در پاسخ به این سوال باید گفت شاید یکی از حکمتهای چنین حکمی، جلوگیری از فرو رفتن آب به بدن از راه بینی، گوش و غیره باشد. لذا در این باره برخی از مراجع فرو رفتن در آب برای غواصی که تمام بدن خود را می پوشاند،را اشکالی نمی بینند. (۱) البته توجه داشته باشید که احکام الهی دارای ملاکات بوده و وجوب، حرمت، استحباب و کراهت آن ها بر اساس مصالح و مفاسدی است که اگر مصلحتی در حکم باشد، حکم واجب و یا مستحب و اگر دارای مفسده ای باشد، حکم حرام و یا مکروه خواهد بود. حال از آن جا که احکام بر خلاف اعتقادات توقیفی و تعبدی است، هیچ گاه نباید انتظار داشت ما به تمامی حکمت ها و مصالح یک حکم پی ببریم؛ چرا که ممکن است درمجموع، از مصالح یا مفاسد یک حکم، برخی را درک و برخی دیگر را درک نکنیم، یا در برخی مواقع، به هیچ عنوان نتوان به حکمت های آن پی برد؛ مثلاً با کدام کنکاش عقلی می توان به فلسفه سه رکعتی بودن نماز مغرب، ولی چهار رکعتی بودن نماز عشا پی برد. بنابراین، یک فرد مسلمان، متدین و صاحب اندیشه بعد از پذیرش اصول دین و عقاید با استدلال هر چه محکمتر، در هنگام آشنایی و عمل به احکام دینی، وقتی از وجود یک حکم الهی ـ مثل وجوب حجاب ، هفده رکعت بودن نماز یا حرمت فرو رفتن روزه دار در آب و…ـ باخبر و مطمئن شد، یقین پیدا میکند که این وجوب دارای مصلحت یا مصالح متعددی است که به واسطه آن ها خداوند حکم به ایجاب کرده است و این عمل حرام نیز دارای مفسده یا مفاسد متعددی است که باعث حکم به تحریم شده است. بر این اساس، اگر چه شاید برای برخی از احکام بتوانیم حکمت هایی را با عقل خود مطرح کنیم، اما به هیچ وجه ادعا نمی کنیم فلسفه حکم فقط به موارد بیان شده ختم می شود؛ چرا که شاید این دلایل مطرح شده، به هیچ عنوان فلسفه حرمت یا وجوب، آن نبوده و عقل در کشف مصالح به اشتباه رفته باشند و دلایل بیان شده فقط در حد فرضیه بوده که شاید ، دیگران نظری خلاف آن داشته باشند و خداوند در حرمت یا وجوب آن ده ها دلیل دیگر قرار داده که ما بی خبریم چنان که خداوند برای آزمایش قوم یهود آن ها را از صید روز شنبه منع کرده بود: «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ؛ (۲) به طور قطع از حال کسانى از شما، که در روز شنبه نافرمانى و گناه کردند، آگاه شدید». از این رو، شاید در این حکم نیز خداوند فقط برای امتحان بندگان چنین حکمی را مقرر داشته است آنچنانکه امیر المومنین علی (ع)در نهج البلاغه فرمود:” َّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْیِیزاً بِالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْیاً لِلِاسْتِکْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُیَلَاءِ مِنْهُم…”(۳)خداوند مخلوقات خود را با امورى که آگاهى ندارند آزمایش مىکند، تا بد و خوب تمیز داده شود، و تکبّر و خودپسندى را از آنها بزداید، و خود بزرگ بینى را از آنان دور کند. پس، از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوششهاى مداوم او را با تکبّر از بین برد
خلاصه از آن جا که معتقدیم احکام شرعی از طرف خداوند به وسیله پیامبر یا معصومان بیان شده است، به آن ملتزم شده و عمل می کنیم؛ چنان که در امور عادی این گونه عمل می نماییم. با اعتمادی که به پزشکان متخصص داریم، به نسخه های آن ها عمل می کنیم؛ بدون این که از خواص داروهای نوشته شده مطلع باشیم. لذا در این باره یگانه معیار و منطق برای عمل به آن ،دستوری است که از جانب خداوند بواسطه ائمه به ما رسیده است آنچنانکه از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود”َ الصَّائِمُ یَسْتَنْقِعُ فِی الْمَاءِ وَ یَصُبُّ عَلَى رَأْسِهِ وَ یَتَبَرَّدُ بِالثَّوْبِ وَ یَنْضِحُ بِالْمِرْوَحَهِ وَ یَنْضِحُ الْبُورِیَاءَ تَحْتَهُ وَ لَا یَغْمِسُ رَأْسَهُ فِی الْمَاء”(۴) انسان روزهدار، مىتواند داخل آب برود و بر سر خود آب بریزد، با پیراهن تر بدن خود را خنک کند. با یک بادزن حصیرى خیس خود را باد بزند، بوریا را خیس کند و بر روى آن بیارامد، اما نباید سر خود در آب فرو ببرد.”
لذا منطقی ترین دلیل ما بر پذیرش حکم آن است که این دستور به عنوان تکلیفی دینی از مجاری منطقی و قابل اعتماد شریعت به ما رسیده است. در نتیجه، عمل به این دستور همانند هر دستور دیگر تعبدی شرعی، لازم و منطقی و معقول است. اگر معیار منطقی بودن یک حکم را یافتن علل طبیعی، بهداشتی و دنیایی آن بدانیم، باید گفت چه بسا نتوان برای بسیاری از دستورات قطعی دین دلیلی از این دست یافت.
پی نوشت ها:
۱٫ استفتاءات آیت الله بهجت، چ دفتر آیت الله بهجت،قم ۱۴۲۸ ه ق ، ج ۲ ص ۳۵۹،مسئله ۲۸۵۸ .
۲٫ بقره (۲)، آیه ۶۵٫
۳٫ سید رضی ،نهج البلاغه،ترجمه دشتی،چ مشهور،قم ۱۳۷۹،خطبه ۱۹۲،ص ۳۸۲ .
۴٫شیخ کلینی،اصول کافی، چ اسلامیه،تهران ۱۳۶۲ه ش،ج ۴، ص ۱۰۷٫
چرا فرو بردن سر زیر آب روزه را باطل میکند