استخدام نیروی مسلط به زبان عربی در پذیرش هتل – مشهد
به یک نفر خانم و آقا جهت پذیرش هتل مسلط به زبان عربی با روابط عمومی بالا در شهر مشهد نیازمندیم.
متقاضیان واجد شرایط میتوانند با شماره تلفن زیر تماس حاصل نمایند.
تلفن: ۰۹۱۵۲۲۲۶۱۲۲
—
شمار گویشوران:
شمار کسانی که عربی را همچون زبان مادری به کار میبرند ۱۷۴ تا ۴۴۲ میلیون تن است. عربی زبان رسمی ۲۵ کشور است که کل جمعیت آنها نیز براساس آمار سیا ۳۲۹ میلیون تن است.
مکان تکلم:
محدوده جغرافیایی را که گویشوران زبان عربی در آن اکثریت را دارند جهان عرب مینامند که شامل بیش از ۲۰ کشور میشود که از خاورمیانه آغاز شده و تا آفریقای شمال غربی ادامه مییابد.
گویشها و لهجهها:
مقوله زبان عربی بر مجموعه زیادی از گویشها و لهجههای مختلف دلالت میکند که به طور کلی به سه بخش تقسیم میشود:
۱٫عربی کلاسیک یا قرآنی
۲٫عربی استاندارد یا فصیح و یا کتابی
۳٫عربی محاورهای یا جلفی و یا دارجة
در تمام کشورهای عربی لهجه استاندارد جهت تدریس در مدارس و تألیف کتابها و جراید به کار برده میشود.
اما هر منطقه از دنیای عرب، گویش محلی خاص خود را دارد که گاه تفاوتهای مابین آنها به حدی است که عربها مجبور به تکلم به عربیِ کتابی با هم میشوند. دلیل وجود تعدد گویشها و لهجات در زبان عربی را تأثیر زبانهای پیشین موجود در آن مناطق قبل از تسلط زبان عربی بر آن منطقهها دانستهاند. در حالت کلی عربی محاورهای را به دو بخش خاورمیانهای و مغربی تقسیم میکنند اما به طور دقیق تر عربی دارای ۴ گویش زیر است که هر کدام خود دارای لهجات متعددی است:
عربی مصری
عربی مغربی(شامل لهجات: مراکشی، تونسی، الجزایری)
عربی شرقی (شامل لهجات: لبنانی، فلسطینی، و عرب زبانان غرب کشور اردن)
عربی عراقی و یا خلیجی (شامل لهجات عراقی، کویتی، عربستان سعودی، عرب زبانان شرق سوریه، ساحل خلیج فارس از عراق تا کشور عمان واستان خوزستان در ایران به علاوه استان الشرقیه کشور عربستان سعودی می باشد.)
از این میان،عربی مصری به عنوان گویش محاورهای زبان دوم مشترک بین تمام عرب زبانان به کار میرود. و دلیل آن وجود انبوه فیلمها و برنامههای تلویزیونی و رادیویی و منابع عربی به این گویش است (مانند فارسی تهرانی که در بین فارسی زبانان ایران به عنون لهجه محاورهای دوم به کار میرود.)
تفاوت لهجهها در گویشهای عامیانه زبان عربی در واژگان، دستور زبان و شیوه تلفظ کلمات به چشم میخورد.
بیشترین تفاوتها بین گویش های غرب و شرق کشورهای عرب زبان وجود دارد برای نمونه(کویتی و مراکشی!!)
در تفاوتهای مربوط به چگونگی تلفظ میتوان به چگونگی تلفظ حرف /ق/ اشاره نمود که در لهجه بادیه نشینان و عراقیها «گ»، در لهجه مصری و سوریه «ء»
و در لهجه فلسطینی «ک» تلفظ میشود. ویا چگونگی تلفظ «ج» که در لهجه مصری «گ» تلفظ میشود مانند: الجمهوریة که الگمهوریة تلفظ میشود.
تأثیر زبانهای دیگر بر زبان عربی: در زبان عربی از دورانهای کهن زبانهای بیگانه روی آن تأثیر گذاشتهاند؛ از این میان میتوان به تأثیر زبانهای ایرانی و یا رومی کهن بر آن اشاره کرد، حتی در در نصوص قرآن چنین واژههایی نسبتاً به وفور یافت میشوند هر چند که زبان عربی بنا بر خاصیت داتی خود که واژهها در آن صرف میشوند چهره وامواژهها را چنان دگرگون مینماید که تشخیص ریشه آن بسیار دشوار میگردد.
از واژههای ایرانی و رومی کهن که از دیرباز به زبان عربی وارد شدهاند میتوان موارد زیر را نام برد:
از زبانهای ایرانی:
در عربی: مهرگان (مهرجان در عربی معنای جشنواره بخود گرفتهاست)، برنامه (برنامج)، فیروز، تنور، خندق، قناة، قلعة (کلات)، اسفناج، دیوان، برزخ، بلبل، حنا، یاسمین، سرو، عدس، شهی، ،آجر، گچ = جص – خنجر= خونگر- طربوش = سرپوش و دهها واژه دیگر و …
و در قرآن یکصد کلمه اصل پارسی و یا معرب شده از پارسی وجود دارد که از این نظر پر نفوذترین زبان بر ادبیات قرانی تلقی میشود: دین، سراج از چراغ، جند، (دکا دکا = تکه تکه)، سجیل، نمارق (جمع واژه نرمک ایرانی به معنی بالش)، وزیر (از وَچیر پهلوی)، مسک (از مشک پهلوی)، عفریت (از آفرید=زن،در کردی ئافرت به معنی ضعیفه و…) و هزاران واژه دیگر
از زبانهای دیگر: اما در عصر حاضر واژههای زیادی از زبانهای اروپایی وارد زبان عربی شدهاند که یا در قبل در عربی وجود نداشته و مجال ساخت آنها نبوده ویا از لحاض معنایی امکان ساخت آن در عربی زیاد موفقیت آمیز نیست. بیشتر این واژهها در عرصه سیاست (مانند: الإمبریالیة، الإیدیولوجیا و…)، یا هنر و ادبیات (مانند: رومانسیة، فلسفة، فلم (فیلم)، سیناریو (سناریو) و…) و یا صنعت و تکنولوژی (مانند: باص، رادیو، ورشه – تلفون، تلفزیون، کمبیوتر…) هستند.
تأثیر زبان عربی بر دیگر زبانها:
گاهی اوقات مشکل مینماید که بتوان از زبان عربی مفهومی را به ویژه در متون اسلامی به درستی و دقت به زبانی دیگر ترجمه نمود. عکس این قضیه نیز در موارد گوناگون صادق است (مخصوصا در متون علمی و صنعتی). از آنجا که قرآن به عربی نگاشته شدهاست و مسلمین سنتا بر این باورند که غیرممکن و نادرست است که متون مقدس مذهبی (قرآن، نماز، اذان…) خود را به زبانی دیگر ترجمه نمایند و بیم از عدم رسایی مفهوم دقیق متون آن را داشتهاند مجموعه این عوامل همراه با علل مختلف دیگری همچون همجواری جغرافیایی، تجارت و مهاجرت… راه را به کلی بر تسلط کامل عربی بر کلیه زبانهایی که تحت نفوذ امپراتوری اسلامی و یا صرفاً فرهنگ اسلامی بودهاند هموار کرده است.
تأثیر عربی بر زبان فارسی بیش از ۳۰٪ بوده است و واژگان عربی از طریق زبان فارسی به زبانهای اردو، کشمیری، پشتو، تاجیکی و تا حد زیادی به ترکی نیز سرایت نموده و در حد بسیار ملایم تر به زبانهای عبری و کردی. زبان عربی توانسته است با توجه به جنبه تقدس دینی باعث زوال زبانهای مصری و منطقه شمال آفریقا و اردن و سوریه شود این زبان بر اسپانیایی نیز تأثیر گذاشته است اما زبان بربر یا امازیغی و قبطی پس از ۱۴۰۰۰ با مقاومت در مقابل هژمونی عربی توانسته است تحت اشغال و سلطه عربی به حیات خود ادامه دهد.
زبان عربی بیش از هر زبانی بر زبان فارسی تأثیر گذاشتهاست و بسیاری از واژگان و تعابیر عربی در فارسی به کار میروند. استفاده از کلمههای عربی متداول – که برای بیشتر مردم قابل فهم باشد – اشکالی ندارد، امّا واژههای عربی دور از ذهن را نباید به کاربرد، مانند کلمهٔ «مُنَوِّم» به جای «خوابآور».
به کار بردن قواعد و علامتهای عربی برای کلمههای فارسی درست نیست. مهمترین کاربردهای نادرست قواعد عربی در زبان فارسی در این مقاله آمدهاست.
۱- علامتهای جمع عربی
۱ علامتهای جمع عربی
۲ آوردن «اَل»
۳ علامت مصدر جعلی (صناعی) عربی
۴ تنوین
۵ هماهنگی صفت و موصوف
۶ صفت برتر عربی + تر یاترین
۷ عَلَیه یا برعَلَیه
۸ مثنی
۹ جستارهای وابسته
۱۰ منابع
علامتهای جمع عربی
در زبان عربی علامتهای جمع مذکّر سالم «ین» و «ون» و علامت جمع مونث سالم «ات» است. از این علامتها نباید در زبان فارسی استفاده شود؛ مثلاً به کاربردن این واژهها اشتباه است: ویرایشات، بازرسین، داوطلبین، فرمایشات، گرایشات، آزمایشات، پیشنهادات، گزارشات، پاکات، کوهستانات، نمایشات، دستورات.
بلکه برای این کلمات باید از علامتهای جمع فارسی؛ یعنی «ان» و «ها» استفاده کرد. برای مثال صورت درست کلمات بالا به این صورت است: ویرایشها، بازرسان، داوطلبان، فرمایشها، گرایشها، آزمایشها، پیشنهادها، گزارشها، پاکان، کوهستانها، نمایشها، دستورها.
البته برخی از واژهها، مانند: «باغات، دهات، شمیرانات، و لواسانات» نشاندهندهٔ یک مجموعه هستند. مثلاً شمیرانات به معنای «شمیران و نواحی تابع آن» است. پس به کاربردن این کلمهها اشکالی ندارد، ولی بهتر است تا جای ممکن از ساختن واژهای جدید با این علامت خودداری کرد. همچنین به کاربردن علامت «جات» مانند شیرینیجات به عنوان نشانهٔ جمع در زبان فارسی پسندیده نیست و باید از آن خوددداری کرد.
افزودن علامتهای فارسی به کلمات عربی اشکالی ندارد و بهتر است به جای استفاده از جمعهای مکسر عربی از علامتهای جمع فارسی استفاده شود: مثلاً به «شکات» از «شاکیان» استفاده شود.
[ویرایش] آوردن «اَل»
«اَل» در زبان عربی برای معرفه کردن کلمات استفاده میشود و استفادهٔ از آن برای کلمات فارسی اشتباه است، مانند این کلمات: «حسبالخواهش، حسبالفرموده، حسبالدستور، و حسبالفرموده». البته اصطلاح «حسبالامر» که عربی است، درست میباشد.
[ویرایش] علامت مصدر جعلی (صناعی) عربی
در زبان عربی علامت «یّت» برای ساختن مصدر قراردادی از اسم یا صفت یا ضمیر به کار برده میشود، مانند هویت و انسانیت که در زبان عربی درست است. ولی به کار بردن این علامت با کلمههای فارسی اشتباه است، مانند: خوبیّت، بدیّت، رهبریّت، منیٔت، و دوئیّت (تفرقه). بهتر است که به جای «یّت» در پایان این واژهها، از «ی» مصدری بهره ببریم؛ مانند: خوبی، بدی، رهبری و دوگانگی.
[ویرایش] تنوین
به کاربردن تنوین برای کلمههای فارسی غلط است، مانند: گاهاً، سفارشاً، ناچاراً، دوماً، سوماً، و…، زباناً، جاناً.
شکل درست این واژهها این است: گاهی یا گهگاه، (به طور) سفارشی، به ناچار، دوم، سوم، و…، زبانی، جانی.
[ویرایش] هماهنگی صفت و موصوف
در زبان عربی صفت با موصوف از جهاتی مطابقت میکند؛ مثلاً در شمار یا جنس، مانند: «رجلٌ عالمٌ»، «امراة عالمةٌ»، و «رجالٌ عالمون». اما در زبان فارسی میان صفت و موصوف تطابق وجود ندارد و هیچ علامتی برای تأنیث (مؤنث کردن) وجود ندارد. پس به کار بردن این تعبیرات درست نیست: مرحومه مغفوره (برای زن)، زن شهیده، خانم مدیره، مأمور مربوطه، اقدامات لازمه، خانم رئیسه و غیره. بلکه شکل درست این ترکیبها این چنین است: مرحوم مغفور (برای زن)، زن شهید، خانم مدیر، مأمور مربوط، اقدامات لازم، خانم رئیس و غیره.
تنها ترکیبهای «مکًهٔ معظمه، مدینهٔ منوّره، مدینهٔ فاضله، و هیئت مدیره» به دلیل کاربرد فراوان در زبان فارسی بیاشکال است.
[ویرایش] صفت برتر عربی + تر یاترین
باب افعل در عربی برابر با صفت برتر در فارسی است. اَفضَل = بهترین. اعلم = داناترین، داناتر. بنابراین در فارسی پیوستن پسوند «تَر» یا «تَرین» به این صفات عربی درست نیست و دوبارهگویی به شمار میآید. مثلاً اگر به واژه «اَفضَل» پسوند «تَرین» را اضافه کنیم، معنای آن میشود: بهترترین.
فقط به کاربردن کلمهٔ «اولیٰتر»، به دلیل کاربرد فراوان آن از زمان سعدی تاکنون اشکالی ندارد. هرچند که بهتر است امروزه از چنین کاربردهایی دوری کنیم.
[ویرایش] عَلَیه یا برعَلَیه
در زبان عربی ترکیب جار و مجرور «عَلَیه» با معنای «بر او، بر آن، بر ضد او، و ضد آن» برابر است. ترکیب «لَه» نیز به معنای «به او، به آن، برای او، برای آن» میباشد. به همین خاطر هرگاه در زبان فارسی بگوییم: «من، له یا علیه او شهادت نمیدهم» به معنای این است که «من به نفع او یا برضد او شهادت نمیدهم». و دیگر نباید پیشوند «بَر» را به «عَلَیه» یا «لَه» اضافه کنیم، چرا که تکراری بیمورد میشود.
روشن است که در ترکیبهای «عَلَیه» و «لَه»، ضمیر «ه» به معنای «او» وجود دارد. امّا در زبان فارسی به معنای «به سود» و «به زیان» به کار برده میشود.
[ویرایش] مثنی
ساختن کلمههای مثنی در زبان فارسی اشتباه است. مانند دولتین (دو دولت)، وزارتین (دو وزارت)، و غیره. بلکه به جای این کلمات باید دو دولت یا دولتها، و دو وزارت یا وزارتها را به کار برد. مثال: «دولتین ایران و روسیه توافقنامهای را به امضا رساندند.» که نحوهٔ درست این جمله این است: «دولتهای (یا دو دولت) ایران و روسیه توافقنامهای را به امضا رساندند.»
جمع الجمع قاعده ای در زبان عربی است که بر اساس آن واژه هایی که یک بار جمع بسته شده اند، بار دوم جمع می شوند. کاری به این نداریم که جمع الجمع در عربی چگونه و به چه دلیلی صورت می گیرد. زیرا بحث ما روی زبان فارسی است. منظور ما از جمع الجمع این است که واژه های عربی ای که یک بار جمع شده اند، برای بار دوم توسط نشانه های جمع فارسی جمع می شوند. مانند مشکلات که جمع واژۀ عربی مشکل است و به اشتباه مشکلات ها گفته می شود. این اشتباه در موارد نادری، برای واژه ها و تکواژهای فارسی هم رخ می دهد. به گونۀ مثال ضمیر ما را برای بار دوم جمع بسته و مایان یا ماها می گویند.
اینکه چرا چنین اشتباهی در میان فارسی زبانان رواج یافته است، سه دلیل زیر را می شود یاد کرد. نخست، واژه هایی که برای بار دوم جمع بسته می شوند، – اعم از عربی و فارسی – همۀ این ها از نگاه شکل، مفرد به نظر می آیند؛ هرچند که جمع هستند. در این میان واژه های عربی ای که به صورت جمع مکسر، جمع شده اند، بیشترین سهم را در بروز مشکل جمع الجمع دارند. واژه های با شکل جمع مکسر مانند واژه های فارسی نیستند که با دو پسوند “ها، ان” یا حتا با پسوند های جمع عربی مانند “ات، ون، ین” جمع شده باشند. همین مساله باعث می شود، گویندۀ فارسی زبان آنها را مفرد پنداشته و برای بار دوم جمع شان کند. دوم، فزونی در به کارگیری این اشتباه. یعنی جمع بستن واژه های جمع در نخست توسط فردی صورت می گیرد و بعد ها اشتباه بودن این کار به فراموشی سپرده شده و همان موردِ اشتباه، استفاده می شود. در حقیقت جمع الجمع ها در نتیجۀ زیادشدن کاربرد شان توسط مردم، رواج پیدا می کند. سوم، کوتاهی سخنوران، دستوردانان، زبان شناسان و خلاصه اهل قلم و آگاهی و نیز در گذشته کوتاهی و کم کاری از سوی شاعران و نویسندگان و اهل قلم آن زمان. اگر به متون و شعرهای گذشته برگردیم، می بینیم که جمع الجمع در زمان های گذشته نیز رایج بوده است و این کار از سوی قلم به دستان صورت گرفته است. در زمان کنونی، در پهلوی اینکه عامۀ مردم جمع الجمع را به کار می برند، قلم به دستان و آگاهان و حتا دانشجویان و کسانی که در زمینۀ زبان و ادبیات مطالعاتی دارند، این اشتباه را مرتکب می گردند.
جمع بستن واژه ها برای بار دوم، کاری است اشتباه و ترویج اشتباه، خود پیامد های منفی زیادی دارد. در حالی که امروزه جمع کردن دوبارۀ واژه ها به یک امر عادی تبدیل شده است، و هر روز موارد زیادی از جمع الجمع به کار برده می شود، بدون اینکه کسی متوجه شود یا کسی آن را جدی بگیرد. برای آنکه با جمع الجمع بیشتر آشنا شویم، به چند مثال می پردازیم:
مشکلات(جمع مشکل): مشکلات ها؛ خاطرات (جمع خاطره): خاطراتات؛ لوازم (جمع لازم): لوازمات/ لوازم ها؛ تبلیغات ( جمع تبلیغ): تبلیغات ها؛ وسایل (جمع وسیله): وسایل ها؛ اطفال (جمع طفل): اطفال ها؛ معلومات (جمع معلوم): معلومات ها؛ اطلاعات ( جمع اطلاع): اطلاعات ها؛ طلاب (جمع طالب): طلاب ها؛ و دیگر موارد.
بعضی از واژه هایی که جمع هستند، مانند عملیات، معلومات و تبلیغات، به اندازه ای در شکل جمع مورد کاربرد قرار گرفته اند که جمع الجمع کردن آنها دیگر اشتباه پنداشته نمی شود. به نظر می رسد، در این اواخر کاربرد جمع الجمع بیشتر شده ، بنابر آن لازم و ضروری است تا در پی جلوگیری از این کار برآییم.
می دانیم که کلمات بسیاری از زبان عربی وارد زبان ترکی شده است و هزاران کلمه عربی در این زبان به صورت و معنایی کاملا متفاوت با اصل خود به کار می رود. از سوی دیگر، ایرانیان نیز، پس از گرویدن به اسلام، چون دیگر اقوام مسلمان، کلمات بسیاری از زبان عربی گرفتند و بسیاری از این کلمات را به همان صورت [نوشتاری] و معنای اصلی به کار می برند و به برخی از آنها عناصر دیگری می افزایند. آنان صدها کلمه عربی را با ساختار زبان فارسی هماهنگ و همگون کرده اند. ترکیباتی از این دست که در گذشته پدید آمده اند، در فارسی امروز نیز متداول است. آشنایی ترکان با اسلام، همچون ایرانیان، به زمان خلافت عمر باز می گردد. رابطه بین ایرانیان و عثمانیان که به دین واحدی گرویده بودند، از آن زمان رو به افزایش گذاشت و در زمینه های گوناگون توسعه یافت و از آنجا تاثیر متقابل بین زبان ترکی و فارسی آغاز شد و هزاران واژه از زبان فارسی به زبان ترکی راه یافت. این دو زبان متاثر از یکدیگر بودند و هم زمان تحت تاثیر زبان عربی نیز قرار داشتند. این ویژگی در فرهنگ های لغت فارسی و ترکی کاملا مشهود است که گاه در برخی از صفحات همه کلمات از عربی گرفته شده اند. ترک ها، خصوصا در دوره عثمانی، برای زبان فارسی جایگاه مهمی قایل شده اند؛ در نتیجه، بسیاری از عالمان ترک، به ویژه در حوزه شعر و ادبیات، آثار خود را به زبان فارسی نوشته اند. در زبان ترکی، که، پس از زبان عربی، از زبان فارسی بیش از هر زبان دیگری متاثر شده بود، برخی کلمات عربی تبار به صورت فارسی آنها به کار رفته است.
منبع عربی کده