زندگی نامه بوصیری
شرف الدین محمدبن سعیدبن حَمّاد صَنهاجی ، شاعر و صوفی نامبردار مصری در سده هفتم . در اول شوّال ۶۰۸ به دنیا آمد (صفدی ، ج ۳، ص ۱۱۱؛ سیوطی ، ج ۱، ص ۵۷۰؛ ابن عماد، ج ۵، ص ۴۳۲). زادگاهش را دَلاص (سیوطی ؛ ابن عماد، همان جاها) یا بَهشیم (صفدی ، همانجا) دو ناحیه از منطقه بَهنَسای مصر دانسته اند (یاقوت حموی ، ج ۲، ص ۵۸۱). چون پدر و مادرش اهل دلاص و بوصیر بودند، او نام ترکیبی «دَلاصیری » را برای خود برگزید ولی به بوصیری شهرت یافت (صفدی ، ج ۳، ص ۱۰۵ـ۱۰۶؛ ابن شاکر کُتبی ، ج ۳، ص ۳۶۲).
همچنین بخوانید : بررسی شعر بوصیری
بوصیری در درسهای صوفی بزرگ ، ابوالعباس احمد مُرسی (متوفی ۶۸۶) جانشین ابوالحسن شاذلی (متوفی ۶۵۶) شرکت می کرد و در تشکیل سلسله شاذِلیّه نیز سهمی داشت ( د.اسلام ، چاپ دوم ، ضمیمه ، ذیل مادّه ؛ بوصیری ، مقدمه سیدکیلانی ، ص ۲۰). وی قصیده بلندی در ۱۴۲ بیت در مدح ابوالعبّاس مُرسی سرود و او را در وفات شیخ و مرادش ابوالحسن شاذلی تعزیت گفت (بوصیری ، ص ۶۹ـ ۷۸).
به گفته بروکلمان ، او ده سال در بیت المقدس زیست و سپس به مدینه رفت . سیزده سال نیز در مکّه به تعلیم قرآن اشتغال داشت و در همانجا قصیده معروفِ بُرده * را سرود (ج ۵، ص ۸۱). سپس به مصر بازگشت و شغل دیوانی برگزید و مباشرت و حسابداری شهر شرقیّه ، از توابع بِلبَیس ، را عهده دار گشت (صفدی ، ج ۳، ص ۱۰۶؛ ابن شاکر کتبی ، همانجا).
از دوران تصدی او به این سمت ، قصاید و اشعار فراوانی در دیوانش باقی مانده (رجوع کنید به بوصیری ، ص ۸۹، ۹۲، ۱۱۳، ۱۲۲و ۱۲۴) و قصیده طولانی و مشهور «نونیّه » را نیز در شکایت از مستخدمان دولتی و مباشران حکومتی سروده است (رجوع کنید به بوصیری ، ص ۲۱۸ـ۲۲۳). او از ۶۵۹ تا ۶۶۳ این شغل را برعهده داشت ، سپس به قاهره و اسکندریه رفت و مکتبخانه ای برای تعلیم قرآن کریم باز کرد، و به شعر و شاعری نیز پرداخت (فروخ ، ۱۹۸۹، ج ۳، ص ۶۷۴).
بوصیری عمری دراز یافت ، سال درگذشت او را از ۶۹۴ تا ۶۹۷ در قاهره یا اسکندریه ذکر کرده اند (صفدی ؛ سیوطی ؛ بروکلمان ؛ فروخ ، ۱۹۸۹، همانجاها). او را در پایین گورستان مُقَطَّم و نزدیک قبر امام شافعی به خاک سپردند ( د.اسلام ؛ بروکلمان ، همانجاها).
در پاره ای از منابع برای او کراماتی نیز نقل شده است (ابن اَیاس ، ج ۱، ص ۱۲۴). مسجدی نیز به نام بوصیری در شهر اسکندریّه وجود دارد که سعید پاشا آن را تجدید بنا کرد و محل درس طالبان دانش قرار داد (مبارک ، ج ۷، ص ۱۹۱).
هرچند بوصیری خطاطی ماهر، محدّث ، فقیه و قاری قرآن نیز بوده ( د.اسلام ، چاپ دوم ؛فروخ ، ۱۹۸۹، همانجاها) ولی مقام شاعری و بویژه سروده هایش در مدح پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم سبب شهرت وی شده است . اشعارش را به جهت نکویی ، لطافت ، انسجام و زیبایی الفاظ ستوده اند (صفدی ، ج ۳، ص ۱۰۷؛ابن شاکر کتبی ، ج ۳، ص ۳۶۴).
بررسی دیوان اشعارش نشان می دهد که از جهت مادی در تنگنا بوده و خانواده ای پر اولاد داشته و به سختی روزگار می گذرانده است (بوصیری ، ص ۱۱۸ـ۱۱۹، ۲۰۶ـ۲۰۷) و به سبب جثه کوچک و جسم نحیفش (رجوع کنید به صفدی ، ج ۳، ص ۱۱۱) گاه مورد تمسخر و طعن دیگران واقع می شده است (بوصیری ، ص ۱۰۰).
یکی از عمده ترین موضوعات شعر بوصیری ، مدح نبوی است . مشهورترین قصیده او در مدح پیامبر اکرم «الکواکبُ الدُّرّیهُ فی مدحِ خَیرالبَریّه » معروف به بُرده است (بوصیری ، ص ۱۹۰ـ۲۰۱) که شهرت او را جهانی کرده است . این قصیده در میان مردم جایگاه خاصی یافت تا بدانجا که برای خواندن آن مجالس مخصوصی ترتیب می دادند، و آن را با آداب ویژه ای می خواندند (زکی مبارک ، ص ۲۱۵) و حتی برای آن به آثار خاص نیز معتقد بودند (همان ، ص ۲۱۶).
بعلاوه این قصیده آموزگار ادب ، اخلاق و تاریخ است و مردم را با بخشهایی از سیره نبوی آشنا می سازد. ازینرو در بسیاری از کشورها، متن درسی است (همان ، ص ۲۱۸ـ۲۱۹). قصیده برده در پیدایش قصاید بدیعیّه * نیز مؤثر بوده (رجوع کنید به همان ، ص ۲۲۴ـ۲۲۶) و به زبانهای گوناگون ترجمه و شرح شده است (رجوع کنید به بُرده ) و بسیاری از شاعران نیز از این قصیده استقبال کرده و مضامین آن را در شعر خود گنجانده اند (فروخ ، ۱۹۸۵، ج ۱، ص ۱۳۹، ۲۰۶، ۴۳۳، ۴۹۰، ج ۲، ص ۱۲۲، ۵۲۳، ۵۵۶). علاوه بر اهل سنت ، ادیبان شیعه نیز این قصیده را شرح ، و از آن استقبال کرده اند (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی ، ج ۱۴، ص ۶؛محسن امین ، ج ۹، ص ۳۰۳ـ ۳۱۰؛امینی ، ج ۱۱، ص ۲۲۹، ۳۴۸).
دیگر قصیده معروف بوصیری در مدح پیامبر اکرم «هَمزیّه »ای است (بوصیری ، ص ۱ـ۲۹) به نامِ «القصیدهُ الهَمزیّهُ فی المَدائحِ النبویّه » یا «امّ القُری فی مدحِ خیر الوَری » (بروکلمان ، ج ۵، ص ۹۸) که شاعران از آن استقبال کرده اند. شروح متعددی نیز بر آن نگاشته شده (رجوع کنید به ون دایک ، ص ۲۸۰؛بروکلمان ، ج ۵، ص ۹۸ـ۱۰۲؛فروخ ، ۱۹۸۹، ج ۳، ص ۶۷۹) که شهورترین آنها شرح احمدبن حجر هَیتَمی (متوفی ۹۷۴) با نام المِنَح المکیّهُ فی شرح الهَمزیّه (چاپ بولاق ) است (ون دایک ، همانجا؛
مدرس تبریزی ، ج ۱، ص ۲۸۶؛فروخ ، ۱۹۸۵، ج ۱، ص ۴۰۴ـ۴۰۵).
بوصیری قصیده «لامیّه »ای نیز به نام «ذُخرالمعاد» در وزن «بانَت سُعاد * » سروده (بوصیری ، ص ۱۷۲ـ۱۸۵) که به طور جداگانه و با شروح متعدد به چاپ رسیده است (رجوع کنید به سرکیس ، ج ۱، ستون ۶۰۴ـ۶۰۵؛بروکلمان ، ج ۵، ص ۱۰۲، ۱۰۴؛فروخ ، ۱۹۸۹، همانجا).
قصیده دیگر او «رائیّه »ای است با عنوان «القصیدهُ المُضَریّهُ فی الصلاه علی خَیر البَریّه » (بوصیری ، ص ۲۲۴ـ۲۲۶) که بارها چاپ و شرح شده است (رجوع کنید به بروکلمان ، ج ۵، ص ۱۰۲ـ۱۰۳؛فروخ ، ۱۹۸۹، ج ۳، ص ۶۸۰) و از مشهورترین شرحهای آن شرح عبدالغنی نابلسی (متوفی ۱۱۴۳)، چاپ قاهره ، است (فروخ ، همانجا).
از دیگر قصاید وی میمیّه «القصیده المحمدیّه » است که تمام مصراعهای آن با نام مبارک محمد صلّی اللّه علیه وآله وسلّم آغاز می شود (بوصیری ، ص ۲۲۶ـ۲۲۷).
علاوه بر مدایح نبوی ، مدح اهل بیت علیهم السّلام نیز از موضوعاتی است که در دیوان بوصیری فراوان آمده است (بوصیری ، ص ۲۲، ۵۸، ۶۳، ۱۰۹، ۱۸۵).
از دیگر قصاید مشهور وی لامیّه «المُخرَج و المَردود علی النّصاری و الیهود» است که با تعلیقات خود بوصیری به نثری مرسل و بی تکلّف در دیوان وی درج شده است (ص ۱۲۷ـ ۱۷۱) و مطالعات فراوان او را در تورات و انجیل نشان می دهد. این قصیده و تعلیقات آن جداگانه چندین بار به چاپ رسیده است (بروکلمان ، ج ۵، ص ۱۰۴؛فروخ ، ۱۹۸۹، ج ۳، ص ۶۷۹). این قصیده را شیخ عثمان موصلی به صورت مخمس درآورده که با عنوان «الهدیّهُ الحمیدیّه » در مصر به چاپ رسیده است (سرکیس ، ج ۲، ستون ۱۳۰۹؛بروکلمان ، همانجا؛فروخ ، ۱۹۸۹، ج ۳، ص ۶۸۰).
در برخی منابع قصیده خمریّه ای بدو نسبت داده و شرحهای آن را نیز نام برده اند (بروکلمان ، ج ۵، ص ۱۰۲؛د. اسلام ، همانجا؛فروخ ، ۱۹۸۹، ج ۳، ص ۶۷۹) ولی در دیوان وی این قصیده وجود ندارد و احتمالاً این قصیده ، همان «خمریّه * » ابن فارض مصری (متوفی ۶۳۲) است .
از دیگر موضوعهای دیوان بوصیری تصوّف و عرفان (ص ۸۸، ۱۸۶)، مدح (ص ۸۷)، تغزّل (ص ۲۰۱)، هجا (ص ۲۳۲)، شکایت از روزگار (ص ۱۱۷) و طنز (ص ۱۲۷) است .
از معدود کسانی که شاعر برای آنان مرثیه سروده ، بهاءالدین بن حِنّای وزیر (متوفی ۶۷۷) است (مقریزی ، ج ۴، ص ۹۰ـ۹۱؛
بوصیری ، ص ۲۳۲).
منابع :
(۱) محمد محسن آقابزرگ طهرانی ، الذریعه الی تصانیف الشیعه ، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲) ابن ایاس ، تاریخ مصر ، ج ۱، مصر ۱۳۱۱؛
(۳) ابن شاکر کتبی ، فوات الوفیات ، چاپ احسان عباس ، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴؛
(۴) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب ، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
(۵) محسن امین ، اعیان الشیعه ، چاپ حسن امین ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۶) عبدالحسین امینی ، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب ، ج ۱۱، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
(۷) کارل بروکلمان ، تاریخ الادب العربی ، ج ۵، نقله الی العربیه رمضان عبدالتواب ، قاهره ۱۹۷۵؛
(۸) محمدبن سعید بوصیری ، دیوان البوصیری ، چاپ محمد سیدکیلانی ، مصر ۱۳۷۴/۱۹۵۵؛
(۹) محمد زکی مبارک ، المدائح النبویّه فی الادب العربی ، قاهره ۱۳۹۱/ ۱۹۷۱؛
(۱۰) یوسف الیان سرکیس ، معجم المطبوعات العربیّه و المعرّبه ، قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸؛
(۱۱) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، حسن المحاضره فی تاریخ مصر و القاهره ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، ج ۱، ( قاهره ) ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
(۱۲) خلیل بن ایبک صفدی ، کتاب الوافی بالوفیات ، ج ۳، چاپ س . دیدرینغ ، ویسبادن ۱۳۹۴/۱۹۷۴؛
(۱۳) عمر فروخ ، تاریخ الادب العربی ، ج ۳، بیروت ۱۹۸۹؛
(۱۴) همو، معالم الادب العربی فی العصر الحدیث ، بیروت ۱۹۸۵؛
(۱۵) علی پاشا مبارک ، الخطط التوفیقیّه الجدیده لمصر القاهره ، بولاق ۱۳۰۵ ( چاپ افست مصر ۱۹۸۷ ) ؛
(۱۶) محمدعلی مدرس تبریزی ، ریحانه الادب ، تهران ۱۳۶۹ ش ؛
احمدبن علی مقریزی ، کتاب الخطط
(۱۷) المقریزیّه ، ج ۴، مصر ۱۳۲۶؛
(۱۸) ادوارد ون دایک ، کتاب اکتفاء القنوع بماهو مطبوع ، چاپ محمدعلی ببلاوی ، مصر ۱۳۱۳/۱۸۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۹؛
(۱۹) یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛
(۲۰) EI 2 , Supplement , fascs. 3-4, Leiden 1981, s.v. “Al-Bu ¦s ¦â¤r ¦â”.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۴