دانلود کتاب النحو العربی فی مواجهه العصر للدکتور إبراهیم السامرائی
برای دانلود مستقیم کتاب اینجا کلیک کنید
عنوان الکتاب: النحو العربی فی مواجهه العصر
اسم المؤلف: د. إبراهیم السامرائی
الطبعه: الأولى
المطبعه أو الناشر: دار الجیل / بیروت
سنه الطبع: ۱۴۱۵هـ / ۱۹۹۵ م
نوع التغلیف: مغلّف ورقی
عدد الأجزاء: جزء واحد
نوع الفهرسه: مفصله
حجم الملف بالمیغابایت: ۴٫۰۹ ( أربع تقریبا )
عدد صفحات الملف: ۲۴۹
جهاز التصویر: کامیرا رقمیه
رابط التحمیل: https://ia601502.us.archive.org/12/.pdf
دستور زبان یا گرامر مجموعه قوانین و ضوابط حاکم بر ساختار واژهها، جملهها، واجها و آواها و معناها در زبان است. به عبارت دیگر، دستور زبان مجموعه قواعد و آیینهایی است که اهل زبان آنها را بهطور ناخودآگاه فراگرفته و زبانآموزان، برای درک بهتر گفتار و نوشتار اهل زبان، آن را میآموزند.[۱] در تقسیمبندیهای سنتی، دستور زبان بهطورکلی از دو شاخه واژهشناسی (صرف) و جملهشناسی (نحو) تشکیل شدهاست. صرف و نحو با هم دستورِ یک زبان را تشکیل میدهند؛ ولی امروزه دستور زبان را، که زیرشاخهای از دانش زبانشناسی به شمار میآید، دارای بخشهای آواشناسی، واجشناسی، صرف، نحو و معناشناسی میدانند.
تعریف
در زبانشناسی، دستور زبان مجموعهای از قوانین ساختمانی در زبان است که ساختِ جملهها، عبارتها، و کلمهها را در هر زبانی معیّن میکند. این اصطلاح همچنین به مطالعهٔ این قوانین نیز اطلاق میشود که در اینزمینه شامل علم نحو، ریختشناسی، و واجشناسی است که اغلب با آواشناسی، معناشناسی، و عملگرایی کامل میشود. زبانشناسان عموماً این اصطلاح را به قوانین املایی اطلاق میکنند، هرچند کتابهای کاربردی و راهنماهای متداول ــ که خودشان را دستور زبان مینامند ــ ممکن است به قواعد املا و نشانهگذاری اطلاق شوند.
دستور زبان؛ ساختار و سامانه زبان است. دستور زبان شامل زبانشناسی نحوی و ساختشناسی واژگانی زبان است. بسیاری بر این باور هستند دستور زبان یا گرامر شامل قوانین زبان است در صورتی که حقیقتاً هیچ زبانی شامل قانون نیست (به استثناء زبان اسپرانتو). زیرا قانون توسط عدهای وضع میشود ولی گرامر توسط هیچکس وضع نشده است. زبان به مرور زمان تغییر میکند. به تعریفی دیگر دستور زبان بازتابی از زبان در یک دوره مشخص است. گرامر زبان باعث میشود تا آموزندگان زبان، سریع تر و تاثیرگذارتر آن را بیاموزند. وقتی آموزندگان زبان؛ دستور زبان را بیاموزند، قادرند خیلی چیزها را خود درک کنند و از مراجعه به معلم و کتاب بینیاز شوند.[۲]
کاربرد اصطلاحات
گویندهٔ هر زبانی، برای استفاده از زبانش، مجموعهای از قوانین را دارد. این دستور زبان است و ــ دستکم درمورد زبان بومی فرد ــ اکثریت زیادی از اطلاعات درونش بهوسیلهٔ مطالعهٔ آگاهانه یا آموزش به دست نمیآید، بلکه بهوسیلهٔ مشاهدهٔ دیگر گویندگان میسر است. بخش عظیمی از این عمل در دورهٔ کودکی انجام گرفتهاست. زبانآموزان بعدها در زندگی، درگیر حجم بزرگتری از راهنماییهای دقیق میشوند. اصطلاح دستور زبان میتواند برای توصیف قوانینی که رفتار زبانیِ گروهی از گویندگان را تعیین میکند، مورد استفاده قرار بگیرد. اصطلاح دستور زبان انگلیسی میتواند چندین معنا داشتهباشد: میتواند به تمام قواعد دستور زبان انگلیسی اطلاق شود؛ این همان دستور زبانی است که مورد استفادهٔ همهٔ گویندگان زبان انگلیسی است، بهاین معنی که شامل تنوع عظیمی است. این اصطلاح متناوباً ممکن است فقط به آنچه در دستور زبان همه یا اکثریت زیادی از گویندگان انگلیسیزبان عمومیت دارد، اطلاق شود (مانند قرار گرفتن فاعل ـ فعل ـ مفعول در یک جملهٔ سادهٔ خبری). یا اشاره به قوانین خاصی دارد که مربوط به تعریف تنوع زبان انگلیسی میشود (مثل زبان استاندارد انگلیسی).
دستور زبان انگلیسی، توصیفی ویژه از مطالعه یا تجزیهٔ چنین قوانینی است. یک کتاب مرجع، دستور زبان را دستور زبان مرجع مینامد. یک دستور زبان غنی، که تماماً دستور یک زبان را توصیف میکند، دستور زبان توصیفی نامیده میشود. زبانشناسی توصیفی در تقابل با زبانشناسی تجویزی قرار دارد که تلاش میکند قوانین مورد استفادهٔ یک زبان را اجرا کند. چارچوبهای دستوری، وسیلهای برای رسیدن به دستور زبان مطلوب است. چارچوب استاندارد یک دستور زبان زایشی، مدل دستور متغیر است که توسط نوام چامسکی و همکارانش از سال ۱۹۵۰ به بعد توسعه یافت.
تاریخ
نخستین دستور اصولی از هند در عصر آهن سرچشمه میگیرد که توسط یاسکا (قرن ۶ قبل از میلاد)، و دیگر مفسرانِ قبل از میلاد پدید آمد. در غرب نیز، دستور زبان بهعنوان یک نظم در آداب یونانی از قرن سوم قبل از میلاد، همزمان با نویسندگانی چون ریانوس و آریستارکوس، پدید آمد که بهعنوان قدیمیترین سند دستوری شناخته میشود. دستور زبان لاتین، با دنبال کردن مدل یونانی، از قرن یکم قبل از میلاد، با آثار نویسندگانی چون اوربیلیوس پاپیلوس، رمیوس پالمون و چند تنِ دیگر توسعه یافت. دستور زبان متداول تامیل در حدود قرن نخستِ قبل از میلاد پدید آمد. دستور زبان ایرلندی در قرن هفتم توسط اوریسپت پایهریزی شد. دستور عربی در قرن هشتم توسط ابن ابیاسحاق و شاگردانش شکل گرفت.
نخستین رساله بر دستور زبان عبری در متون میشناه در قرون وسطی پدید آمد. فرهنگ و دستور یهودی نیز از بغداد نشأت میگیرد. دیکداک یکی از نخستین تفسیرهای دستوری بر انجیل در زبان عبری است. ابن بارون، در قرن دوازدهم، زبان عبری را با عربی، با توجهبه قواعد دستوریِ اسلامی مقایسه کردهاست. در سراسر قرون وسطی، دستور زبان بهعنوان هستهٔ مرکزی در بین هفت هنر شناخته میشد. این اندیشه تحت تأثیر نویسندگان عهد عتیق، همچون پریسکان، بود. رفتارهای بومیمآبانه در قرون وسطی رفتهرفته توسط کارهای انفرادی نظیر رسالهٔ دستوری آغاز شد. اما آثار این کارها در رنسانس و قرن هجدهم پدیدار شد.
دستور زبان کشورهای اروپایی بهمنظور ترویج دین مسیح و ترجمهٔ کتاب مقدس از قرن شانزدهم به جلو گام برداشت. از نیمهٔ دوم قرن هجدهم به بعد، دستور زبان بهعنوان یک زیرشاخهٔ منظم از زبانشناسی مدرن شناخته میشد. دستور زبان صربی توسط استفانوویچ در سال ۱۸۱۴ منتشر شد، و همزمان با آن، برادران گریم در سال ۱۸۱۸ برای اولین بار دستور آلمانی را منتشر کردند. کتاب دستور زبان تطبیقی که در سال ۱۸۳۳ بهوسیلهٔ فرانتز تألیف شد، نقطهٔ آغاز زبانشناسی تطبیقی بود.
گسترش دستور زبان
دستور درمیان کاربردش و نیز بهدلیل تفکیک جمعیت از یکدیگر، نمود و گسترش پیدا کرد. درمیان نوشتههای ارائهشده، تمایل به قوانین رسمی در کاربرد زبان بیشتر به چشم میخورد. قوانین رسمی براساس اسنادی که تکرار شدهاند و گسترش یافتهاند، در طول زمان رمزگذاری شدهاست. از زمانی که قوانین ایجاد شدهاند و گسترش یافتند، مفهوم دقیق و تجویزیِ دستوری به وجود آمد. این گرامر تجویزی باعث بروز اختلاف بین کاربرد جدید و آنچه قبلاً مورد پذیرش بود، میشود. زبانشناسان تمایل دارند گرامر تجویزی را نسبت به آنچه سایر نویسندگان نشان میدهند، کمتر جلوه دهند. البته شیوهٔ نگارش، ابزار خوبی برای راهنمایی در نوشتن انگلیسی استاندارد براساس توصیف قوانین در نگارش معاصر است. تجویزهای زبانشناسان بخشی از توضیحات را در تنوع گفتار شکل میدهد، بهویژه در تنوع گفتار در گویش انفرادی. مطالعهٔ رسمی گرامر، بخش مهمی از تحصیل کودکان است (از سنین جوانی گرفته تا یادگیری پیشرفته). اگرچه قوانینی که در مدرسه تدریس میشود، ازنظر زبانشناسان بیشتر تجویزی است تا توصیفی.
ساخت زبان، که همچنین طرح و برنامهٔ زبان هم نامیده میشود، در عصر جدید بیشتر رواج دارد. بسیاری از ساختها برای کمک به ارتباطات بشر طراحی شدهاست. برای مثال، زبان اسپرانتو و لجبان، هر کدام گرامر خاص خود را دارند.
علم نحو اشاره به سطحی بالاتر از کلمه دارد (برای مثال، اینکه چگونه یک جمله تشکیل میشود)، بدون دخالت آواشناسی در زبان. برخلاف آن، واژه شناسی اشاره به سطح پایینتر از کلمه دارد (برای مثال چگونه کلمات مشتق شکل میگیرند) و با دخالت آواشناسی. اگرچه نمیتوان بین علم نحو و واژهشناسی مرزی قائل شد. زبانهای تحلیلی از علم نحو استفاده میکنند تا اطلاعاتی انتقال دهند که بهوسیلهٔ زبانهای ترکیبی رمز گذاری شدهاست. به عبارت دیگر، در زبان ترکیبیِ محض، ارزش واژهشناسی بسیار بیشتر از کلمه است؛ همانطور که واژهشناسی بهاندازهٔ علم نحو در زبان تحلیلی ارزشی ندارد. برای مثال، زبانهای چینی و زبانهای آفریقایی بسیار تحلیلی هستند، و بنابراین معنای آنها بسیار وابسته به متن است. زبان لاتین بهطور مشخص ترکیبی است، و از پیشوند و پسوند و تکواژهای تصریفی برای رساندن همان مطالبی استفاده میکنند که زبان چینی از علم نحو استفاده میکند. از آنجاییکه کلمات لاتین (دارای خودمحتوایی) هستند، یک جملهٔ لاتین میتواند از اجزایی ساخته شود که قابلیت قرار گرفتن در حوزهٔ اختیاریِ وسیعی را دارد.
دانلود کتاب النحو العربی فی مواجهه العصر للدکتور إبراهیم السامرائی