نشانه شناسی چیست ؟ تعریف نشانه شناسی
نشانهشناسی علمی است که به بررسی انواع نشانهها، عوامل حاضر در فرایند تولید و مبادله و تعبیر آنها، و نیز قواعد حاکم بر نشانهها میپردازد؛ و سرشت و چگونگی ارتباط و معنا را در پدیدهها و نظامهای نشانهای گوناگون مطالعه میکند. نشانه، پدیدهای ملموس و قابل مشاهده است که بهواسطه رابطهای که با یک پدیده غایب دارد، جانشین آن میشود و بر آن دلالت میکند.نشانه، ضرورتآ باید نمود مادی داشته باشد تا بتواند بهوسیله یکی از حواس انسان دریافت شود. اما چیزی که نشانه جانشین آن میشود و بر آن دلالت میکند میتواند مادی یا ذهنی، واقعی، یا خیالی، و طبیعی یا مصنوعی باشد. در این چارچوب میتوان گفت آنچه در یک بافت [۴] نشانه است، خود در بافت دیگر میتواند مدلول یک نشانه دیگر باشد. در عین حال هر پدیده میتواند در بافتهای متفاوت، نقشهای نشانهای متفاوتی ایفا کند. به مجموعهای از نشانهها و قواعد حاکم بر روابط میان آنها که یک نظام را میسازند، رمزگان [۵] گفته میشود و در چارچوب همین نظام است که نشانهها تعریف میشوند و ارزش و معنا پیدا میکنند. در چارچوب همین نظام و بر پایه قواعد و روابط موجود در آن نشانهها با یکدیگر ترکیب میشوند و یک پیام [۶] یا متن [۷] را میسازند.
نشانه شناسی چیست
نشانهشناسی با بررسی نشانهها در ساختهای گوناگون زندگی اجتماعی بشر میکوشد به سه پرسش بنیادین پاسخ گوید: نخست اینکه، دنیای پیرامون ما، با توجه به اینکه ما بهواسطه نشانهها به درک و فهم آن نائل میشویم، بهعنوان یک محیط انسانی چگونه ساخته شده است؛ دوم آنکه، این دنیا چگونه به کمک نظامهای نشانهای گوناگون رمزگذاری [۸] و رمزگشایی [۹] میشود و، در نتیجه، چگونه به یک قلمرو فرهنگی بدل میگردد، قلمرویی که از فرهنگها و خرده فرهنگهای گوناگون و شبکههای نشانهای خاص پیچیده و پرشماری تشکیل شده؛ و سوم اینکه، ما چگونه از رهگذر نشانهها ارتباط برقرار میکنیم و دست به کنش میزنیم تا این قلمرو را به جهان فرهنگی جمعی و مشترکی بدل کنیم.
حوزه نشانهشناسی چنان وسیع و اهداف و روشهای آن به قدری متنوع است که به سختی میتوان آن را رشتهای واحد فرض کرد و شاید بهتر باشد نشانهشناسی را رویکردی روششناختی یا حوزهای میان رشتهای بدانیم که با رهیافتهای گوناگون به بررسی موضوعات مختلفی میپردازد؛ موضوعاتی که طیف بسیار وسیعی از پدیدهها از جمله متون ادبی، آثار سینمایی، اسطورهها، تحقیقات جنایی، ارتباطات انسانی و جانوری، علوم و فنون، و بررسیهای پزشکی را در برمیگیرند.
پیشینه پژوهشهای نشانهشناختی به دنیای باستان بازمیگردد. در نوشتههای فلسفی، منطقی، دستوری، پزشکی، و معرفتشناختی یونان باستان و نیز تأملات چینیها، هندیها، و مسلمانان میتوان اشارات بسیاری به سرشت و نقش نشانهها و دلالتهای آنها یافت. این آثار را اگرچه نمیتوان به معنای دقیق و امروزین کلمه آثاری نشانهشناختی خواند، اما بیشک نقش برجستهای در تاریخ تفکرات نشانهشناختی و پیریزی دانش نشانهشناسی داشتهاند. از جمله کسانی که پیش از آغاز نشانهشناسی بهعنوان یک رشته علمی و یک حوزه مستقل اندیشه بشری، آرایی را مطرح کردهاند، میتوان از افلاطون، ارسطو، فیلسوفان رواقی، قدیس آگوستین، و جان لاک نام برد. آرای افلاطون در «کراتیلوس» درباره رابطه طبیعی یا وضعی میان واژه و معنای آن، ونظریات ارسطو در منطق، ریطوریقا (بلاغت)، و بوطیقا (فنّ شعر) را شاید بتوان نخستین نمودِ تأملات نشانهشناختی دانست؛ رواقیون با صورتبندی و تدوین منطق گزارهها، نظامهای نشانهشناختی پیشرفتهای پی ریختند. قدیس آگوستین آموزه نشانهشناختی خود را از طریق تلفیق اندیشههای پیشین درباره نشانه و تفکرات زمان خود طراحی کرد و بهشدت بر فلسفه زبان دوران متأخر سدههای میانه تأثیر گذاشت. اما واژه “سمیوتیک” را نخستین بار جان لاک در اثر خود بهنام «رسالهای در باب فهم بشری» [۱۰] (۱۶۹۰) بهکار برد. وی سمیوتیک را در کنار فیزیک و اخلاق، جنبهای از علم میانگاشت که به ارتباط میان مفاهیم و نشانهها میپردازد و در واقع از نظر او نشانهشناسی معادل منطق بود.
اما، بهرغم تاریخ غنی تفکرات نشانهشناختی، نشانهشناسی معاصر اساسآ بر پایه اندیشههای دو متفکر یعنی فردینان دوسوسور زبانشناس سوئیسی، و چارلز سندرس پیرس فیلسوف و منطقی امریکایی، استوار شده است. در آغاز این سده، هر یک از این دو اندیشمند به طور مستقل و جداگانه درباره نشانهها و نقش و کارکردشان نظریههایی تدوین و عرضه کردند و سنگ بنای چیزی را گذاردند که امروزه “نشانهشناسی” خوانده میشود.
نشانه شناسی چیست
سوسور، که او را بنیانگذار زبانشناسی نوین میشناسند، در کتاب «درسهایی در زبانشناسی عمومی» (۱۹۱۶)، که مجموعهای از درس گفتارهای اوست که پس از مرگش به چاپ رسید، نوید شکلگیری علم نوینی را میدهد: “میتوان علمی را تصور کرد که به بررسی زندگی نشانهها در دلِ زندگی اجتماعی میپردازد. این علم میتواند بخشی از روانشناسی اجتماعی و به تبع آن بخشی از روانشناسی عمومی باشد و من آن را نشانهشناسی مینامم… نشانهشناسی به ما میآموزد که نشانهها از چه تشکیل شدهاند و چه قوانینی بر آنها حاکماند. از آن جا که این علم هنوز بهوجود نیامده نمیتوان گفت چه خواهد بود، اما حق حیات دارد و پیشاپیش جایگاه آن مشخص است”. اندیشهها و عقاید سوسور در باب زبان و نشانه زبانی بر زنجیره به هم پیوستهای از دوگانیها [۱۱] (مانند زبان / گفتار، دال / مدلول و همنشینی / جانشینی) استوار است که رویهمرفته، تصویری منسجم و نظاممند از نشانه زبانی بهدست میدهند. وی نخست از تمایز میان زبان [۱۲] و گفتار [۱۳] سخن میگوید. از نظر او، زبان نظامی [۱۴] است انتزاعی، خودسامان، و منسجم که خصلتهای اجتماعی و فرافردی دارد، حال آنکه گفتار، بازتابهای عملی، فردی، و متنوعِ زبان در کلامِ گویندگانِ متفاوت است. سوسور با تشبیه زبان به قواعد بازی شطرنج و گفتار به هر یک از بازیهای عملا انجام شده آن، این تمایز را روشن میکند و معتقد است که زبانشناسی تنها باید به بررسی زبان بپردازد. از نظر سوسور زبان مجموعهای از عناصر جدا و مستقل نیست، بلکه نظامی است متشکل از عناصری که با یکدیگر روابط متقابل دارند؛ عناصری که در چارچوب این روابط و بهواسطه جایگاهی که در کل نظام دارند، تعریف میشوند. در این راستا، هیچ عنصری فینفسه واجد ارزش و معنا نیست، بلکه تنها بهواسطه تقابل با دیگر عناصر موجود در نظام زبان ارزش و معنا پیدا میکند. مثلا نشانه زبانی “شور” در تقابل با نشانههای دیگر مانند “نور”، “کور”، “دور”، و “تور” معنادار میشود.
بهزعم سوسور، نشانه زبانی گوهری دوگانی دارد که یک سوی آن دال [۱۵] یا تصویرِ آوایی واژه است و سوی دیگر آن مدلول [۱۶] یا تصویر ذهنی و مفهومی آن. هیچ یک از این دو به تنهایی نشانه نیستند بلکه رابطه ساختاری متقابل و همبسته آنها که دلالت [۱۷] خوانده میشود، نشانه را بهوجود میآورد؛ رابطهای که اساسآ دلبخواهی [۱۸] و قراردادی است و نه طبیعی، ضروری، و انگیخته [۱۹]. برای مثال نشانه “درخت” رابطهای است میان /deraxt/ یا تصویر آوایی آن و تصویر ذهنی یا مفهومی که از شنیدن آن در ذهن تداعی میشود. این رابطه بر اساس قراردادهای تاریخی و فرهنگی استوار شده است و به همین دلیل در زبانها و فرهنگهای گوناگون “درخت” بهنامهای متفاوتی خوانده میشود. چنانکه به فرانسوی آن را “arbre”و به انگلیسی “tree”مینامند. رابطه میان نشانهها نیز رابطهای دوگانی است و شامل روابط همنشینی [۲۰] و جانشینی [۲۱] میشود. رابطه همنشینی مبتنی است بر رابطه میان نشانههای حاضر در یک زنجیره زبانی مانند جمله. اما رابطه جانشینی مبتنی است بر رابطه یک نشانه زبانی حاضر در زنجیره کلام و دیگر نشانههای زبانیِ غایب اما مشابه که میتوانند در یک بافت معین جانشین آن شوند. برای مثال در جمله “مادر کتاب میخواند”، رابطه میان “مادر”، “کتاب” و “میخواند” رابطهای همنشینی است و رابطه میان “مادر” و واژههایی همچون “پدر”، “خواهر”، “زن” و “برادر” که میتوانند بهجای آن قرار گیرند رابطهای جانشینی است. به بیان دیگر، رابطه همنشینی رابطه مجاورت عناصر حاضر در کلام است و رابطه جانشینی رابطه مشابهت میان عنصر حاضر و عناصر غایب کلام. به این ترتیب، نشانهشناسی سوسوری با تأکید بر ویژگی دلبخواهی بودن نشانهها، و ارزش و نقش تمایزدهنده نشانهها در درون نظام زبان، و نیز رابطه همنشینی و جانشینی نشانهها عملا شالوده “نشانهشناسی آینده” را پیریزی کرد.
نشانهشناسی پیرس سمت و سویی متفاوت با نشانهشناسی سوسور دارد. پیرس در چارچوب اندیشههای منطقی و فلسفی خود به نشانه میرسد. در نتیجه، نشانهشناسی او با منطق و جهانشناسیاش یکی میشود و از این منظر، نشانه همه چیز را در برمیگیرد و همه ساحتهای واقعیت و هستی انسانی جایگاه کنش نشانهای میگردد.
پیرس، برخلاف سوسور نه به خود نشانه، بلکه به فرایند تولید و تفسیر نشانهها یا نشانهپردازی [۲۲] توجه دارد و آن را در کانون نظریه نشانهشناختی خود قرار میدهد. نشانهپردازی مستلزم سه عنصر نشانه، مصداق [۲۳]، و تعبیر است. فرایند نشانهپردازی نشانهها را با مصادیق پیوند میدهند. در این فرایند، نشانه “چیزی است که به جهتی و بهعنوانی، در نظر کسی، بهجای چیزی مینشیند”.
در نتیجه، مشاهده میکنیم که نظریه نشانهشناختی پیرس مبتنی بر کنش و روابط سهگانی [۲۴] عناصر است و نمیتوان آن را به رابطه دوگانی موردنظر سوسور تقلیل داد.
نشانه شناسی چیست
علاوه بر این، فرایند نشانهپردازی، فرایندی بالقوه بیپایان است؛ زیرا تعبیر یا اندیشه تعبیرکننده، خود، یک نشانه است و به نوبه خود میتواند در کنار مصداق و تعبیری دیگر در رابطه سهگانی دیگری قرار گیرد و کنش نشانهایِ دیگری را ترتیب دهد. مثلا اگر گمشدهای در جنگل ستونی از دود ببیند، ممکن است زنجیرهای از دلالتها در ذهنش شکل گیرد. در اینجا دود میتواند نشانهای باشد که به سبب رابطهای که با مصداق آتش دارد، تعبیر وجود آتش را در ذهن فرد گمشده موجب میشود. به همین ترتیب، تصور وجود آتش، خود،نشانهای میشود که تعبیر آن برای او، حضور فرد یا افرادی است که در آن محل آتش افروختهاند؛ و باز در گام سوم، تصور حضور یک یا چند فرد، خود میتواند نشانهای باشد که تعبیر آن پیدا شدن راه نجات است. به این ترتیب، نشانهپردازی، بالقوه میتواند تا بینهایت ادامه پیدا کند.
پیرس، همچنین نظام بسیار پیچیدهای از سهگانیها تدوین میکند، که مبتنی است بر انواع روابطی که نشانه، مصداق، و تعبیر با یکدیگر برقرار میکنند. در میان این سهگانیها، سهگانیِ شمایل [۲۵]، نمایه [۲۶]، و نماد، شناختهشدهتر از بقیه است و در آثار بعدی نشانهشناختی نیز بیشترین تأثیر را گذاشته است. این سهگانی برپایه رابطه میان نشانه و مصداق بنا شده است. در این چارچوب، شمایل، نشانهای است که رابطه آن با مصداقش برپایه شباهت است، مانند یک نقاشی تکچهره یا یک نام آوا [۲۷]. نمایه، نشانهای است که رابطهای مادی یا علّی با مصداقش دارد، مثل دود که نشانه آتش است، تب نشانه بیماری است و مانند ضمیرهای اشاره در حوزه نشانههای زبانی. واپسین عنصر این سهگانی نماد است که بر اساس قرارداد یا قاعده به مصداقش مربوط میشود و در واقع، منطبق است با نشانه سوسوری. بیشتر کلمات زبان، نمونه بارز نشانههای نمادین هستند. نکته مهمی که پیرس در مورد این سهگانی تأکید میکند، این است که هیچ نشانهای یکسره نمیتواند شمایلی، نمایهای، یا نمادین باشد و در واقع، هر نشانه ترکیبی از هر سه اینهاست که در هر مورد، یکی بر دو تای دیگر چیرگی دارد. به طور خلاصه باید گفت که نظام نشانهپردازی بیپایان و سهگانی شمایل، نمایه، و نماد مهمترین رهاورد پیرس برای نشانهشناسی سده بیستم است. اینک برپایه اندیشههای این دو تن میتوان گفت که دیگر نشانهشناسی بهعنوان علم نشانهها زاده شده است: “در پس منطق ]نشانهشناسی پیرس [ و زبانشناسی ]نشانهشناسی سوسور [ بنیان دیگری وجود دارد که همانا نشانه در مقام نشانه است و بدون آن هیچگونه بازنمایی یا ارتباطی، به هیچ شکلی ممکن نیست… بهاین ترتیب نشانهشناسی به علمی پایه با اهمیتی محوری” بدل میشود.
نشانه شناسی چیست
پس از سوسور و پیرس، و بهرغم پیشبینی سوسور مبنی بر این که “قوانینی که نشانهشناسی کشف میکند قوانینی هستند که میتوان آنها را در حوزه زبانشناسی نیز بهکار بست”، نشانهشناسی عمدتآ از دو طریق به حرکت خود ادامه داد: از سویی، بسیاری از اصول و قواعدی که در چارچوب زبانشناسی شناخته شد، فقط مختص زبان نبود و در مورد هر نظام نشانهای دیگر هم صدق میکرد و، در نتیجه، به بخشی ازنشانهشناسی بدل شد؛ و از سوی دیگر، زبانشناسان برای آنکه قلمرو و موضوع مطالعات خود را تعیین کنند کوشیدند تا ویژگیهای تمایزدهنده رمزگانهای غیرزبانی از رمزگانهای زبانی را مشخص سازند و با این کار عملا نوعی سنخشناسی [۲۸]نشانهشناختی را پیریزی کردند. به این ترتیب مشاهده میکنیم که نشانهشناسی عمدتآ از طریق زبانشناسی رشد و تحول یافته است. به همین دلیل و نیز بهدلیل همهگیری نگره ساختارگرایی [۲۹] که آن نیز وامِ بسیار به سوسور و زبانشناسی جدید دارد، در بخش عمدهای از سده بیستم، بهویژه در نیمه نخست آن، پژوهشهای نشانهشناختی تحتتأثیر بیچون و چرای سوسور بود. اما از دهه هفتاد آن سده به اینسو، رفتهرفته آرای پیرس رواج یافت بهطوری که بخش بزرگی از نشانهشناسی معاصر متأثر از اوست.
در این دوران، نشانهشناسان در برابر دو پرسش بنیادین قرار گرفتند: یکی اینکه نظامهای نشانهای از چه عناصری تشکیل شدهاند؟ و دیگر اینکه گستره و قلمرو این رشته علمی تا کجاست؟ پاسخ بهاین دو پرسش عملا منجر به پیدایش دو دیدگاه نظری متفاوت در چارچوب نشانهشناسی شد که از آنها با عناوین نشانهشناسی ارتباط [۳۰] و نشانهشناسی دلالت [۳۱] یاد میشود.
از دید نشانهشناسی ارتباط، موضوع نشانهشناسی، عناصر و پدیدههایی است که مشخصآ به قصد ارتباط و در چارچوب یک ارتباط تولید و دریافت شدهاند. به این اعتبار، ارتباطات انسانی و به تبع آن زبان در مرکز توجه این رهیافت نشانهشناختی مینشیند و محدوده و قلمرو آن را تشکیل میدهد؛ هرچند که در حاشیه آن، نشانهشناسیِ ارتباط جانوری نیز مورد توجه قرار میگیرد.
نشانه شناسی چیست
یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین چهرهها در چارچوب نشانهشناسی ارتباط، رومن یاکوبسن است. او نشانهشناسی را علم مطالعه ارتباط اعم از ارتباطات کلامی و غیرکلامی تعریف میکند و زبانشناسی را بخش کانونی آن میانگارد که صرفآ به ارتباط کلامی میپردازد. کار اساسی یاکوبسن در این زمینه ارائه یک الگوی ارتباطی است که اساسآ به زبان میپردازد، اما به هرگونه ارتباط انسانی تعمیمپذیر است. او در یک ارتباط کلامی بهوجود شش عنصر فرستنده [۳۲]، گیرنده [۳۳]، زمینه یا بافت، تماس [۳۴]، رمزگان، و پیام قائل است. بسته به اینکه کدام یک از این عناصر نقش برجستهتری در ارتباط ایفا کنند و ارتباط به کدام یک از آنها معطوف شود، یک نقش کلامی برجسته میشود و، در نتیجه، زبان بهطور خاص و ارتباط انسانی بهطور عام میتواند به ترتیب، شش نقش عاطفی [۳۵]، انگیزشی [۳۶]، ارجاعی [۳۷]، همسخنانه [۳۸]، فرازبانی [۳۹]، یا ادبی [۴۰] پیدا کند. یاکوبسن براین باور است که هیچ ارتباطی نمیتواند تنها به یکی از این نقشها منحصر باشد و معمولا در هر کنش ارتباطی هر شش نقش وجود دارند، با این تفاوت که یکی یا برخی از آنها اهمیت و برجستگی بیشتری نسبت به بقیه دارند. بهطور مثال در ادبیات که کنش ارتباطی اساسآ معطوف به خودِ پیام است، نقش ادبی برجستهتر میشود و، به همین ترتیب، در تبلیغات، نقش انگیزشی؛ و در زبان علمی، نقش ارجاعی اهمیت بیشتری پیدا میکنند.
اما، دیدگاه مقابل، یعنی نشانهشناسی دلالت، قلمرو نشانهشناسی را به همه پدیدههای دلالتی گسترش میدهد، و به این ترتیب، هر چیزی را، از آنجا که میتواند دلالتگر و معنادار باشد، در قلمرو نشانهشناسی قرار میدهد. در نتیجه، موضوعاتی از جمله خوراک، پوشاک، لوازم منزل، اتومبیل، و مانند آن نیز مورد مطالعه قرار میگیرند.
رولان بارت شاخصترین چهره نشانهشناسی دلالت است. یکی از مهمترین دستاوردهای بارت طرح و بسط دو مفهوم اساسی دلالت تصریحی [۴۱] و دلالت ضمنی [۴۲] است.
البته پیش از وی، لویی یلمزلف، زبانشناس دانمارکی، آنها را مطرح کرده بود، اما کار او بهدلیل تحلیل انتزاعی و ریاضیگونهاش ناشناخته مانده بود. بارت این مفاهیم را با استفاده از مفاهیم سوسوریِ دال و مدلول توضیح میدهد. در این چارچوب، دلالت تصریحی به نوعی رابطه نشانهای اشاره دارد که مستقیمآ میان یک دال و یک مدلول برقرار میشود. بهطور مثال در یک کتاب علمی واژه “درخت” مرکب است از دالِ /deraxt/ که مشخصآ بر مدلولِ روشنِ مفهومِ “درخت” اشاره میکند. اما در دلالت ضمنی، ساخت نشانهای پیچیدهتر میشود و طی آن یک نشانه که خود حاوی یک دال و یک مدلول است، همچون یک دال برای مدلولی دیگر عمل میکند. بهطور مثال در سنت شعر فارسی واژه “نرگس” که خود نشانهای است مرکب از یک دال /narges/ و یک مدلول (مفهوم گل نرگس)، بهعنوان یک دال بر مدلولی دیگر (چشم معشوق) دلالت میکند. یا در یک آگهی سیگار، حضور یک مرد اسبسوار، نشانهای است مرکب از یک دال و یک مدلول، که بر مدلولی دیگر یعنی “استفاده از این سیگار نشانه مردانگی و تنومندی است” نیز دلالت میکند. چنانکه میبینیم، این نحوه تبیین دلالت ضمنی میتواند همچون فرایند نشانهپردازی پیرس، سلسله بیپایانی از نشانهها بسازد و ابزار تحلیلی دقیق و کارآمدی در حوزههای گوناگون بهویژه ادبیات و هنر، تبلیغات، فرهنگ، مناسبات قدرت، ایدئولوژی، و جامعه بهدست دهد.
نشانه شناسی چیست
البته، نشانهشناسی فقط به این دو رویکرد اصلی محدود و منحصر نمیشود، بلکه رهیافتهای گوناگونی در این عرصه پدیدار شدهاند که از این میان باید به رهیافتی اشاره کرد که در پی اوجگیری نگره نشانهشناختی پیرس بهوجود آمد و کوشید برمبنای آن و با بهرهگیری از هرمنوتیک [۴۳]، روایت دیگری از نشانهشناسی بهدست دهد. نمونه بارز این نگرش را میتوان در آثار اومبرتو اکو، نشانهشناس ایتالیایی، مشاهده کرد. اکو با استفاده از نظام نشانهشناسی بیپایان پیرس و جنبههای اجتماعی اندیشه سوسور، این اندیشه را مطرح میکند که معنا و تفسیر، دارای ریشههای بافتاری، تاریخی، و اجتماعی هستند و در جریان کاربردشان در فرایندهای ارتباطی تغییر مییابند. در نتیجه، اکو همچون بارت معتقد است که دلالت همه پدیدههای فرهنگی را دربرمیگیرد، و نشانهشناسی را همچون علمی تعریف میکند که به ارتباط و نیز به خوانش و تفسیر جنبههای اجتماعی فرهنگی زندگی میپردازد.
غیر از افرادی که از آنها سخن گفتیم، اندیشمندان بسیاری، از شاخههای گوناگون تفکر، در جنبش نشانهشناختی این سده مشارکت داشتهاند، از جمله چارلز موریس، لویی یلمزلف، لویی پرییتو، کارل بولر، اِی.جِی. گرِماس در زبانشناسی و نشانهشناسی عمومی؛ کلودلوی اشتروس در مردمشناسی؛ کریستیان متز و پیر پائولو پازولینی در سینما؛ ژولیا کریستوا، تزوتان تودورف، ژرار ژنت، و یوری لوتمن در ادبیات؛ توماس سیبیاک در ارتباطات جانوری؛ و یوری لوتمن در نشانهشناسی فرهنگ. کار فکری این متفکران و بسیاری دیگر، نشانهشناسی را به رشتهای تنومند و چشمهای زایا بدل کرده است که تمامی معارف بشری میتوانند از آن سیراب شوند.
نشانه شناسی چیست
مآخذ:
۱) Barthes, Roland. L᾽Aventure Sémiologique. Paris: Seuil, 1985;
۲) Innis, Robert E. editor. Semiotics: An Introductory Anthology. Bloomington: Indiana University Press, 1985;
۳) Krampen, Martin and [et.al.], editors. Classics of Semiotics. New York: Plenum Press, 1987;
۴) Larsen,S.E. “Semiotics”. The Encyclopedia of Language and Linguistics. PP. 3821-3832;
۵) Mounin, George. Introduction à la Sémiologie. Paris: Minuit, 1970;
۶) Saussure, Ferdinand de. Cours de Linguistique Générale. edited by Tullio de Mauro. Paris: Payot, 1972.
پی نوشت:
[۱]. Semiotics/Semiology
[۲]. Signs
[۳]. Interpretation
[۴]. Context
[۵]. Code
[۶]. Message
[۷]. Text
[۸]. Encoded
[۹]. Decoded
[۱۰]. Essay Concerning Human Understanding
[۱۱]. Dichotomy
[۱۲]. langue
[۱۳]. Parole
[۱۴]. System
[۱۵]. Signifiant / Signifier
[۱۶]. Signifié/Signified
[۱۷]. Signification
[۱۸]. Arbitrary
[۱۹]. Motivated
[۲۰]. Syntagmatic
[۲۱]. Paradigmatic
[۲۲]. Semiosis
[۲۳]. Object
[۲۴]. Trichotomy
[۲۵]. Icon
[۲۶]. Index
[۲۷]. Onamatopoeia
[۲۸]. Typology
[۲۹]. Structuralism
[۳۰]. Semiology of communication
[۳۱]. Semiology of signification
[۳۲]. Sender
[۳۳]. Receiver
[۳۴]. Contact
[۳۵]. Emotive
[۳۶]. Conative
[۳۷]. Referential
[۳۸]. Phatic
[۳۹]. Metalinguistic
[۴۰]. Poetic
[۴۱]. Denotation
[۴۲]. Connotation
[۴۳]. Hermeneutics
نشانه شناسی چیست
● برگرفته از دایره المعارف کتابداری و اطلاعرسانی، http://portal.nlai.ir/daka نوشته مهران مهاجر و محمد نبوی
نشانه شناسی به انگلیسی : semiotics
نشانه شناسی به عربی : علم العلامات
نشانه شناسی چیست
همچنین بخوانید : شانتاژ چیست ؟
خیلی واضح و عالی توضیح دادید. سپاسگزارم
بسیار سپاسگزارم. شیوا و روان توضیح دادین??