تجربه دیجیتالی شدن شعر و ادبیات داستانی در ایران
منبع: سایبر پژوهش
نویسنده: دکتر عبدالله کریمزاده، پژوهشگر مطالعات فرهنگی و مطالعات فضای سایبر
چکیده
اتصال ایران به اینترنت در دهه هفتاد و به فاصله یک سال پس از تولد اینترنت در غرب صورت پذیرفت. جامعه ایرانی در نخستین سال های تولد اینترنت به این شبکه جهانی پیوست. ایران بدون اینکه بتواند یک گذار طبیعی تاریخی از فرهنگ آنالوگ به فرهنگ دیجیتال را طی کند و پیش از آن که سواد دیجیتالی مورد نیاز جهت این گذار را کسب کرده و عادت ها و ارزش های فرهنگ دیجیتالی را عمومی و درونی کرده باشد، بی مقدمه و شتاب زده به جامعه شبکه ای ( اصطلاح مانوئل کاستلز) و دنیای هایپرلینک ها پرتاب شد و در نتیجه تجربه تقدم مدرنیسم بر مدرنیته بار دیگر در تاریخ فرهنگی ایران تکرار شد. در پی این تطور، جامعه ایرانی که قبلاً به واسطه تلویزیون و ماهواره فرایند جهانی شدن را تجربه کرده بود، بیش از پیش درگیر این فرایند شد و ایرانیان تحت تأثیرگفتمان هایی جدید که غرب مولد آن بود قرار گرفتند. شعاع این تطور جریان های ادبی ایران را نیز دربرگرفت و «سایبرنتیکی شدن» و «دیجیتالی شدن» ادبیات که در غرب تجربه شده بود، پیکره شعر و ادبیات داستانی ایران را نیز تحت تأثیر خود قرار داد. در مقاله حاضر، تجربه دیجیتالی شدن شعر و ادبیات داستانی معاصر ایران مورد واکاوی قرار می گیرد.
مقدمه
اینترنت برای نخستین بار در سال1372 حدود یک سال پس از تجربه شدن در دانشگاه های غرب به ایران ورود یافت. «مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات» وابسته به وزارت علوم که بعدها به «پژوهشگاه دانش های بنیادی» تغییر نام داد، اولین مرکزی بود که از طریق یک خط استیجاری به دانشگاه وین اتریش متصل شد. پس از آن چند دانشگاه و مرکز علمی نیز تحت پوشش این خط قرار گرفت(شهشهانی،1385:30). هدف این کار ارتباط علمی و پژوهشی دانشگاه های ایران با دانشگاه های دنیا بود.
تا اواخر نیمه اول دهه هفتاد اتصال به اینترنت در ایران هنوز به جای ماهواره از طریق خط استیجاری صورت می گرفت و هویت دیجیتالی ایران در فضای وب به رسمیت شناخته نشده و امتیاز پسوند ملی «دات. آی.آر» به ایران داده نشده بود. لذا اولین آدرس های اینترنتی در ایران با پسوند ملی کشور اتریش شناخته می شد(شهشهانی،1385:30).
ثبت پسوند ملی ایران در اواسط دهه هفتاد یکی از مهم ترین اقدامات هویت ساز در قلمرو اینترنت ایرانی محسوب می شد که توانست هویت ایران در فضای وب را شکل دهد. دومین اقدام هویت ساز در فضای وب ایرانی در این مقطع تاریخی تولید نسخه فارسی مرورگر اینترنتی «موزائیک» بود که امکان بارگذاری محتوا به زبان فارسی در فضای وب را فراهم ساخت. پس از این اقدام، محتوای «روزنامه همشهری» برای اولین بار به زبان فارسی روی وب قرار گرفت. پروژه «فارسی وب» با هدف گنجاندن کامل الفبای فارسی در استاندارد یونیکد از دیگر اقدامات هویت ساز در فضای وب ایرانی بود که در اواخر دهه هفتاد توسط دانشگاه صنعتی شریف انجام شد. بنابراین فضای وب ایرانی در دهه هفتاد بیشتر به دنبال هویت یابی بود.
در دهه هشتاد اینترنت و تجربه دیجیتالی شدن نمود پررنگ تری در جامعه ایرانی پیدا کرد و مصرف اینترنت همانند دیگر اقلام ضروری، به جزء لاینفک زندگی روزمره ایرانی ها تبدیل شد. در نتیجه این تطور، مرزهای فرهنگی ایران که باگذاری بی مقدمه، ناقص و شتاب زده مواجه شده بود، بیش از پیش گسترده شد و شهروندان در اقصی نقاط ایران (ائم از مرکز نشین و حاشیه نشین، فرادست و فرودست) به صدای قدرت و فضاهای فرادست و امپریالیسم فرهنگی دسترسی پیدا کردند . این مسئله باعث شد که سطح پنهان عواطف و احساسات ایرانی از یک أمر ذهنی و درونی به یک أمر عینی و بیرونی تبدیل شود و انسان ایرانی و صداهای خاموش جامعه ایرانی تحت مناسبات متقارن قدرت، فرصت خودبیان گری و خودبازنمایی پیدا کنند(فاضلی،1392:170).
تجربه دیجیتالی شدن بدون تردید تحولات عمیقی در فرهنگ معاصر ایران به وجود آورده است که نیازمند تحلیلی موشکافانه است و از حوصله این مقال خارج است. در مقاله حاضر صرفاً به ابعاد زیبایی شناختی و معرفت شناختی تجربه دیجیتالی شدن ادبیات معاصر ایران پرداخته می شود.
تأثیرات زیبایی شناختی اینترنت بر شعر و ادبیات داستانی ایران
1. اَبَرداستان نویسی
یکی از تأثیرات زیبایی شناختی اینترنت بر ادبیات داستانی ایران ، رواج شکل جدیدی از داستان نویسی موسوم به «اَبَر داستان[1]» است که در فضای سایبر و به کمک های تکنولوژی های دیجیتال امکان پذیر شده است. داستان هایی که به این شیوه نوشته می شوند، با استفاده از لینک های متعدد خواننده را در یک هزارتو قرار می دهند و به او امکان می دهند تا در مقاطع مختلف داستان با کلیک کردن بر روی لینک ها، به صفحه دیگری برود و ادامه داستان را درآنجا بخواند. خواننده با کلیک کردن روی هایپرلینک ها و رفتن به صفحه ای دیگر، با هایپرلینک های به مراتب بیشتری مواجه می شود. به وسیله این تمهید به خواننده حق انتخاب داده می شود تا در فرایند آفرینش داستان فعالانه مشارکت کند و داستان را آن طور که خود می پسندد به فرجام برساند. به این ترتیب ، اَبَرداستان ها بر خلاف داستان های رئالیستی پیرنگ و پایان بندی مشخصی ندارند و به دلیل حضور لینک ها از تکثر روایی برخوردار هستند(پاینده1390:106 ).
این شکل از داستان نویسی هرچند که هنوز در حاشیه جریان های ادبی ایران قرار دارد، در پیکره ادبیات داستانی پسامدرن ایران راه یافته و توسط برخی داستان نویسان معاصر ایرانی تجربه شده است. رمان «کتیبه خوان ویرانی» نوشته فرهاد گوران از نخستین تجربه های اَبرداستان نویسی در ایران محسوب می شود که روی صفحه وب اجرا می شود( نقل در وبلاگ شخصی فرهاد گوران) . صفحه اول این رمان با تصویری از کتیبه بیستون و یک کُره چرخان آغازمی شود. خواننده در صورت کلیک کردن روی کُره به صفحه دوم می رسد که خودش هفت ورودی دارد. خواننده از هر فصل که شروع کند، به واسطه همان کُره با پیرنگ و پایان بندی متفاوتی مواجه خواهد شد. صفحه پایانی این اَبَرداستان سیاه است و کُره وسط آن در حال چرخیدن است و اگر روی آن کلیک شود، به صفحه ای برمی گردد که حروف آن به هم ریخته اند. این به هم ریختگی حروف ظاهراً بر مردود بودن بستار معنا و بی نهایت بودن روایت دلالت دارد. یکی از صفحات رمان به یک سایت معتبر باستان شناسی لینک می شود و خواننده با کلیک کردن بر روی آن از فضای داستان وارد فضای یک دانشنامه مستند تاریخی می شود و بدین ترتیب روایت داستانی با روایت مستند تاریخی تلفیق می شود.
از همین نویسنده اَبَرداستانی دیگر با عنوان « نفس تنگی» منتشر شده است که در آن برای روایت حادثه بمباران شیمیایی یکی از روستاهای مرزی استان کرمانشاه از شگرد روایی جهان های تودرتو که در نظریه ی مک هیل اصطلاحاً «وجود شناسی پسامدرن» یا «اتصال کوتاه بین دو ساحت وجودی» نامیده می شود، استفاده شده است. برای مثال در فصلی با عنوان «اروند می ریزد در وب» یا در فصل «گورستان های مجازی» به مدد عنصروبلاگ نویسی مرز بین رئالیسم و فانتزی، دنیای آنلاین و آفلاین چنان مغشوش می شود که خواننده در تشخیص میان این دو ساحت وجودشناختی دچار سردرگمی می شود.
مجموعه داستانی موسوم به «داستان های برعکس» (نوشته لیلا صادقی) نمونه ای دیگر از اَبَرداستان است که در سال 1385منتشر شده است. این مجموعه داستانی، تلفیقی از ادبیات کاغذی و ادبیات دیجیتال است، به این مفهوم که همراه کتاب یک لوح فشرده نیز عرضه شده است که شامل یک سری تصاویر، افکت ها، گرافیک و قطعات کوتاه موسیقی است. روی این لوح فشرده پاره داستان هایی به صورت اَبَرمتن های گرافیکی، بصری، شنیداری و نوشتاری تعبیه شده است که خواننده به جای صفحه کتاب باید آنها را روی صفحه مانیتور بخواند. خواننده با کلیک کردن بر روی لینک ها، دائماً از متنی به متن دیگر ارجاع داده می شود. در واقع، خواننده از طریق لوح فشرده در یک هزارتو قرار می گیرد که با دالان هایی تودرتو و پرپیچ و خم از دالانی به دالان دیگر می رسد و بایستی جهت گرفتار نشدن در آن تلاش خویش را به کار بندد. کلیک برروی هایپرلینک ها دربسیاری از موارد موجب آغاز داستان های دیگری می شود و خواننده نمی تواند به داستان های قبلی برگردد. همیشه لینک های بعدی هستند که داستان را ادامه می دهند. یگانه راه خروج از این هزارتو فشار دادن بر روی دکمه خروج صفحه مانیتور وخروج از برنامه لوح فشرده است.
بنابراین، در اَبَرداستان ها که تبلوری از متون دیجیتالی هستند، روایت با توالی خطی پیش نمی رود و خواننده به منزله مؤلف عمل می کند ، زیرا این خواننده است که با مشارکت فعالانه خود تصمیم می گیرد که روایت داستان چگونه پیش برود. مثلاً در «داستان های برعکس» ، خواننده در اولین صفحه لوح فشرده با غاری از لینک ها روبرو می شود که داخل آن شخصیت های داستانی به چله نشینی می پردازند و پس از 40 روز چله نشینی به سمت یکی از تونل های خروجی این غار حرکت می کنند. چگونگی انتخاب تونل های خروجی توسط خواننده صورت می گیرد. اگر این تونل به آبشاری در بیرون برسد، گناهان چله نشینان بخشوده می شود. نسخه کاغذی این مجموعه داستانی نیز متشکل از داستان های مکتوبی است که درونمایه های پاره داستان های لوح فشرده را به شکلی دیگر تکرار می کنند. بنابراین، اَبَرداستان نویسی بدون اینترنت و تکنولوژی های دیجیتال امکان پذیر نمی باشد زیرا خواننده در فرایند خوانش داستان باید لینک بزند، موسیقی بشنود ونظاره گر نقاشی و طرح های گرافیکی باشد.
2. بازیگوشی با متون کهن از طریق تکنولوژی های دیجیتال
یکی از نوآوری های ادبیات داستانی معاصر ایران که به مدد اینترنت و تکنولوژی های دیجیتال امکان پذیر شده است، بازیگوشی دیجیتالی با متون کهن است که جان بارت، نظریه پرداز پسامدرنیسم در حوزه ادبیات داستانی از آن با عنوان « ادبیات غنی سازی[2]» یاد می کند و آن را تمهیدی پسامدرن برای برون رفت از تهی شدگی در ادبیات می داند ( بارت 1980، نقل در پاینده591:1390).
در این شیوه از داستان نویسی که اصطلاحاً «نقیضه » یا «پارودی[3]» نامیده می شود، داستان های کهن در زمان و مکان امروزین به صورت هجوآمیز بازنویسی می شوند و آن متون به شرایط و اوضاع فرهنگی-اجتماعی معاصر ربط پیدا می کند و معنایی جدید می یابند. یکی از بارزترین مصداق های بازیگوشی با متون کهن در فضای دیجیتال مجموعه کلیپ ها و انیمیشن های طنز موسوم به « رستم در سرزمین عجایب» ساخته سروش رضایی است که از طریق دخل و تصرف آیرونی دار در داستان های شاهنامه به کالبد شکافی فرهنگی جامعه امروز ایران می پردازد. در مجموعه انیمیشن های ساخت «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» و « مرکز پویانمایی صبا»، انبوهی از این نوع آثار دیجیتالی تولید شده است که به دلیل محدودیت فضا از ذکر نام آنها خودداری می شود. این شیوه از غنی سازی ادبیات علاوه بر حوزه پویانمایی در ساخت بازی های رایانه ای نیز تجربه شده است که از بارزترین آنها می توان به بازی های « گرشاسب»، «سیاوش»، «عصر پهلوانان» و«آرش کمانگیر» اشاره کرد.
3. ادبیات وبلاگی
در دهه هشتاد که هنوز از شبکه های اجتماعی و کانال های تلگرام خبری نبود، وبلاگ نویسی در ایران محبوبیتی خاص یافت و نه تنها به ابزاری انتقادی، بلکه به عرصه ای برای نوآوری و خلاقیت ادبی تبدیل گشت. انبوهی از وبلاگ های ادبی توسط نویسندگان، شاعران، مترجمان و منتقدان ادبی (اعم از مرکز نشین و شهرستان نشین) در فضای وب فارسی متولد شدند که برخی از آنها همچنان فعال هستند. از بارزترین آنها می توان به وبلاگ های «حضور خلوت انس» (عباس معروفی)، «دوات» (رضا قاسمی)، «فصل فاصله» (محمد رضا ترکی)، «جستار» ( داریوش آشوری)، «کاروند پارسی» (محمود فتوحی)، «خوابگرد» (رضا شکراللهی)، «سیب گاز زده» ( سعید کمالی دهقان)، «در سوگ آبی آب ها» (بهروز شیدا) و «کپو کوره» (محمود حمیدی) اشاره کرد. پدیده وبلاگ نویسی باعث دموکراتیزه شدن فعالیت های ادبی در ایران شد، زیرا گروه های فرودست و شهرستان نشین جامعه که از ذوق ادبی برخوردار بودند ولی شانس ورود به محافل ادبی فرادست را نداشتند ، برای نخستین بار از طریق وبلاگ نویسی فرصت خودبیان گری پیدا کردند و فضای آنلاین را به یک محفل ادبی برای نویسندگی خلاق و نقد ادبی تبدیل کردند. حتی برخی وبلاگ نویسان که منتقد ملاک های موجود برای انتخاب نامزدهای دریافت جوایز ادبی هستند، در سال های اخیر فراخوان هایی برای تعیین « محبوب ترین کتاب داستانی سال» از نگاه وبلاگ نویسان ترتیب داده اند (نک. وبلاگ خوابگرد).
وبلاگ نویسی علاوه بر دموکراسی ادبی باعث نضج گرفتن سبک نگارشی نو و جریانی جدید در داستان نویسی معاصر ایران شد. برای مثال، برخی وبلاگ نویسان داستانی را در وبلاگ خود شروع می کنند و به بازدیدکنندگان امکان می دهند تا متن داستان را با گذاشتن اَبَرمتن به شیوه ای که خود مایل هستند تکمیل کنند. این شکل از داستان نویسی مصداق نظریه «چند صدایی» میخائیل باختین و نظریه «مرگ مؤلف» رولان بارت است. «طنز وبلاگی»، «مینیمال نویسی» و داستانک های موسوم به «فلش فیکشن[4]» از دیگر سبک های نگارشی است که با ظهور وبلاگ نویسی در ایران رواج یافت. این سبک های نگارشی با ظهور کانال های تلگرامی در دهه نود مجدداً تقویت شد زیرا همان طور که دیوید کریستال[5](2011:57) در کتاب « زبان شناسی اینترنت[6]» اشاره کرده است، فضای مجازی بر اصل «کمینه گرایی[7]» و «هنجارگریزی» استوار است و علاوه بر کم کوشی و گرایش به مینیمال نویسی، میل به گریز از هنجارهای تثبیت شده گفتمان رسمی را در میان جماعت های آنلاین تقویت می کند. به همین سبب برخی وبلاگ نویس ها از نام مستعار استفاده می کنند تا بتوانند افکار و احساسات خود را بدون خودسانسوری بیان کنند. از سوی دیگر، برخی وبلاگ ها حکم دفترچه خاطرات را دارند و نویسندگان آنها به ثبت خاطرات روزمره خود می پردازند و این خاطرات را در معرض دید عموم قرار می دهند. لذا وبلاگ نویسی چه در قالب خاطره نویسی و چه در قالب طنزنویسی سطح پنهان عواطف و احساسات ایرانی را از یک أمر ذهنی و درونی به یک أمر عینی و بیرونی تبدیل کرده است.
4. شعر دیجیتالی
تجربه دیجیتالی شدن فرهنگ معاصر ایران علاوه بر ادبیات داستانی به حوزه شعر نیز تسری پیدا کرده است. در سال های اخیر شعرهایی به زبان فارسی تولید شده است که به فضای مجازی وابسته هستند و برای شکل دهی به معنا و خوانش پذیری خود از اَبَرمتن های تصویری، موسیقیایی، گرافیکی و چندرسانه ای استفاده می کنند و امکان حضور بر روی کاغذ را ندارند. این نوع شعرها به دلیل حضور هایپرلینک ها همانند اَبَرداستان ها خواننده را از پذیرنده ای منفعل به آفرینشگری فعال تبدیل می کنند. برای مثال در مجموعه شعر دیجیتالی«کاباره» نوشته علی ابدالی ، شخصیتی به نام «شاعر مصنوعی» وجود دارد که خواننده می تواند با دادن کلمه به این شاعر مصنوعی شاهد سروده شدن شعر مورد علاقه اش توسط او باشد. برای فعال شدن این برنامه خواننده باید روی صفحه کلید کلیک کند تا بتواند وارد موقعیت های متعدد پرفورمنس[8] شود و دریک پرفورمنس الکترونیک به بازی بی پایان دال ها درهزارتوهای متعدد ادامه دهد. برای مثال هنگام ورود به موقعیت گیتار می تواند همزمان با نواختن گیتار شعر بگوید. در اینجا بانکی از کلمات همگام با آهنگی که نواخته می شود، ظاهر می گردد. این مجموعه پرفورمنس خواننده را به ساختن آهنگ، سرودن شعر، کشیدن نقاشی و تماشای روایت های تصویری قادر می سازد. خواننده همچنین می تواند با نوشتن شعر بر روی صفحه کلید شخصیت زن این شعر را همزمان با آهنگی که می نوازد برقصاند.
شعرهای «طعم لب زن» و «سکوت بره ها» از دیگر مصادیق شعر دیجیتالی و متحرک به زبان فارسی هستند که توسط همین شاعر تولید و اجرا شده اند. از دیگر نمونه های شعر دیجیتالی فارسی می توان به بخش هایی از اشعار فروغ فرخزاد اشاره کرد که توسط رزیتا شرف بازتولید شده اند. این نوع شعر اگرچه در ایران تجربه شده است هنوز در حاشیه جریان های ادبی ایران قرار دارد و هنوز قادر به تثبیت خود در پیکره ادبیات فارسی نبوده است. دلیل این أمر آن است که ادبیات دیجیتالی در ایران صرفاً به «فرم» و «شکل پردازی» توجه کرده، اما از نوآوری مضمونی و محتوایی غفلت کرده است، به این معنا که در ادبیات دیجیتالی ما هنوز شکل رابطه مستقیمی با محتوا ندارد. این درحالی است که دیجیتالی شدن ادبیات داستانی غرب مبین ادراکی نو از جهان پسامدرنتیه است و فرم بدعت گذارانه داستان های دیجیتالی کارکردی آشنازدایانه دارد و هدف آن بیان هنرمندانه مسائل فرهنگی عصر دیجیتال است. برای مثال، در ادبیات دیجیتالی غرب ژانرهایی از قیبل «سایبرپانک[9]» و «سایبورگ نویسی[10]» شکل گرفته است که آشفتگی های روحی و روانی انسان پسامدرن به دلیل سلطه ماشین بر انسان ها را بازنمایی می کنند.
5. انتشار الکترونیکی کتاب
فراگیر شدن اینترنت در جامعه ایرانی علاوه بر داستان نویسی، صنعت نشر را نیز تحت تأثیر قرار داده و منجربه ظهور پدیده ای نوین تحت عنوان «انتشار الکترونیکی کتاب» گشته است. با توجه به اینکه انتشار الکترونیکی کتاب در بستر اینترنت موانعی همچون سانسور دولتی و پخش در سراسر جهان را از پیش پای نویسنده برمی دارد، برخی نویسندگان ایرانی در سال های اخیر یا با انگیزه گریز از سانسور دولتی و یا به قصد مداخله در روش های سنتی پخش کتاب و جبران محلی بودن صنعت نشر در ایران به انتشار کتاب های خود در بستر فضای وب اقدام نموده اند. حتی برای فروش کتاب های ممنوع الانتشار در داخل ایران کتابخانه های مجازی راه اندازی شده اند که البته مدیران و گردانندگان آنها خارج از کشور سکنی دارند. عرضه کتاب های فارسی در سایت های جهانی نظیر «آمازون» رویکردی تازه برای فروش آثار ممنوعه می باشد.
6. نرم افزارهای ادبی در ایران
ادبیات دیجیتالی صرفاً به نوآوری در ادبیات معاصر فارسی محدود نمی شود، بلکه جهت انطباق ادبیات کلاسیک فارسی با تکنولوژی ها و رسانه های مدرن نیز تلاش هایی صورت گرفته است. تولید کتاب های صوتی و دکلمه کامل متون نثر و نظم کلاسیک فارسی با صدای هنرمندان و ادیبان، نرم افزارهای ادبی چندرسانه ای از قبیل «دستان» ، «گنج سخن» ، «دُرج» و…که متون کلاسیک فارسی را با امکانات صوتی و تصویری و گرافیکی عرضه می کنند و امکان تحلیل های سبک شناختی و نتیجه گیری های آماری دقیق از متون ادبی را برای پژوهشگران فراهم می کنند، نمونه هایی از تلاش های صورت گرفته برای دیجیتالی سازی متون ادبی کلاسیک هستند. همچنین اخیراً تلاش هایی برای تولید نرم افزارهای ادبی قابل نصب در گوشی های موبایل صورت گرفته است.
نتیجه گیری
ورود اینترنت و تکنولوژی های دیجیتالی به ایران که تبلوری از تجربه پسامدرنیته می باشد بدون تردید از نظر عاطفی، زیبایی شناختی و معرفت شناختی باعث بسط فرهنگی ما شده و عادت های فرهنگی ما را تحت تأثیرقرار داده است. شعر و ادبیات داستانی ایران یکی از حوزه هایی است که گذار از فرهنگ آنالوگ به فرهنگ دیجیتالی را به صورت شتاب زده تجربه کرده است ، اما به سبب شتابزدگی عمدتاً به «فرم» و «شکل پردازی» توجه شده و از نوآوری مضمونی و محتوایی غفلت شده است. این درحالی است که دیجیتالی شدن ادبیات داستانی غرب مبین ادراکی نو از جهان پسامدرنتیه است و فرم بدعت گذارانه داستان های دیجیتالی کارکردی آشنازدایانه دارد و هدف آن بیان هنرمندانه مسائل فرهنگی عصر دیجیتال است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تجربه دیجیتالی شدن ادبیات معاصر ایران سویه فرهنگ پژوهی ندارد و صرفاً یک تقلید عقیم محسوب می شود و لازم است که از این پس به فرهنگ پژوهی معطوف شود، چرا که دیجیتالی شدن فرهنگ ایران علاوه بر بسط فرهنگی ما چالش هایی را نیز به ارمغان آورده است که باید در این ژانر نوظهور مورد واکاوی قرار گیرند.
منابع
ابدالی، علی(1388)، «طعم لب زن»، وبلاگ شعر الکترونیک، انتشار 12 اسفند 1388.
http://www.derrida.blogfa.com
ابدالی، علی (1389)، «کاباره»، وبلاگ شعر الکترونیک، انتشار 11 آبان 1389.
http://www.derrida.blogfa.com
آذر، محمد حکیم. « ادبیات فارسی در فضای مجازی: نگاهی به نرم افزار دُرج3 با تکیه بر جنبه های ادبی». کتاب ماه ادبیات، سال اول، در 1386، ش9.
پاینده، حسین. داستان کوتاه در ایران: داستان های پسامدرن، چاپ اول، تهران: نیلوفر،1390.
پاینده، حسین. «وبلاگ، نوشته ای از دنیای معاصر». روزنامه ایران، ش3809(1386)، ص 17 (فرهنگ و هنر)
رضی, احمد و محسن اکبرابادی، ۱۳۸۵. « اینترنت و ادبیات»، کنگره ملی علوم انسانی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
http://www.ensani.ir/fa/content/87560/default.aspx
حسینی، میرهادی. 1380. «ادبیّات و شعر در اینترنت»، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، شماره های 43 تا 46
شهشهانی، سیاوش. « داستان ورود اینترنت به ایران». دنیای کامپیوتر و ارتباطات، شماره 44،خرداد1385،ص30
صادقی، لیلا. داستان های برعکس. چاپ اول، تهران: نگاه 1388.
فاضلی، نعمت الله. تاریخ فرهنگی ایران مدرن، چاپ اول، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،1392.
گوران، فرهاد (1391)،« داستان نویسی تحت وب»، وبلاگ شخصی فرهاد گوران، انتشار 10 مهر 1391.
http://farhaadgooraan.blogfa.com/9107.aspx
مهدیخانی،کبری. 1389. « بررسی ادبیات فارسی در دنیای مجازی». پایان نامه دانشگاهی تحت راهنمایی دکتر زهرا پارساپور، تهران: پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
Crystal, D. 2011. Internet Linguistics. London: Routledge
نحوه ارجاع به مقاله
کریم زاده، عبداله. (1،1396 فروردین).« تجربه دیجیتالی شدن شعر و ادبیات داستانی در ایران». مجله دیجیتالی سایبرپژوهی ،سال دوم، صص1-10
استفاده از مطالب این مقاله فقط با ذکر منبع بلامانع است.
1.Hyperfiction
2.Literature of Replenishment
3.Parody
4.Flash Fiction
5.David Crystal
6.Internet Linguistics
7.Minimalism
8.Performance
9.Cyberpunk
10.Cyborg Writing