دانلود کتاب همت و کار در آیینه شعر و ادب فارسی
برای دانلود فایل کامل کتاب اینجا کلیک کنید
آدمی در زندگی، گاهی با درهای بسته روبهرو میشود و خود را از هر سو در تنگنا و بنبست میبیند. به عقیده مولانا، وجود این تنگناها نباید موجب رکود و بازماندن آدمی از پیشرفت شود؛ زیرا اگر انسان در چنین جایی به جنبش خویش ادامه دهد و ضمن آن بر خداوند توکل کند، بدون شک، روزنههای رهایی به رویش گشوده و از تنگناها خلاص خواهد شد. وی در این باره چنین میسراید:
گر زلیخا بست درها هر طرف
یافت یوسف هم ز جنبش منصرف
باز شد قفل و در و شد ره پدید
چون توکل کرد یوسف، برجهید
گرچه رخنه نیست در عالم پدید
خیره یوسفوار میباید جهید
تا گشاید قفل و در پیدا شود
سوی بیجایی، شما را جا شود۱
خوشدل تهرانی هم میگوید:
توکل بر خدا همواره بخشد روشنی، دل را
که روشن دارد آتشگاه را خود جاودان آتش۲
و در جای دیگر:
بر خدا گر از صفای دل توکل داشتیم
دامنی پاکیزهتر از دامن گل داشتیم۳
حکیم مهدی الهی قمشهای معتقد است در پرتو توکل به خدا میتوانیم، کوهی از مشکلات را از سر راه برداریم:
دل با توکل و صبر تسلیم دار و مدار
اندیشه کم و بیش، اندوه فقر و غنا۴
توکل چنان نیرویی به انسان میدهد که همه سختیها چون پر کاهی در نظر او ناچیز بنماید.
با توکل به خدا، کوه مصائب، کمتر
از پرِ کاه به پیش نظر مردان است۵
اصلیترین ثمره توکل، نجات از دلبستگی و اعتماد به عالم اسباب و سپس هدایت بهسوی مسببالاسباب، یعنی خداوند است تا در نتیجه، از سرگردانی و گمراهی برهیم و از تهدیدهای روحی امان یابیم.
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهنترین گونههای ادبی و شاخهای از هنر است. دهخدا در یادداشتهای خود دربارهٔ شعر چنین مینویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» مینامیدهاند. قدیمترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت میباشد که نوعی شعر هجایی محسوب میشود».[۱]
شاعران و منتقدان، تعریفهای گوناگون و بیشماری از «شعر» ارایه دادهاند. در تعریفهای سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانستهاند. در تعریفهایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شدهاست.[۲][۳] دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و مینویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گویندهای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».[۴]
در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگوِدا، که از قدیمیترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
تاریخچهٔ شعر پارسی پیش از اسلام
آنچه میتوان گفت و باید گفت این است که شعر ایرانی براساس سندهای موجود به روزگار زردشت میکشد و از گاتاها که سرودهای مذهبی ایران باستان است و در انتساب آنها به زردشت هیچ تردیدی نیست آغاز میشود و پس از آن دیگر قسمتهای اوستاست و منظومههای دیگری که به زبان پهلوی ساسانی و پهلوی اشکانی پیدا شدهاست، مانند درخت آسوریک و یادگار زریران و جاماسبنامه.[۲۱]
پیدایش شعر پارسی در دوره اسلامی
نخستین شاعران پارسیسرا (مراد از پارسی در اینجا فارسی دری و در مقابل فارسی میانه است) در دربار یعقوب لیث صفاری پدیدار شدند. اگرچه نمونههایی از شعر به زبان پارسی دری، پیش از این دوران وجود دارد، ولی بررسی آنها مشخص میکند که در زمان سروده شدنشان شعر پارسی هنوز قوام نیافتهبود، چرا که وزن آنان بهطور مطلق عروضی نیست. در اینجا نمونهای از اینگونه اشعار (که تعدادشان انگشت شمار است) میآوریم. این قطعه شعری نگاشتهشده در آتشکده کرکوی واقع در سیستان است:
فُرخته باذا روش خُنیده کرشسپِ هوش
همی برست از جوش اَنوش کن میانوش
دوست بَذآگوش بَذآفرین نهاده گوش
همیشه نیکی کوش که دی گذشت و دوش
شاها خدایگانا بآفرین شاهی
محمد سگزی و بسام کرد از سرایندگان دربار یعقوب و از جمله نخستین سرایندگان شعر پارسی هستند. باید گفت شعر در دوره اسلامی پس از وقفهای چند صد ساله با الفبای عربی پدید آمد. ادبیات فارسی دری بیشتر در مناطق شرقی و شمال شرقی؛ یعنی در سیستان و خراسان و فرارود (ماوراءالنهر) پا گرفت و در دوره سامانی، در قلمرو شعر و نثر استقرار و گسترش یافت. در قلمرو شعر و شاعری، شاعران بزرگی چون رودکی، شهید بلخی، ابوشکور بلخی و اندکی بعد فردوسی نقشآفرینی کردند.[۲۲]
قالبهای شعر کهن پارسی
مثنوی
قصیده
غزل
مسمط
مستزاد
ترجیع بند
ترکیب بند
قطعه
رباعی
دوبیتی
تک بیت (مفردات)
چهارپاره
سبکهای شعر کهن پارسی
سبک هندی
سبک خراسانی
سبک عراقی
سبک بازگشت
این تقسیمبندی از ملک الشعرای بهار است و هنوز هم نزد ادیبان رایج است و معتبر. سعید نفیسی نیز در برابر این تقسیمبندی، سبکهای شعر پارسی را برمبنای مکاتب ادبی اروپا طبقهبندی کردهاست. تقسیمبندیهای دیگر نیز میتوان یافت که در آن رون شعر نو و معاصر نیز مورد توجه قرار گرفتهاست.[۲۳]
شعر نو
نوشتار اصلی: شعر نو پارسی
از زمان مشروطیت شعر فارسی از نظر عناصری چون اندیشه، زبان، قالب و … همگام با شعر نو جهان مدرن متطور شد و نهال شعر نو فارسی خود را نشان داد و بالیدن گرفت و بوسیله نیما یوشیج شعر نو به انسجام رسید. شاعران پارسیزبان تا پیش از ظهور نیما یوشیج همواره بر همان الگوها و قالبهای سنتی وفادار بودند و شعر پارسی محدود و محصور در اوزان و افاعیل عروضی به سر میبرد و بر پایهٔ همان چارچوبها با معیار مصراع و بیت سنجیده میشد. نیما یوشیج با کوتاه و بلند کردن مصرعها و جابجایی قافیهها، بدعتی در موسیقی شعر بوجود آورد و اگرچه وزن را برای شعر لازم و حتمی میشمرد ولی آن را مبنی بر امتداد مصوتها و تکیه کلمات میدانست، نه آنکه همچون شعر قدیم وزن بیت یا مصراع، معیار تعیین وزن شعر بهشمار آید.[۲۴]
موسیقی و آهنگ شعر محدود به قالب عروضی و بحر شعر نیست بلکه در نوع پیوستگی کلمات با یکدیگر و ایقاعهای شعر، موسیقی شگفتانگیزی احساس میشود که کم از موسیقی و وزن شعر نیست. زیرا شعر دو موسیقی دارد:
موسیقی بیرونی که همان وزن عروضی است بر اساس کشش هجاها و تکیهها.
موسیقی درونی که عبارتست از هماهنگی نسبت ترکیبی کلمات و طنین خاص هر حرفی در مجاورت با حرف
دیگر.[۲۵]
خاستگاه این دگرگونی در شعر پارسی را باید پیرو تحولات اجتماعی در دوران جنبش مشروطهخواهی دانست که بنیاد جامعه را دگرگون ساخت.[۲۶]
بعدها احمد شاملو با ایجاد تغییراتی در شعر نو سبک جدیدی ایجاد کرد که به شعر سپید یا شعر شاملویی معروف گردید، با این تفاوت که در این سبک از شعر، وزن بطور کلی حذف گشته:
از نمونههای قدیمی و جدید این اشعار میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد:
دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را میپویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد
روزگار غریبی است نازنین…
از احمد شاملو
طاووسی پرافراشته،
ماده غزالی زیبا،
شاید هم شکوفهٔ سیب میشدی،
اگر چیزیی جز فرشته می آفریدت خدا…
از نیما حیدرپور