نشست جلسهنشست - جلسه

مدیریت بوفالویی چیست ؟

منظور از مدیریت بوفالویی چیست
در شیوه مدیریت بوفالویی، افراد سازمان، همچون بوفالوها که اصولاً حیواناتی بی مسئولیت، وفادار، مطیع و تابع دستورات رهبر خود هستند، رفتار می کنند. آنها بدون هیچ چون و چرایی، دقیقاً همان کاری را انجام می دهند که رهبر به آنها دستور داده و بدون داشتن هیچگونه خلاقیت و حس مشارکتی، تا زمانی که دستوری از مافوق خود دریافت نکرده باشند، کاری انجام نمی دهند.

بوفالوها پرسش نمی کنند آنها فقط دنباله روی می کنند. کافی است که بوفالوی جلودار را شناسایی نموده و به سمت پرتگاه هدایت کند. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ تمامی گله در پی او حرکت خواهد کرد. بوفالوها تا زمانی که چیزی به آنها نگفته شده است، حرکتی نخواهند کرد. تا وقتی که به آنها گفته نشود که چه کار بکنند، در گوشه ای می ایستند و انتظار می کشند، آنها منتظر دستورات هستند، در بسیاری از سازمان ها هم افراد بسیاری هستند که با بی عملی منتظر دریافت دستورات می مانند. اما کافی است قدری توجه کنند که با این ایستادن در اطراف و منتظر ماندن برای دریافت دستورات رئیس، چه فرصت هایی را از دست داده اند.

سرانجام سازمان های بوفالویی، قرار گرفتن در فهرست سازمان های فراموش شده خواهد بود. حقیقت این است که سازمان های بوفالویی با ایستادن در اطراف و منتظر فرمان رئیس ماندن ، قادر به ادامه حیات نخواهد بود.

مدیریت غازی:

در مقابل در شیوه مدیریت غازی، افراد سازمان همچون غازها، دارای روحیه تعاون و همکاری با یکدیگر بوده و تمایل زیادی به پذیرش مسئولیت و رهبری دارند. آنها از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و برای گرفتن تصمیمات درست، ابتدا فکر و بعد عمل می کنند و برای رسیدن به هدف، دست به هر کاری می زنند. این افراد به انجام کارهای گروهی و مشارکتی بسیار علاقمندند به طوری که در کارهای گروهی، بسیار خوب عمل می نمایند.

همانگونه که میدانید غازها پرندگان کوچک و جالبی هستند. هر غاز می داند که باید به همان جایی برود که مجموعه قصد دارد به آن جا برود. از آن جایی که غاز پیشرو به سبب وزش باد در مسیر حرکت زودتر از دیگران خسته می شود به عقب گروه باز می گردد و غاز دیگری از بخش میانی مجموعه به جای او پرواز کرده و در راس سایرین قرار می گیرد.این بدان معناست که هر غازی دقیقاً می داند که دسته غازها به کجا می رود، آیا اکثر سازمان ها چنین هستند؟ آیا در اکثر سازمان ها کارکنان می دانند کل سازمان به کجا می رود؟ متاسفانه شمار بسیار محدودی اینچنین هستند. هر غازی می باید آماده باشد تا در صورت ضرورت گام پیش نهاده و مسئولیت جلو دار بودن را بپذیرد ، آیا این در سازمان ها واقعیت دارد؟ آیا در سازمان هر فردی مشتاق است گام پیش نهاده و مسئولیت را بپذیرد؟احتمالا پاسخ این پرسش منفی است. حقیقت این است که غازها نسبت به وضعیت یکدیگر حساس هستند.

اساسا از خصوصیات یک سازمان کارا این است که اعضاء نسبت به یکدیگر متعهد هستند. غازها به خوبی درک می کنند که نسبت به سرنوشت یکدیگر مسئولند. آنها به سرنوشت همدیگر اهمیت می دهند و بنابراین اگر یک غاز به هنگام مسافرت بیمار شود و یا تیری به او اصابت کند و فرو افتد، دسته ای از غازها به همراه او به سمت پایین پرواز کرده و او را تغذیه و از او حمایت می کنند تا بهبود یابد. آیا اکثر سازمان ها چنین هستند؟ بیشتر سازمان ها همانند افراد بیگانه ای هستند که هریک سعی دارند به شکل بدی اهداف شخصی خود را محقق سازند. حقیقت این است که بیشتر سازمان ها برای نبردی که صد سال پیش پایان یافته طراحی شده اند. حقیقت این است که در زمینه تشکیلات و سازماندهی هنوز هم به اندازه غازها هوشیار نیستیم.

امروزه با توجه به محیط رقابتی و پر از تغییر، دیگر شیوه مدیریت بوفالویی که مختص سازمانهای سنتی و رو به زوال است، کارساز نمی باشد. بنابراین، هدف اصلی و نهایی یک سازمان نوین و موفق در این محیط رقابتی، باید فاصله گیری از مدیریت بوفالویی و حرکت به سمت مدیریت غازی باشد. بر این اساس سازمانها نیز باید به جای قیچی کردن بالهای کارکنان، اجازه پرواز کردن را به آنها بدهند. چرا که رمز موفقیت سازمانهای امروزی ایجاد و پذیرش نوآوری و خلاقیت در سایه همفکری و مشارکت همه جانبه کارکنان با یکدیگر است نه اطاعت محض و بدون چون و چرای کارکنان از مافوقشان.

پلاسکو می گوید وقتی از مطالعه نظام همکاری و زندگی و پرواز گروهی ومشارکتی غازها آگاه شدم و راز کامیابی این نظام را کشف کردم، به داخل شرکت خود برگشتم و به همه همکارانم دستور پرواز دادم و از آنها خواستم که از امروز غازهایی باشند که هم خود از پروازشان لذت ببرند و هم من سازمان کمال یافته تر وآسوده تری را اداره کنم. آری من به آنها اختیار و آزادی پرواز دادم و گفتم بوفالوهای من پرواز کنید. غافل از اینکه بوفالوها نمی توانند پرواز کنند. به خود گفتم پلاسکوسازمان تو، یک سازمان بوفالویی است مگر تو این طور نخواستی که همکارانی مطیع و فرمانبردار بی چون و چرا داشته باشی که به دست و دهان تو نگاه کنند. پس اگر غیر از این می خواهی خود تو اول باید تغییر کنی و در اینجا بود که این حقیقت تلخ یک بار دیگر در گوش من صدا کرد که :من باید تغییر کنم، من باید بوفالوها را تبدیل به غاز کنم، طبیعت آنها را تغییر دهم، باآموزش، رشد، ایجاد انگیزش، روحیه اختیار، مسئولیت، اعتماد و… پرواز بوفالوها حقیقت تلخی است که همه روزه در اغلب سازمانها با آن برخورد می کنیم .
در کتاب پرواز بوفالوها (flight of the buffalo) نوشته «جین بلاسکو» که موردتوجه بسیاری از اهالی خرد و افراد دل‌نگرانی چون من در حوزه مدیریت قرارگرفته است، سازمان‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند:

۱ـ سازمان‌های بوفالویی
۲ـ سازمان‌های غازی
و بعد ویژگی‌های بوفالوها را چنین تعریف می‌کند:
*‌ آنها به یک مدیر وفادارند و تابع او هستند.
*‌ آنها درست همان کاری را می‌کنند که به آنها دستور داده شده است.
*‌ آنها هرگز سوال نمی‌کنند و فقط پیروی می‌کنند.
*‌ آنها منتظر دستور می‌شوند و هیچ کاری نمی‌کنند.
*‌ هیچ‌کس جای دیگری را پر نمی‌کند و مسئولیت نمی‌پذیرد.
اما ویژگی غازها این‌چنین است:
*‌ هر غاز به هنگام پرواز دسته‌جمعی، احساس مسئولیت می‌کند.
*‌ هر غاز فقط پیروی محض نمی‌کند و وضع خود را در راه می‌سنجد و تصمیم می‌گیرد.
*‌ هر غاز مسیر پرواز گروه را می‌داند.
*‌ مدیریت و جلودار بودن، نوبتی است.
*‌ هر غاز، مدتی در نوک پرواز بودن و هدایت گروه را، خود انتخاب می‌کند.
*‌ همه غازها تمایل به پذیرش مسئولیت و جلودار بودن و مدیریت دارند.
*‌ غازها در طول پرواز مراقب یکدیگر هستند.
*‌ اگر غازها مسیری را گروهی بپیمایند ۷۰ درصد بیشتر از مسافتی را که انفرادی می‌توانند طی کنند، می‌پیمایند.
بلاسکو می‌گوید وقتی از همکاری و پرواز گروهی و مشارکتی غازها آگاه شدم و راز کامیابی این نظام را کشف کردم، به داخل شرکت خود برگشتم و به همه همکارانم دستور پرواز دادم و از آنها خواستم که از امروز غازهایی باشند که هم خود از پروازشان لذت ببرند و هم من سازمان کمال‌یافته‌تر و آسوده‌تری را اداره کنم. من به آنها اختیار و آزادی پرواز دادم و گفتم پرواز کنید. غافل از اینکه بوفالوها نمی‌توانند پرواز کنند. به خود گفتم بلاسکو سازمان تو، یک سازمان بوفالویی است. مگر تو همیشه این‌طور نمی‌خواستی که همکارانی مطیع و فرمانبردار داشته باشی که به‌دست و دهان تو نگاه کنند. پس اگر حالا غیر از این می‌خواهی، خود تو نخست باید تغییر کنی و در اینجا بود که آن حقیقت تلخ یک‌بار دیگر در گوش من صدا کرد که:
من مدیر باید تغییر کنم، من باید بوفالوها را تبدیل به غاز کنم، طبیعت آنها را تغییر دهم، با آموزش‌وپرورش، رشد، انگیزش، روحیه، اختیار، مسئولیت، اعتماد و… پرواز بوفالوها حقیقت تلخی است که همه‌روزه در بیشتر سازمان‌ها با آن برخورد می‌کنیم.
حالا پرسش از همه مدیران سازمان‌ها این است که دوست دارید گله‌ای بوفالو داشته باشید یا دسته‌ای غاز؟ کارکنان شما دوست دارند عضو کدام گروه باشند؟
بوفالوها حیوانات جالبی هستند و همگی به ظاهر وفادارند و آنچه را که به آنها گفته می‌شود، به‌طور دقیق انجام می‌دهند و این وفاداری همان چیزی است که خیلی از مدیران در سازمان‌ها به دنبال آن هستند و در نوع خود هم بسیار ارزشمند است. اما از ویژگی‌های دیگر بوفالوها این است که سوال نمی‌کنند و فقط دنباله‌روی می‌کنند و تا زمانی که چیزی به آنها گفته نشده حرکتی نخواهند کرد. آنها در گوشه‌ای می‌ایستند، انتظار می‌کشند و منتظر دستور هستند و این رفتار خلاقیت سازمانی را از بین می‌برد. آنها درست همانند افراد بسیاری هستند که در سازمان‌ها همیشه منتظر دریافت دستور می‌مانند و توجه ندارند که با این انتظارات چه فرصت‌هایی را از دست می‌دهند. این سازمان‌ها یا کارکنان، عاقبت مانند بوفالوها تبدیل به کنسرو شده و خورده می‌شوند و از صحنه رقابت سازمان‌های مشابه حذف می‌گردند.
اما غازها پرندگان جالبی هستند و هر غاز می‌داند که باید به همان‌جایی برود که دسته غازها قصد سفر به آنجا را دارد. جایی که غاز پیشرو به سبب وزش باد در مسیر حرکت، زودتر از دیگران خسته می‌شود به عقب دسته باز می‌شود و غاز دیگری از بخش میانی دسته جای او را می‌گیرد و در نوک دسته V شکل غازها پرواز می‌کند. این بدان معناست که هر غاز به‌طور دقیق می‌داند که دسته غازها به کجا می‌رود. درحالی‌که متاسفانه در بیشتر سازمان‌ها کارکنان نمی‌دانند سازمان‌شان به کجا می‌رود.
و آیا هر کارمندی همواره آماده است تا در صورت ضرورت گام پیش نهد و مسئولیت جلوداری را بپذیرد؟ غازها نسبت به وضعیت یکدیگر حساس هستند. آیا کارکنان شما هم در سازمان‌تان چنین حسی دارند؟
در سازمان‌هایی که سبک مدیریتی آنها به سبک غازی است، مدیران تلاش می‌کنند که اهداف استراتژیک را نهادینه کنند تا افراد سازمان همچون غازها، دارای روحیه تعاون و همکاری با یکدیگر بوده و تمایل زیادی به پذیرش مسئولیت داشته باشند. کارمندان در چنین سازمان‌هایی از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و برای گرفتن تصمیمات درست، ابتدا فکر و بعد عمل می‌کنند و برای رسیدن به هدف، دست به هر کاری می‌زنند. این افراد به انجام کارهای گروهی و مشارکتی بسیار علاقه‌مندند و موفقیت خود را در موفقیت سازمان می‌یابند.
اما در شیوه مدیریت بوفالویی همه اعضای سازمان منتظر هستند تا دستوری از مقامات ارشد سازمان ارائه شود و آنها بدون هیچ مطالعه و بررسی اطاعت کنند و همین موضوع قدرت خلاقیت و نوآوری را از آنها می‌گیرد.
فقدان مشارکت و تصمیم‌گیری افراد در سازمان‌های بوفالویی سبب می‌شود تا واحدهای مختلف سازمانی به شکل جزیره‌ای عمل کنند و همیشه اهداف راهبردی سازمان را زیرسوال می‌برند.
امروزه با توجه به محیط رقابتی و پر از تغییر، دیگر شیوه مدیریت بوفالویی که مختص سازمان‌های سنتی و رو به زوال است، کارساز نیست. بنابراین، هدف اصلی و نهایی یک سازمان نوین و موفق در این جهان رقابتی، باید فاصله‌گیری از مدیریت بوفالویی و حرکت به سمت مدیریت غازی باشد. بر این اساس سازمان‌ها و مدیران ارشد باید به‌جای قیچی کردن بال‌های کارکنان، اجازه پرواز کردن را به آنها بدهند، چرا که رمز موفقیت سازمان‌های امروزی ایجاد و پذیرش نوآوری و خلاقیت در سایه همفکری و مشارکت همه‌جانبه کارکنان با یکدیگر است، نه اطاعت محض و بدون چون و چرای کارکنان از مافوق.
منبع:
گسترش صنعت
iies.persianblog.ir/

By شرکت ناسار - تجارت با عراق

دکتر حبیب کشاورز عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان - گروه زبان و ادبیات عربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *