بایدها و نبایدهای تدریس زبان عربی در ایران با توجه به قانون اساسی
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کافه حقوق: پس از این که قانون گذار اساسی در اصل پانزدهم، فارسی را زبان و خط مشترک و رسمی مردم معرفی کرد، بلافاصله در این اصل به ضرورت آموزش زبان عربی در مدارس می پردازد. در ظاهر امر این اصل و اصل پانزدهم متناقض به نظر میرسند. ضرورت الزام به آموزش زبانی غیر از زبان رسمی در کشور، نیازمند دلایل موجهی است که بتواند این ضرورت را توجیه کند، در غیر این صورت گویای رویه متناقض قانون گذار اساسی خواهد بود. از همین روست که در فرآیند تدوین این اصل بر خلاف غالب موارد، انگیزه و هدف از تصویب این اصل نیز در متن اصلی گنجانده شده است.
جایگاه زبان عربی در ایران، به جهات مختلفی فراتر از یک زبان محلی است که گروهی از ملت ایران به آن تکلم میکنند. یعنی بدیهی است که زبان عربی نه از این جهت که زبان یکی از اقوام ایرانی است، این چنین جایگاهی در قانون اساسی یافته است؛ که در این صورت بعضی دیگر از زبانها به دلایل مختلف احتمالا در اولویت قرار میگرفتند. از سوی دیگر تکلیف زبانهای محلی نیز که در اصل پانزدهم مشخص شده است و دیگر نیازی به تاکید و الزام بر آموزش آن در مقاطع تحصیلی وجود نداشت. علت این توجه خاص قانون اساسی به زبان عربی را باید از خود اصل برداشت نمود.
در متن اصل شانزدهم قانون اساسی دو دلیل عمده برای الزام به آموزش زبان عربی ذکر شده است.:
دلیل اول به این برمی گردد که زبان فارسی امروزین ما با زبان عربی کاملا آمیخته است. امروزه زبان فارسی را – برخلاف آنچه که بعضی با نگاهی افراطی به دنبال آن هستند- بدون استفاده از کلمات عربی نمیتوان تصور نمود. حروف الفبای این دو زبان با یکدیگر مشترک هستند و به علت ارتباطات جدی میان فرهنگی در طول دوران اسلامی میان ایران و کشورهای عربی به واسطه اسلام، انبوهی از کلمات و عبارات میان این دو زبان رد و بدل شده است و به معنای واقعی کلمه به یکدیگر آمیخته شده اند. لذا نمیتوان جایگاه این زبان را در کشور و فرهنگ ایران زمین نادیده گرفت و به راحتی از حذف آن سخن گفت. زبان عربی، اگر چه زبان جداگانه ای از زبان فارسی است، اما آمیختگی زبان معاصر فارسی با آن، باعث شده تا نتوان همچون بسیاری دیگر از زبان ها، آن را به صورت کامل بیگانه نامید. از همین روست که به این دلیل و بیشتر از آن به خاطر دلیل دوم که از آن صحبت خواهد شد، به نظر میرسد برای آموزش زبان عربی به عنوان زبان آمیخته با زبان فارسی چنین جایگاهی در قانون اساسی پیشبینی شده است.
دیگر دلیل مصرح در اصل شانزدهم این است که زبان عربی، زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی است. از آن جا که بر اساس اصل دوم قانون اساسی، نظام جمهوری اسلامی ایران بر پایه اصول دین اسلام بنیان شده و زبان رسمی دین اسلام نیز زبان عربی است و از آنجا که اکثریت مردم ایران مسلمان هستند و برای عمل به واجبات دینی خود و استفاده از معارف اسلامی نیازمند آموزش حداقل هایی از زبان عربی هستند، آموزش این زبان در مدارس الزامی شده است.
نکته مهم این است که جایگاه زبان عربی در میان مردم ایران به واسطه این است که قرآن کریم به این زبان نازل شده و عمده معارف اسلامی به این زبان بیان شده است. لذا با توجه به اینکه زبان عربی زبان قرآن و معارف اسلامی است و عموم مردم ایران مسلمان بوده و به این معارف نیازمندند، این زبان در مدارس به صورت پایه ای آموزش داده میشود. به عبارت دیگر ضرورت آموزش زبان عربی در نگاه قانون گذار اساسی به خاطر ماهیت زبان عربی و اهمیت آن نیست و آموزش این زبان موضوعیت ندارد، بلکه به واسطه جایگاه آن به عنوان زبان قرآن و به نوعی زبان رسمی اسلام، آموزش آن به عنوان مقدمه دسترسی به علوم و معارف اسالمی طریقیت پیدا میکند.
بدین معنا حیطه استفاده از زبان عربی در زبان فارسی نیز با این اوصاف و دلایل مقرر در اصل مشخص میگردد. زبان عربی تا جایی که آمیخته با زبان فارسی است و پالایش آن، به زبان فارسی لطمه میزند و به عنوان زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی نقش آفرینی میکند، در جمهوری اسلامی ایران جایگاه پیدا میکند. از این رو نمیتوان هیچ سند رسمی را به زبان عربی تدوین کرد و یا در مکاتبات رسمی از این زبان استفاده نمود. در قوانین و مقررات نیز در مواردی که عباراتی برآمده از موازین شرعی و منابع فقهی استعمال میگردد – هم چون قانون مجازات اسلامی و … – و یا این که کلماتی استفاده شده باشند که اصالتا عربی هستند و امروزه آن چنان در زبان فارسی آمیخته شده اند که حذف آنها صحیح نیست، استفاده از کلمات عربی هیچ تعارضی با اصل پانزدهم قانون اساسی نخواهد داشت ، اما در موارد دیگر که ضرورتی به استفاده از لغات و اصطلاحات عربی نیست، بر مبنای اصل پانزدهم نمیتوان اقدام به چنین کاری نمود.