، و مکتب اهل معنی (عرفانی) در شعر عربی (ابن الفارض) و در شعر فارسی (حافظ شیرازی) بپردازیم.
در مقایسه مضامین و اسالیب خمری ایشان میتوان دریافت که عوامل فردی، اجتماعی، فرهنگی و… در گرایش آنها به باده سرایی مؤثر بوده است، افزون بر این در شعرشان، مضمون ها و ساختارهای مشترک و متفاوتی نیز دیده میشود که میتوان براساس آنها به تفکیک باده سرایان و تعیین نوع مکتب آنها (مادی و معنوی) پرداخت.
واژگان کلیدی: شعر، خمر مادی و معنوی، أعشی، ابونواس، رودکى سمرقندى، منوچهرى دامغانی، ابن فارض، حافظ شیرازى