بینامتنی دینی در اشعار محمود درویش و قیصر امین پور
بینامتنی دینی(قرآن، انجیل، و تورات) با رویکرد مفهوم مقاومت در اشعار محمود درویش و قیصر امین پور
برای دانلود فایل کامل مقاله اینجا کلیک کنید
نویسندگان
فاطمه بختیاری ۱ ؛ بتول مشکین فام۲
۱دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عرب، دانشگاه الزهرا
۲دانشیار بخش زبان و ادبیّات عرب، دانشگاه الزهرا
چکیده
بینامتنی نظریهای است که با آن میتوان میان متن قدیم و جدید ارتباط برقرار کرد و بر غنای اثر ادبی افزود .به این دلیل، این پژوهش در نظر دارد با روش توصیفی و تحلیلی، اثر بینامتنی دینی را با رویکرد مفهومی مقاومت و با تأکید بر نظریۀ «کریستوا»، در اشعار مقاومت محمود درویش، شاعر فلسطینی، و قیصرامینپور، شاعر ایرانی، را مورد بازبینی قرار دهد. بینامتنی حوزههای بسیاری دارد امّا از آنجا که شاعران مذکور دریافتهاند قرآن، کتابهای آسمانی و شخصیتهای دینی، منبع مهمی برای آزادی انسانها هستند، با استفاده از بینامتنی دینی مردم را به جهاد علیه دشمن دعوت کردهاند، هرچند درویش از منابع یهودی ومسیحی به صورت نفی متوازی و کلّی بیشتر استفاده کردهاست و امینپور از نفی متوازی و جزیی بهره بردهاست .بینامتنی در اشعار درویش نسبت به امینپور، وضوح بیشتری دارد.کاربرد بینامتنی دینی در سه حوزۀ اسلام، مسیحیت و یهود، بیانگر تعامل دو شاعر با این ادیان است واختلاط دینی که درویش و امینپور در اشعار خود به کاربردهاند، امری است که دولتها میتوانند در سایۀ آن اختلافات مذهبی خود را کنارگذارند و به نوعی همزیستی مسالمتآمیز دست یابند.
کلیدواژگان
بینامتنی دینی؛ درویش؛ امین پور
مراجع
-کتابها
۱- قرآن کریم
۲- انجیل
۳- امینپور، قیصر. (۱۳۶۰). تنفس صبح. چاپ سوم. تهران: سروش.
۴ – امینپور، قیصر. (۱۳۶۳). تنفس صبح. چاپ سوم. تهران: سروش.
۵- امینپور، قیصر.(۱۳۸۴).آینه های ناگهان (گزیده شعرهای ۶۴-۷۱). چاپ ششم. تهران: نشر افق.
۶- آفی، نوئل مک.( ۱۳۸۴). ژولیا کریستوا. ترجمۀ مهرداد پارسا. تهران: نشر مرکز.
۷- البقاعی، محمد خیر.(۱۹۹۸) . دراسات فی النص و التناصیه. حلب: مرکز الانماع الحضاری.
۸- بهداروند، ارمغان.(۱۳۸۸). این روزها که میگذرد (زیباشناسی و سیر تحول شعر قیصر امین پور). تهران: نقش جهان.
۹- جبر شعث، احمد. (۲۰۰۶م). الاسطوره فی الشعر الفلسطینی المعاصر. الطبعه الاولی. فلسطین: مکتبه القادسیه.
۱۰- درویش، محمود. (۱۹۹۴م). دیوان محمود درویش. الطبعه الاولی. بیروت: دار العوده.
۱۱- درویش، محمود. (۲۰۰۳م). لاتعتذر عما فعلت. بیروت: ریاض الریس للکتب و النشر.
۱۲- درویش، محمود. (۲۰۰۰). جداریه. الطبعه الاولی . بیروت: منشورات ریاض الریس.
۱۳- الزغبی، احمد.(۲۰۰۰م). التناص نظریا وتطبیقیا. موسسه عمون للنشر والتوزیع.
۱۴- سعدی، شاور. (۲۰۰۳م). تطور الاتجاه الوطنی فی الشعر الفلسطینی المعاصر. بیروت: الموسسه العربیه للدراسات و النشر.
۱۵- السعدنی، مصطفی. (۱۹۹۱). التناص الشعری، قراءۃ اخری لقضیه السرقات. مصر: منشأۃ المعارف المصریه.
۱۶- شبانه، ناصر. (۲۰۰۲م). المفارقه فی الشعر العربی الحدیث (أمل دنقل، سعدی یوسف، محمود درویش نموذجاً). الطبعه الاولی. بیروت: المؤسسه العربیه للدراسات و النشر.
۱۷- شراد، شلتاغ عبود.(۱۹۸۷م). اثر القرآن فی الشعر العربی الحدیث.الطبعه الاولی. دمشق: دارالمعرفه.
۱۸- عزام، محمد . (۲۰۰۱م). النــَّصُّ الغـائب تجلّیات التّناصّ فی الشعر العربی. دمشق: منشورات اتحاد الکتاب العرب.
۱۹- علوان، محمد و آخرون. (۲۰۰۴م). مقاربات النقدیه فی الشعر شهید الدکتور ابراهیم المقادمه. مکتبه الافاق. منتدی أمجاد الثقافی.
۲۰- علی، ناصر. (۲۰۰۱م). بنیه القصیده فی شعر محمود درویش. الطبعه الاولی. بیروت: المؤسسه العربیه للدراسات و النشر.
۲۱- القاسم، سمیح و آخرون. ( ۱۹۹۹م). محمود درویش مختلف الحقیقی. اردن: دار الشوق
۲۲-کرستیفا/ جولیا: علم النص. ترجمه فرید الزاهی، دار توبیقال، الدار البیضاء.
۲۳-گراهام ، آلن. (۱۳۸۰). بینامتنیت. ترجمه پیام یزدانجو. تهران: نشر مرکز.
۲۴- محقق، جواد.( ۱۳۸۷ه). شکفتن در آتش. تهران: هنر رساله اردیبهشت.
– مقاله ها
۱- الزیود، عبدالباسط.(۱۴۲۷). «المتوقع و لا المتوقع فی شعر محمود درویش) دراسه فی جمالیه المتلقی)». مجله جامعه امالقری لعلوم الشریعه اللغه العربی وآدابها. المجلد ۱۸، العدد۲۷،ص۴۳۸.
۲- سلیمی، علی و کیانی، رضا. (۱۳۹۱). «التناص القرآنی فی شعر محمود درویش و أمل دنقل». مجله دراسات فی اللغه العربیه وآدابها، صص۱۰۵-۱۳۲.
۳-کیانی رضا، امیری جهانگیر، نعمتی فاروق. (۱۳۹۲). «جلوه های بینامتنی قرآنِ کریم در شعر قیصر امین پور». فصلنامه پژوهشهای ادبی- قرآنی. شمارۀ۲، صص ۱۴۳-۱۶۶.
– پایان نامه ها
۱- سحر سامى، محمد السعید نصر. (۱۹۹۶). «التناص الدینی فی شعر محمود درویش». رساله الماجیستر. مصطفی یس السعدنی . جامعه الزقازیق
۲- عبد الکریم ابو شرار ابتسام موسی. (۲۰۰۷). «التناص الدینی و التاریخی فی الشعر محمود درویش». رساله الماجیستر. نادر قاسم. جامعه الخلیل عمادۃ الدراسات العلیا.
محمود درویش (زادهٔ ۱۳ مارس ۱۹۴۱ – ۹ اوت ۲۰۰۸) شاعر و نویسنده فلسطینی بود. او بیش از سی دفتر شعر منتشر کرد و شعرهای او که بیشتر به مسئله فلسطین مربوط میشد در بین خوانندگان عرب و غیر عرب شهرت و محبوبیت داشت. برخی از شعرهای او به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
وی مدتی عضو سازمان آزادیبخش فلسطین بود و در ۱۹۹۳ در اعتراض به پذیرش پیمان اسلو از این سازمان استعفا داد.
درویش از تشکیل دولتی مستقل در کنار کشور اسرائیل دفاع میکرد. او میهنپرستی بود که با گرایشهای افراطی شامل یهودیستیزی، مخالف بود و به فرهنگ و ادب اسرائیل احترام میگذاشت. آثار او پیوسته در اسرائیل منتشر میشد. خود او به خوبی به زبان عبری حرف میزد و در میان یهودیان اسرائیل دوستان بی شمار داشت.
زندگینامه
محمود درویش در ۱۳ مارس ۱۹۴۱ در روستای البروه در شرق شهر عکا در فلسطین به دنیا آمد.[۲] «البروه» همان روستایی است که ناصر خسرو نیز از آنجا عبور کرده و مینویسد: «به دهی رسیدم که آن را بروه میگفتند. در آنجا مقبره عیش و شمعون علیهماالسلام را زیارت کردم».
اسرائیلیها این دهکده را آتش زدند. محمود درویش در شش سالگی به همراه خانوادهاش به لبنان پناهنده شد. سرانجام پس از مقاومتهای بسیار ساکنان منطقه، دهکده «بروه» از دست اسرائیلیها خارج شد و هنگامی که اهالی دوباره به آن وارد شدند همه چیز در آن نابود شده بود.[۳]
وی سالهای زیادی از عمرش را در قاهره، بیروت، تونس و پاریس به تبعید گذراند.
بینامتنیت (به انگلیسی: Intertextuality) شکلگیری معنای متن توسط متون دیگر است. این میتواند شامل استقراض و دگردیسی متنی دیگر توسط مولف یا ارجاع دادن خواننده به متنی دیگر باشد. اصطلاح «بینامتنیت»، از زمان ابداعش توسط جولیا کریستوا در سال ۱۹۶۶ دفعات بسیاری تغییر یافتهاست و قرض گرفته شدهاست.
بینامتنی به معنی شکل یافتن متنی جدید بر اساس متون معاصر یا قبلی است به طوری که متن جدید فشرده ای از تعدادی از متون که مرز بین آنها محو شده می باشد و ساختارش به شکلی تازه شود و به طوری که از متون قبلی چیزی جز ماده آن باقی نمانده است و اصل آن در متن جدید پنهان شده و تنها افراد خبره توان تشخیص آن را داشته باشند.[۱] برخی بر این باورند که اصطلاحاتی چون اقتباس، تضمین، تلمیح، اشاره، مناقضات، سرقات، معارضا و … در میراث ادب عربی تا حدودی با مفهوم بینامتنی همپوشانی دارند.[۲]
اصطلاح بینامتی به رابطه های گوناگون متون از لحاظ صورت و معنا اشاره می کند. متون، بافت ها و سیاق هایی را فراهم می کنند که می تواند دیگر متون را درون آنها خلق و تفسیر کرد.[۳] بینامتنیت به رابطه تفسیری و معناشناختی ناظر است و در تفسیر قرآن نیز مراد از بینامتی، توجه به روابط نشانه شناختی و معناشناختی است که متون دیگر می توانند با قرآن داشته باشند.[۴]
یکی از حساس ترین و جدی ترین مباحث حوزه نقد متن، روابط بینامتنی است. در واقع منظور از از روابط بینامتنی این هست که هر متنی ناظر به متون پیشینی هست و زمانی که مطالعات متنی صورت می گیرد توجه به نوع رابطه ای که این متون با هم دارند، حائز اهمیت هست.[۵] اصل اساسی نظریه بینامتنیت این هست که هیچ متنی بدون پیش متن نیست و متن ها پیوسته بر اساس متن های گذشته بنا می شوند.[۶] هر کسی که عهده دار فهم یک متن هست می بایست رابطه آن متن با سایر متون را تعیین کند. جهت فهم یک متن تنها توجه به روابط درون متنی کارساز نیست و می بایست به رابطه متن با سایر متون نیز توجه کند.[۷] جولیا کریستوا نخستین کسی بود که اصطلاح بینامتی را به کار برده است. او بینامتنی را با این جمله بیان کرده است که هیچ متنی جزیره ای جدا از دیگر متون نیست. این اصطلاح به رابطه های گوناگونی اشاره دارد که متون را از لحاظ صورت و مضمون به هم پیوند می دهند. هر متنی در نسبت با متون دیگر وجود دارد.[۸]
هیچ متنی را نمی توان به تنهایی و بدون اتکا به متون دیگر فهمید، زیرا نمی توان از استفاده کردن لغات وعباراتی که دیگران قبلاً استفاده کرده اند اجتناب کرد. بنابراین بینامتنیت نشان دهنده آن است که همه رویدادهای ارتباطی به نوعی به رویدادهای پیشین مربوط اند و از آنها بهره می گیرند. یک متن را می توان حلقه ای در یک زنجیره ی بینامتنی دانست. یعنی مجموعه ای از متون که در آن هر متن عناصری از متن یا متون دیگر را در خود تعبیه می کند.[۹]
بینامتنیت، دارای سه رکن اصلی است: متن پنهان، متن حاضر و روابط بینامتنی. انتقال لفظ یا معنا از متن پنهان به متن حاضر، روابط بینامتنی نام دارد و مهم ترین رکن نظریۀ بینامتنی در تفسیر متون به شمار می رود. بازآفرینی متن پنهان یا حضور آن در متن حاضر، به سه صورت انجام می گیرد که از آن، با عنوان قواعد سه گانۀ بینامتنی یاد می شود:[۱۰] قاعدۀ نفی جزئی، قاعدۀ نفی متوازی و قاعدۀ نفی کلی.[۱۱]
مهم ترین هدفی که بینامتنیت دارد، کشف نشانه ها و آثار مثبت متون دیگر بر یک متن است؛ چرا که بینامتنیت مطالعه و بررسی روابط موجود میان متن حاضر و متون دیگر است، بطوری که خواننده را در درک عمیق تر و فهم بهتر یک متن یاری می رساند. با نگاهی به آثار ادبی می توان دریافت که ادبا از میراث کهن بویژه میراث دینی، بهره فراوانی برده، و از آن مرجعی غنی برای آثار ادبی خود ساخته اند. قرآن کریم در رأس میراث دینی قرار دارد که در حقیقت می توان آن را به عنوان منبعی کامل دانست، که ادبا در تمام دوران نه فقط در ادبیات عربی بلکه در ادبیات جوامع اسلامی از آن متأثر گشته اند.[۱۲]