بررسی علل کم علاقه بودن دانش آموزان به درس عربی
ملکیان
مقدمه:
در میان دروس دوره ی متوسطه درس عربی زیاد مورد علاقه ی اکثر دانش آموزان نیست و معمولاً به درس زبان عربی بعنوان چیزی نگاه می کنند که در آینده به آن هیچ نیازی ندارند، و تصــور می کنند که این زبان یک زبان کهنه است و در زندگی امروزی هیچ جایگاهی ندارد و تنها زبان زنده ی روز را زبـان انگلیسی می دانند ولذا نسبت به یادگیری زبان عربی علاقهای نشان نمی دهند.
من بعنوان یک معلم معمولاً در طول تدریس چند ساله در مدارس مختلف و کلاسهای متفاوت این بی انگیــزگی را کامـلاً درک کرده ام ، البته نباید فراموش کرد که در دبیرستانهای دخترانه درس عربی هم مثل بقیه ی دروس از اهمیت و جایگاه خاص خود برخوردار است ، زیرا زبان عربی یکی از دروسی است که با ضریب بالایی در امتحانات ورود به مراکز دانشگاهی مطرح می شود، بنابر این خود را بی نیاز از یادگــیری آن نمی دانند. اما با این وجود در میان دانش آموزان این بی علاقگی مشهود است.
دانش آموزان خود را ملزم به یادگیری دروس دیگر می دانند، مثلاً می گویند زبان انگلیسی زبان روز است و باید آن را یاد گرفت، باید دانش آموزان به این دیدگاه برسند که زبان عربی هم زبان روز است و ما بی نیاز از آن نیستیم زیرا حد اقل نیازی که به این زبان داریم اینستکه عربی زبان دین ماست و با فرهنگ و زبان فارسی کاملاً آمیخته است. و ما هم برای فهم متون دینی، قرآن کریم، نهج البلاغه و ادعیه و هم برای فهم متون ادبی فارسی ناگزیریم با زبان عربی آشنا شویم.
وهمانطوریکه برای استفاده از کامپیوتر ناچاریم برخی اصطلاحات زبان انگلیسی را یاد بگیریم،برای استفاده از میراث غنی و گرانبهای ادبیات فارسی و عربی ناگزیر هستیم زبان عربی را یاد بگیریم.
وقتیکه دانش آموزان با خود فکر می کنند که زبان انگلیسی کلید فهم متون جدید است باید این درک در آنها هم ایجاد شود که کلید فهم علوم دینی و ادبی هم زبان عربی است. و دین اسلام هم با پیشرفت علمی مخالفتی ندارد وسفارش به فراگیری علم همیشه مورد توجه رسول اکرم و ائمه ی معصومین بوده است. وقتی در دانش آموزان چنین احساسی بوجود بیاید ، هم دانش آموزان به فراگیری زبان عربی علاقه پیدا می کنند و هم مدرّسین زبان عربی با علاقه وشور و شوق در سر کلاسهای درس حاضر می شوند، بنا بر این با مطالعه و سرمایه گذاری علمی و طرح و برنامه های بهتری به تدریس زبان عربی می پردازند و در نتیجه شاهد اینهمه افت در درس عربی نمی باشیم.
البته کم انگیزه بودن دانش آموزان فقط و صرفا اختصاص به درس عربی ندارد ، در کُل انگیزه تحصیل نسبت به گذشته کم رنگتر شده است ، این یک واقعیت ملموس است که دانش آموزان چندان شیفته و مشتاق مدرسه نیستند که این امر نیازمند بررسی عمیق تری است ، دانش آموزان برای تعطیلی مدرسه لحظه شماری می کنند!
موقعی که روی نیمکتها و صندلی مدارس مینشینند چندان آرامش نمیکنند! گویا تقویم مورد تایید بچهها با بزرگسالان بسیار متفاوت است. بچهها عاشق رنگ قرمز تقویمها و بهدنبال افزایش روزهای تعطیل هستند. آنها در زمستان هر روز به آسمان خیره میشوند تا شاید برف زمین را سپیدپوش کرده و به رویاهای آنها رنگ واقعیت ببخشد و در فصل بهار با یاد روزهای گرم تابستان روز و شب را سپری میکنند.
بسیاری از ما روز اولی را که قدم به مدرسه گذاشتیم بهیاد داریم، روزی که برای بسیاری از کودکان، رنگ غم و اندوه دوری از خانوادهها را داشته است، بچهها در حالی که پدر و مادرهایشان جلوی در مدرسه ایستاده بودند، به همدیگر دست تکان میدادند و با نگاهی تلخ از هم جدا میشدند. حال اگرچه این درد و رنج مربوط به ورود به مدرسه تا حدی میتواند طبیعی باشد اما آنچه مسئله تلقی میشود این است که بسیاری از کودکان و نوجوانان حتی تا سالهای پایانی دوره متوسطه تغییری در روحیه و احساسشان نسبت به مدرسه پدید نیامده و جایی در دلشان برای درس و مدرسه و کتاب باز نمیشود.
دانشآموزان بعد از پایان دوران متوسطه به سرعت از فضای مدرسه دور میشوند و روزهای کودکی و نوجوانیشان را با شتاب هر چه تمامتر به دست فراموشی میسپارند.
معمولامدرسه برای عده زیادی از کودکان و دانش آموزان تداعیکننده روزهای سخت و بیروح و یک فضای پر از استرس و هیجانات روحی نامناسب است. اما واقعا این یک سؤال اساسی است که چرا بچهها مدرسه کمتر را دوست دارند؟ آیا چون فضای آموزشی آن فضای مناسب و بهینه برای پرورش استعدادهای آنها نیست یا اینکه در ارتباط میان معلمها و دانشآموزان مشکلاتی وجود دارد؟
معلمها معترضانه میگویند: بچهها نسبت به گذشته کم انگیزه تر شدهاند و درست درس نمیخوانند و به حرفهای ما گوش نمیدهند و دانشآموزان پاسخ میدهند: مدرسه مکان کسلکننده ای است که ما در آنجا احساس شادابی و سرزندگی نمیکنیم.
روانشناسان اجتماعی معتقدند: با توجه به اینکه آموزشهای دوران کودکی عموما آموزشهای نرم و منعطفی است در برابر آموزشهای مدرسهای که غالبا آموزشهای سخت و غیرقابل انعطاف است، دچار چالش و مشکل میشود. کودکان در مدارس مجبورند بیشتر به گفتههای معلمها گوش داده و از گفتههای آنها اطاعت کنند، در حالی که کودکان امروز در خانهها با توجه به گسترش فرهنگ فرزندسالاری کمتر در قالبهای اطاعتپذیری و فرهنگ تابعیت هویت میپذیرند. بنابراین شاید اولین عامل اساسی عدمعلاقه دانشآموزان به مدرسه ریشه در تعارض میان این دو مدل متفاوت اجتماعی شدن آنها داشته باشد.
در کشورهایی که شیوههای آموزش دستوری وجود دارد یعنی معلم در کلاس درس نقش عمده و اساسی ایفا میکند و همه چیز در قالب تکالیف درسی از طریق معلمها به بچهها منتقل میشود، طبیعتا در روحیه دانشآموز احساس سرخوردگی و عدمعلاقه را ایجاد میکند. بهطور کلی این یک خاصیت و ویژگی اساسی روحی هر فرد است که هر کنش یا عملی که علایق و عواطف او را تحتتأثیر قرار دهد با آن به مقابله و عکس العمل برمیخیزد، اما چون ترویج روحیه لطافت و مهرورزی، تجربهای است که نیاز به درونی شدن در فرهنگ آموزش یک کشور دارد، بنابراین به صرف آموزش معلمان و یادآوری این نکته که مهر و عطوفت را آنها باید در رفتار و کنشهای خود با دانشآموزان سرلوحه خود قرار دهند، نمیتوان نظام آموزشی را از حالت سخت خارج ساخته و به حالت نرم مبدل کرد.
زنگ مدرسه، زنگ شادی؛
هنوز هم وقتی صدای زنگ مدرسه به صدا درمیآید، این شور و هیجان و شادی است که در میان بچهها تکثیر میشود. شاید همواره با این سؤال مواجه شده باشید که چرا وقتی صدای زنگ مدرسه به صدا در میآید و پایان ساعت درس و کلاس اعلام میشود، بچهها با جیغ زدن و فریاد کلاسها را ترک میکنند. اخیرا برای پاسخگویی به این سؤال تحقیقاتی انجام گرفت که اشاره به آن جالب توجه است. در این آزمایش که روی ۱۰ مدرسه در شهر تهران انجام گرفت، نتایج به دست آمده نشان داد که بچهها از فضای نهاد مدرسه بسیار فاصله گرفتهاند و یک شکاف بین نهاد آموزش و دانشآموزان ایجاد شده است.
روند این تحقیق به این صورت دنبال شد که صدای جیغ زدن بچهها بعد از پایان ساعات درس و نواخته شدن زنگ خروج روی چند CD ضبط شد و مورد تجزیه و تحلیل روانشناختی قرار گرفت. در نهایت نتایج نشان داد که جیغ و فریاد بچهها سه موضوع اصلی را اعلام میکند.بچهها میگویند:
الف) ما را رها کنید، ما رهایی را دوست داریم.
ب) ما عاشق طبیعت، کیهان و هستی هستیم و هر چیزی که بین ما و طبیعت فاصله بیندازد ما آن را نمیپذیریم.
پ) ما نسبت به آموزش در مدارس انتقاد داریم.
تجربه نشان داده که هر وقت روحیه و احساس درونی دانشآموزان را در اولویت توجههای خود قرار ندهیم و به صدای آنها گوش نکنیم آنها از ما فاصله گرفته و ممکن است در تعامل و برخورد با ما عکس العمل نشان دهند. این موضوع نیز میتواند تا حدی به این اصل مرتبط شود که بچهها در دوره کودکی به ویژگیهای درونی شخصیتیشان توجه بیشتری شده و این موضوع در نظام آموزش به فراموشی سپرده میشود.
احساس تعلق به مدرسه ؛
در ژاپن توجه به احساس تعلق به مکانی به نام مدرسه زیاد است. یک معلم ژاپنی میگوید: دانشآموزان برای یادگیری به مدرسه نمیآیند. آنها برای دیدار با دوستانشان به مدرسه میآیند، بنابراین من بیشترین تلاش خود را برای کمک به دانشآموزان در پیدا کردن دوست صرف میکنم. وقتی دانشآموزی در یادگیری کند است تلاش میکنم که او با گروههای مختلفی از دانشآموزان ارتباط دوستانه برقرار کند و از آن لذت ببرد.
بنابراین اگر احساس لذت از محیط را یک اصل اساسی آموزش تلقی کنیم و توجه خود را معطوف به این ویژگی مهم روحی دانشآموزان کنیم، میتوان امیدوار بود که بچهها به مدرسه علاقه بیشتری پیدا کنند. بچهها به مدرسه میآیند تا با دوستان جدیدی آشنا شده و روح همدلی و همراهی با آنها را پیدا کنند. ما نباید فرصت تجربه پذیری عاطفی دانش آموزان را با روشهای سخت و غیرمنعطف و اولویت بخشی به آموزشهای غیرمانوس، تخریب کنیم.
بچهها باید از لحظهای که وارد مدرسه میشوند، احساس صمیمیت و شور و شوق را نسبت به محیط آموزش داشته باشند. هدف اصلی آموزش و پرورش، ایجاد درک مناسب فرد از خود، توجه به رشد روحی و عاطفی و رشد انسانهایی همنوا با جامعه عشق محور است.
در سالهای اخیر نتایج تحقیقات حاکی از این است که بچهها در محیط بیرون از مدرسه بهتر میتوانند نکات و مسائل آموزشی را فرا بگیرند. بر همین اساس در ژاپن و آلمان بچهها را به دلایل و بهانههای گوناگون به طبیعت برده و یا در مسافرتهای دسته جمعی به گسترش روحیه عشق ورزی و نزدیکی میان معلمها و دانشآموزان کمک میکنند.
بچهها باید از روزمرگیها رها شوند تا بتوانند حرفها و ایدههای نو داشته باشند. در فضای باز و ایجاد بستر مناسب گفتمانی میان معلم با دانشآموز و دانشآموز با همکلاسیها، نیازها، رویاها و آرزوهای کودکان به بیرون تجلی یافته و عرصهای برای ساختن شهروندانی متفاوت پدید میآید.
از یاد نبریم که همچنان نظام آموزشی و معلم و اولیای مدرسه نمیتوانند به عقدهها، سرخوردگیها و ناکامیهای شخصیتی دانش آموزان پاسخ مناسبی دهند. در چنین فضایی بچهها، مدرسه را در قلب و روحشان دوست نخواهند داشت و به آن دل نمیدهند. فراموش نکنیم که ارتباطات گسترده از هر برنامه آموزشی مهمتر است.
اگر دقت کنیم طرح طرح شاداب سازی مدارس به ویژه مدارس دخترانه در راستای همین مشکل مورد توجه واقع شده است ، اما در عمل چه کاری صورت می گیرد؟
دیوار دومتری مدرسه به اندازه ۳ برابر مرتفع تر شده و با حصارهای متعدد فضای فیزیکی آن مستتر می شود!!.
به نظر می رسد نخستین چیزی که از این دیوارها و حصارها به ذهن خطور می کند ایجاد فضایی بی روح و سردی است، این طرح که در سال های اخیر هر ازچند گاهی سر بر می آورد و پس از مدتی تب آن فروکش می شود به ظاهر ایده قابل تأملی است ولی در عمل ناموفق جلوه می کند.
به گفته کارشناسان آموزش و پرورش فقط در شهر تهران که بیش از ۳ هزار و ۲۰۰ مدرسه دخترانه دارد تاکنون فقط در ۵۰-۴۰ مدرسه آن، ایده شاداب سازی مدارس پیاده شده است. (در واقع فقط استتار شده است!) در حالی که مؤلفه های بسیاری برای شاداب کردن دانش آموزان و محیط مدرسه وجود دارد. ضمن آن که اجرای چنین طرح هایی تغییر در ابعاد مختلف نظام آموزشی درون یک مدرسه را می طلبد:
از جمله؛
تغییر در نگرش و رفتار اولیای مدرسه،
تغییر در محتوا و متن کتب درسی
تغییر در شیوه های آموزشی
تغییر در اجرای برنامه های اعیاد و سوگواری های مذهبی و ملی
تغییر در فضای سبز و امکانات رفاهی دانش آموزان در مدارس
در نظر گرفتن اعتبار و برنامه مدون و مشخصی برای اجرای آن
– و در مرحله آخر تغییر فضای فیزیکی مدرسه و استتار آن از دید نامحرمان .
استتار صرف، مدرسه را زندان می کند مهندس «نسترن خسروی» رئیس گروه معماری سازمان توسعه، نوسازی و تجهیز مدارس کشور درباره اجرای طرح شاداب سازی مدارس دخترانه معتقد است:
«اگر اجرای این طرح محدود به مستتر کردن مدرسه با حفاظ های متعدد باشد درواقع مدرسه را برای بچه ها به مثابه زندان کرده ایم ، باید محیط مدرسه به گونه ای باشد که بچه ها اشتیاق حضور در آن را داشته باشند. البته این را هم باید بگوییم ساختن چنین مدرسه ای نیازمند صرف هزینه های بسیاری است. ضمن آن که با جایگزینی مصالحی که احساس زنده بودن را القا می کند و فضای سبز که آرامش روانی را ایجاد می کند هم می شود به شاداب سازی مدارس دست یافت.»
وی توضیح می دهد:
«در بسیاری از کشورهای دنیا مدارس دیوار و حصار ندارد، در حالی که ما با ساختن حصار و دیوار در اطراف مدرسه مان می خواهیم طرح شاداب سازی را پیاده کنیم. ضمن آن که هرچقدر دیوار مدارس را بلندتر بسازیم امکان این که برج بلندتری در کنار آن و مشرف به آن ساخته شود وجود دارد. در حالی که با شیوه معماری ایرانی ـ معماری درون گراـ می توان مدارس را به گونه ای طراحی کرد و ساخت که نیاز به استتار کردن نداشته باشد، البته پیاده کردن چنین ایده هایی مستلزم زمین های بزرگ و اعتبار لازم است. به طور مثال در مدرسه چهارباغ اصفهان با سلسله مراتبی می توان به درون مدرسه دست یافت بدون اینکه نیاز به دیوار برای پنهان شدن از دید نامحرمان وجود داشته باشد.
رئیس گروه معماری سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور تأکید می کند: به عنوان یک زن معمار معتقدم نباید مدارس را با استتار شاداب سازی کنیم چرا که در این صورت مدرسه را با ایزوله کردن از سایر فضاهای اجتماعی منفک کرده ایم.»
اهمیت تاریخی و فرهنگی زبان عربی برای ایرانیان
از هنگام ورود اسلام به ایران، زبان عربی همواره در کشورمان، محترم، مورد توجه و بهترین ابزار انتقال علم بوده است. پس از انقلاب اسلامی، اصل ۱۶ قانون اساسی بر دست اندرکاران آموزش و پرورش تکلیف کرد که امکانات آموزش این زبان را فراهم آورند.
ولی کاهش منزلت زبان عربی در جامعه و در نتیجه، کاهش علاقه و اهتمام دانش آموزان و دانشجویان به آن نشان میدهد که “تاریخ پربار” و “الزام قانونی” برای ایجاد زمینۀ مساعد آموزش زبان دوم کافی نیست.
ارتباط دو زبان فارسی و عربی سابقهای به اندازه عمر این دو زبان و نیز قدمت دو قوم ایرانی و عرب دارد. ایرانیان و اعراب از قرنها پیش از اسلام، روابط تنگاتنگ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی داشته اند. زبانهای فارسی و عربی نیز همواره بر یکدیگر مؤثربوده اند. این روابط پس از اسلام شکل دیگری یافت.
زبان عربی جای خود را در جزء جزء زندگی ایرانیان گشود. کودکان آن را در مکتب خانه ها می آموختند. بزرگان و فرهیختگان برای حفظ و پرورش این زبان که آن را سرمایهای گرانبها میدانستند، تلاش فراوان کردند و ارزشمندترین سرمایه های علمی، ادبی و مذهبی را در قالب زبان عربی نگاشتند. آنان با این کار، به هویت ملی و اسلامی ایرانیان این امکان را دادند که قرنها در بسیاری از آثار نگاشته شده به زبان عربی به زندگی خود ادامه دهد؛ آن هم در سده های نخست که رشد و پویایی فرهنگ و تمدن ایرانی با فتح ایران به دست مسلمانان متوقف شده بود و زبان فارسی به مدت دو یا سه و نیم قرن در سکوت مطلق فرو رفته بود. در این دوران، ظاهراً خلأ تاریخی عظیمی در زبان فارسی و فرهنگ و ادبیات ایران به وجود آمد، ولی در واقع ادب اخلاقی و رفتاری ایرانی و بسیاری از ابعاد فرهنگی و ادبیِ زبان ایرانیان در آثار شاعران و ادیبان بزرگ عرب متبلور شد.
از سوی دیگرانسان موجودی با ابعاد زیستی، روانی، اجتماعی و اخلاقی است و در هر یک از این ابعاد نیازهایی دارد. به منظور برآورده ساختن نیازهای خود ناچار گردید تا به صورت اجتماعی زندگی کند و در این شرایط نیاز به داشتن وسیله ارتباطی در حد بالایی احساس شد. ابتدا به زبان اشارهای روی آورد اما به دلیل محدودیتهای این زبان، به خلق زبان کلامی نیاز پیدا کرد و برای پاسخگویی آن به زبان کلامی و بعد هم نوشتاری پرداخت این موضوع امروزه به حدی تنوع دارد که حدود چهار هزار زبان را میتوان در دنیای امروزی شناسایی نمود.
تعدد زبانی و نمادهای نوشتاری و نیاز روزافزون انسانها در دهکده جهانی به برقراری ارتباط و استفاده ازامکانات علمی، فنی و… یکدیگر، ضرورت یادگیری بعضی از زبانهای دنیا را بسیار حتمی نموده است. از جمله یادگیری زبان عربی برای ایرانیان. این آموزش در آموزش وپرورش کشور ما به طوررسمی از دوره راهنمایی آغاز میشود و سالانه وقت زیادی از معلمان و دانش آموزان صرف یادگیری مسائل مختلف این زبان میشود.
موفقیت نظام آموزشی در زبان عربی
در اینجا این سؤال مطرح میشود که آیا نظام تعلیم و تربیت به اهدافی که در یادگیری زبانهای خارجی خصوصا عربی ، دست می یابد؟ تا چه حد این اهداف با روشهای فعلی قابل دست یابی اند؟ موانع موجود کدامند؟
در این مختصر به برخی از موانع فعلی در یادگیری زبان عربی در نظام آموزش وپرورش پرداخته شده است.
بدین منظور این موانع در چند مقوله زیر مورد بحث قرار میگیرند:
۱ .عوامل مربوط به دانش آموزان
.۲ عوامل مربوط به جامعه
۳ .عوامل مربوط به نظام آموزشی
۴ .عوامل مربوط به معلمان
بدیهی است که دانش آموزان محور مهمی از آموزش وپرورش را تشکیل میدهند و ویژگیهای آنان درتسهیل یا دشواری یادگیری تمام دروس مؤثراست. این ویژگیها در یادگیری دروسی که برای آنان تازگی دارد ازاهمیت بیشتری برخوردار خواهند بود. ویژگیهای دانش آموزان در دو حیطه شناختی و عاطفی با یادگیری دروس زبان خارجی مرتبط میشوند. از ویژگیهای شناختی آنان میتوان به هوش، تجارب و آموخته های گذشته اشاره کرد.
البته هوش دانش آموزان در یادگیری تمامی دروس تأثیرگذار است و تجارب و آموخته های گذشته آنان در یادگیری دروس عربی و به شکل خاصی نقش بازی میکند. بدین صورت که دانش آموزان در کلاس اول راهنمایی تقریباً بدون گذراندن هیچ درس پیشنیاز، یادگیری این دروس را آغاز میکنند و طبیعی است که عملکرد آنان در این دروس در مقایسه با دروس دیگر از جمله ریاضی، فارسی و… متفاوت و احتمالاً پایین تر باشد.
تحقیقات مختلف از جمله تحقیق بلوم در چندین کشور دنیا نشان داده است که رفتارهای ورودی شناختی نقش مهمی در یادگیری آموزشگاهی دارند بنابراین، یکی از موانع یادگیری دروس عربی و زبان انگلیسی فقدان رفتارهای ورودی شناختی کافی در دانش آموزان است.
در حیطه عاطفی و رفتارهای ورودی عاطفی میتوان به تجارب دانش آموزان که در سالهای قبل ازیادگیری زبان عربی از طریق اعضاء خانواده خواهران و برادرانی که در دوره راهنمایی و دبیرستان تحصیل میکنند ، اشاره کرد.
به نظر میرسد که بیشتر دانش آموزان در هنگام ورود به کلاسهای این درس نگرش مثبتی نسبت به یادگیری آنها ندارند و احتمالاً یا دارای حالتی خنثی و یا منفی هستند.
عامل دوم در زمینه رفتارهای ورودی عاطفی به انگیزه دانش آموزان بر میگردد. در واقع هیچ فردی بر نقش انگیزه در یادگیری تردید ندارد و این انگیزه در یادگیری زبان جدید به دو شکل مطرح میباشد:
پژوهشی گسترده ثابت کردهاند که زبان آموزان هنگامی بیشترین موفقیت را کسب میکنند که فرهنگ و مردم وابسته به آن زبان را دوست داشته باشند و بخواهند با جامعه ای که در آن به آن زبان تکلم میشود، آشنا شوند. این حالت را اصطلاحاً انگیزه یکپارچه گویند.
عوامل کاهش علاقه به یاد گیری عربی؛
– نداشتن انگیزه هیچگونه یادگیری را به دنبال نداشته و حتی باعث احساس استرس و سرانجام ایجاد تنفر نسبت به ان زبان را در پی دارد ،به عبارتی دیگر، میتوان گفت فراگیرانی که دارای انگیزه یکپارچه هستند، میتوانند در یادگیری یک زبان موفقیت بیشتری کسب نمایند،
البته میزان قرار گرفتن در معرض زبان دوم نیز اهمیت دارد. هیچ کس نمیتواند بدون اینکه به اندازه کافی در معرض زبانی قرار گیرد، بر آن مسلط شود.
– یکی از عواملی که باعث کاهش انگیزه دانش آموزان نسبت به یادگیری درس عربی میشود این است که این درس برای آنان جنبه کاربردی ناچیزی دارد. بدین معنی که یک دانش آموز ممکن است این گونه پیش بینی نماید که تا پایان عمر خود با یک فرد عرب زبان مواجه نخواهد شد و یا در شرایطی قرار نخواهد گرفت که مجبور به استفاده از آموخته های کلاسی خود شود. علاوه بر این، چنانچه دانش آموزان قصد ادامه تحصیل دردانشگاه را نداشته باشد و یا رشته مورد علاقه او در دانشگاه نیازی به یادگیری زبان عربی نداشته باشد، انگیزه او بسیار کاهش خواهد یافت.
– عامل دیگری که در کاهش انگیزه دانش آموزان نقش دارد وجود نگرش منفی و یا خنثی نسبت به مردمان کشورهای عرب زبان در زمینه پیشرفت علمی، تکنولوژی و انسانی است. این عامل باعث میشود تا شاید هیچ دانش آموزی آرزوی زندگی و تحصیل در کشورهای عرب زبان را در ذهن نداشته باشد و لذا ضرورتی برای یادگیری این درس احساس نکند.
– از عوامل مربوط به جامعه میتوان به ناکافی بودن مؤسسات آموزش زبان عربی در سطح شهرها اشاره نمود. ملاحظه میشود که برای یادگیری زبان انگلیسی، دانش آموزان میتوانند در مؤسسات خصوصی آموزش زبان شرکت نمایند. اما در خصوص زبان عربی چنین مؤسساتی یا وجود ندارد و یا بسیار محدوداند. طبیعی است که دانش آموزان با یادگیری زبان انگلیسی در دوره ابتدایی و یا همزمان با درس زبان انگلیسی در مدرسه میتوانند عملکرد بهتری در این درس از خود نشان دهند ولی در درس عربی این امتیاز در جامعه ما وجود ندارد.
– در جامعه، مردم و خانواده ها نیز اهمیتی که برای یادگیری زبان انگلیسی قایل اند، نسبت به درس عربی وزبان عربی قایل نیستند. به عبارتی دیگر، ضمن بی اهمیت دانستن یادگیری زبان عربی، نگرش چندان مثبتی به تکلم با آن زبان وجود ندارد. از این رو، تقویتهای اجتماعی که زبان آموز در درس زبان انگلیسی از دیگران دریافت می کند، در درس عربی دریافت نمینماید.
– دانش آموزان در یادگیری زبان فارسی و قواعد آناز عوامل دیگری به غیر از معلم و مدرسه بهره می گیرند ؛ از جمله کتابهای غیردرسی، داستانی، رسانه های گروهی مانند تلویزیون و رادیو، مطبوعات مانند مجلات و روزنامه ها. اما این عوامل در یادگیری درس عربی در جامعه وجود ندارند. لذا یادگیری دانش آموز به فعالیتهای معلم و کتب درس عربی محدود میباشد.
– در مقایسه با دبیران زبان میتوان گفت که آنان تقریباً به خوبی میتوانند به این زبان تکلم کنند و با یک فرد خارجی زبان مکالمه نمایند. اما دبیران عربی در این حد توانمند نیستند، شاید یکی دیگر از موانع مربوط به معلمان وجود این قانون در آموزش وپرورش است.
دبیران عربی نمیتوانند اهداف تدریس زبان عربی را به حدی که دانش آموزان متقاعد شوند، تبیین نمایند
و شاید علت آن نظام آموزشی باشد که این تبیین را برای دبیران بیان نکرده است و لذا هر معلم و مدرسی در حد توان خود تلاش میکند تا هدف از یادگیری زبان عربی را برای دانش آموزان تبیین نماید.
بنابراین وقتی دانش آموزان پاسخ کافی نسبت به این سؤال که چرا باید درس عربی را یاد گرفت؟ دریافت نمی دارند، انگیزه لازم برای تحمل دشواریهای یادگیری این درس را پیدا نخواهند کرد.
– همچنین عدم استفاده دبیران از روشهای متنوع تدریس در کلاسهای عربی و تأکید صرف بر روش آموزش سنتی به صورت سخنرانی باعث افت جذابیت مطالب این درس میشود. عدم استفاده از وسایل کمک آموزشی نیز بر این مشکل خواهد افزود.
بنابراین، تا زمانی که اهداف یادگیری و آموزش درس عربی تبیین و اصلاح نشوند، روشهای سنتی جای خود را به روشهای فعال و فرآیند مدار و روش یادگیری در حد تسلط ندهند و دبیران دانش کافی در خصوص علم روانشناسی و زبانشناسی به دست نیاورند، عملکرد یادگیری دانش آموزان و عملکرد آموزشی دبیران در همین سطحی که وجود دارد، خواهد بود.
آیا دبیران زبان غربی در مورد تئوری های رشد زبان و آموزش زبان دوم شناختی دارند؟ نگاهی به واحدهای درسی گذرانده شده آنان نشان میدهد که آنان مستقیماً این مطالب را در طول دوران تحصیل خود فرا نمیگیرند.
باید خاطرنشان شود که بین زبان دوم و زبان خارجی تفاوت وجود دارد. بدین صورت که در یادگیری زبان دوم امکان قرار گرفتن زبان آموز دربافت آن زبان وجود دارد. اما این شرایط برای یادگیری زبان خارجی میسر نیست. برای مثال برای یک فرد ترک زبان، زبان فارسی به عنوان زبان دوم مطرح می باشد و او میتواند در شهرهایی که به زبان فارسی تکلم می کنند قرار گیرد و یا از صداوسیما آن را فرا گیرد و یا در محیط مدرسه روزانه چند ساعت در معرض زبان فارسی قرار گیرد اما برای یادگیری زبان عربی این امکان به راحتی فراهم نمی باشد و ناچار باید در قالب کتاب و دستورات آموزشی آن را فرا گیرد.
از طرف دیگر، بین یادگیری زبان اول تکلم به زبان مادری و زبان دوم تفاوت وجود دارد. بدین معنی که یادگیری زبان اول نوعی فراگیری جهانی است یعنی همۀ کودکان یاد میگیرند تا به زبان مادری خود تکلم نمایند. اما یادگیری زبان دوم برای آنان حالتی فراگیر و اجباری ندارد. یعنی یک کودک فارسی زبان همان زبان مادری خود را میداند و اجباری به یادگیری زبان دیگری احساس نمیکند. ولی یک کودک ترک زبان ناچار میشود زبان فارسی رادر مدرسه بیاموزد ولی برای یادگیری زبان عربی آنچنان تحت فشار و اجبار قرار ندارند.
آنچه در ابتدای آموزش عربی ضروری است؛
از آنجا که تعداد زیادی از همسایه های ایران را کشورهای عرب زبان تشکیل میدهند و ارتباطات بیشتری بین ایرانیان و کشورهای عربزبان مثل عراق، کویت، عربستان و سوریه وجود دارد، برای ایجاد ارتباط با آنها، نیاز به یادگیری زبان عربی وجود دارد.
از طرفی دیگر، بخشی از کلمات زبان فارسی را لغات عربی تشکیل میدهند و به منظور ریشه یابی لغات،نیاز دانش آموزان فارسی زبان به یادگیری دستورات و قواعد، صرف و نحو و واژه شناسی زبان عربی بیشتر میباشد.
کتاب آسمانی ما مسلمانان و بسیاری از متون دینی معتبر به زبان عربی بوده و به منظور درک بهتر و استفاده بهینه از آن، یادگیری زبان عربی ضروری مینماید. سرانجام این که زبان عربی، زبان مشترک مسلمین محسوب شده و برای تحکیم ارتباطات خود لازم است به این زبان در حد تسلط آشنا شده باشند.اینها نکاتی است که باید به درستی به دانش اموزان تفهیم شود.
شرایط یادگیری زبان دوم
اکثر شرایط یادگیری زبان دوم مانند یکی از سه نوع زیر میباشد:
– اضافی،
– تکمیلی
– جانشینی
در نوع اضافی، فرد علاوه بر یادگیری زبان اول به یادگیری زبان دوم نیاز دارد یعنی یادگیری زبان دوم در شرایط خاص موردنیاز خواهد بود. مثلاً وقتی فرد برای مدت کوتاهی به یک کشور عرب زبان میرود یا علاقمند به خواندن مطالب نویسندگان خارجی است.
درنوع تکمیلی، زبان دوم نقش تکمیلی برای زبان اول دارد. این مورد شامل اهل یک لهجه خاص میباشد که خواندن و نوشتن را به زبان استاندارد می آموزند مثل ایرانیان که عربی را به منظور تکمیل آموزه های دینی خود یاد میگیرند.
در یادگیری از نوع جانشینی، زبان دوم به تدریج تمامی احتیاجات ارتباطی گوینده را فراهم میسازد و از به کار بردن زبان اول در می ماند و آن را به نسل بعد منتقل نمیکند. در واقع زبان دوم جایگزین زبان اول میگردد.
لازم است در مورد روشهای مهم زبان آموزی نیز سخنی به میان آید و آن اینکه این روشها را میتوان به روشهای زیر تقسیم کرد:
اول : روش مستقیم
دوم : روش دستوری ترجمه
سوم : روش تقلیدی حفظی
چهارم: روش شناختی
در روش مستقیم، معلم به زبان موردنظر صحبت کرده و تدریس مینماید. یعنی دبیر صرفاً از زبان خارجی استفاه میکند و برای درک بهتر دانش آموزان از مطالب مورد آموزش از تصاویر و وسایل کمک آموزشی بهره میگیرد. مثل درس دادن استادان دانشگاه در رشته زبان انگلیسی.
در روش دستوری ترجمه، معلم به آموزش قواعد دستوری و ترجمه متون زبان خارجی میپردازد یعنی همان روش مورد استفاده دبیران عربی در نظام آموزشی ما.
در روش تقلیدی حفظی، صحبت کردن و گوش کردن مورد تأکید است و نوشتن و خواندن معمولاً یک هدف ثانویه محسوب میگردد.
البته در عمل به ندرت میتوان به یک کلاس درس زبان خارجی برخورد کرد که منحصراً براساس یکی از روشهای مذکور عمل کنند، بلکه تلفیقی از این روشها به کار برده میشوند. ولی، درمدارس ایران و در درس عربی روش دستوری ترجمه حالتی غالب دارد.
مشکلات مربوط به تدریس زبان عربی
– عدم توجه کافی از سوی مؤلفین کتابها و معلمان به بعد محتوایی آموزش زبان عربی و تأکید بیش ازاندازه بر قواعد دستوری آن. این موضوع به ویژه با وسعت بسیار زیاد قواعد دستوری در این زبان باعث کاهش انگیزه فراگیران و دشواری یادگیری آنان میشود.
– مشکل دوم، تدریس نتیجه مدار است که هدف از آموزش زبان عربی و یادگیری آن توسط دانش آموزان، پرورش توانایی پاسخگویی به سؤالات کنکور میباشد.
– مانع دیگر عامل زمان است. اگر هدف آموختن مطالب درسی در حد یکسان باشد، باید زمان موردنیاز برای همه دانش آموزان فراهم شود . مطالب فعلی درس عربی برای یک دانش آموز دارای هوش متوسط به بالا و باانگیزه بالا مناسب میباشد ولی برای دانش آموزان واجد هوش متوسط یا بعضاً متوسط پایین، نمیتواند کفایت کند. بنابراین اگر هدف آموزش وپرورش رسیدن به یادگیری یکسان در فراگیران باشد باید تفاوتهای شناختی و انگیزشی آنان را در نظر گرفته و زمانهای متفاوتی را صرف رسیدن به این هدف نماید.
تدریس قواعد به منظور کمک به تسهیل یادگیری زبان عربی است. به نظر میرسد در تدریس دروس عربی در سیستم آموزش وپرورش کشورمان، این نکته بالعکس اجرا میشود، یعنی به جای تأکید و تلاش در جهت ژرف سازی مکالمه عربی و رسیدن به هدف این درس که همان قرائت و ترجمه صحیح متون دینی میباشد، آن قدر به نکات دستوری پرداخته میشود که ضیق وقت تدریس این کتب مانع از وقت و سرمایه گذاری زمانی برای قرائت و ترجمۀ صحیح میگردد.
با توجه به اینکه مؤلفین این کتب هم در دستور کارشان این نکات را گنجانده اند ولی نتیجه مداری فرایند تدریس باعث میشود که جهت تقویت توانایی دانش آموزان در پاسخ دهی به سؤالات کنکور.بخش مذکور یعنی دستور زبان اهمیت بیشتر بیابد.
– معلمان عربی باید به دستور زبان فارسی هم مسلط باشند تا با توجه به آموخته های دانش آموزان از ادبیات فارسی، نکات مرتبط به آن در عربی را توضیح دهند. مثلاً در تدریس موصوف و صفت، راه شناخت موصوف از صفت از طریق معنی را چون در فارسی خوانده اند سریعتر یاد میگیرند. یکی از موانع یادگیری زبان عربی این است که دانش آ موزان پیوندی بین یادگیری مطالب زبان عربی با زبان فارسی ایجاد نمیکنند و دو زبان را به صورت تقریباً جداگانه میآموزند.
ده عامل افت یاد گیری درس عربی ؛
– به دلیل استفاده از دبیران غیر متخصص و غیر مسلط و نا مرتبط با ادبیات عرب در سنوات گذشته دانش آموزان، اطلاعات اولیه و پایه ای که پیش نیاز مطالب سطح بالاتر است ندارند و اکنون درس عربی برای آنها به یک کابوس تبدیل شده است و تصور می کنند که یادگیری عربی ناممکن است و هیچ روحیه ای برای فراگیری آن ندارند.
– دومین عامل که متأثر از همان عامل اول است ونتیجه ی مستقیم آن می باشد ارفاقهای بی حد و حصر دبیران دوره های قبل بخصوص دوره ی راهنمایی باعث شده است که دانش آموزان با همان روحیه ی تکدی نمره تربیت شوند و از خود هیچ سعی و تلاشی بعمل نیاورند.
– عدم وجود عوامل تشویق کننده و حتی وجود برخی از موارد بازدارنده ، مثلاً خود اولیای دانش آموزان بیشتر به فراگیری و تقویت زبان انگلیسی توصیه می کنند و خیال می کنند اگر فرزند آنها انگلیسی یاد بگیرد از ارزش و پایگاه اجتماعی بهتری برخوردار است و برخی هم با اهداف خاصی این مطلب را القاء می کنند که زبان عربی یک زبان بیگانه است که کهنه شده است ، مثلاً همین برنامه های طنزی که از صدا و سیما پخش میشود و زبان عربی را به مسخره می گیرد باعث شده است که نسل جوان ما که در دوره ی دبیرستان درس می خوانند نسبت به آموزش زبان عربی به دید تمسخر بنگرند که این خود عامل مهمی است که انگیزه را از دانش آموزان می گیرد.
– عدم تنوع در مطالب کتابهای درسی که جذابیت خاصی ندارند تا دانش آموزان به آن رغبت پیدا کنند. مثلاً در هیج جای کتابهای درسی عربی یک مطلب ورزشی دیده نمی شود. سراسر مطالب کتابهای درسی عربی ، آیات قرآنی و احادیث و ادعیه می باشد که باعث یکنواختی مطالب درس عربی شده است. درست است که هدف آموزش زبان عربی برای فهم قرآن و حدیث است اما می توان در لابلای داستانهای متنوع و جذاب و یا در ضمن عنوان کردن یک لطیفه و حکایت پند آموز خیلی از لغات و اصطلاحات متون دینی را آموزش داد.
– آنطوریکه خود دانش آموزان عنوان می کنند مطالب کتابهای درسی عربی هیچ تناسبی با روحیات جوانانی که در این سنین درس می خوانند ندارد مثلاً دانستنیهای علمی، مسائل روز، مقالات ادبی ، شعر و … که بیشتر به مذاق دانش آموزان خوش آیند است در کتابهای درسی عربی کمتر مورد توجه بوده است.
– اگر هدف از تدریس یک زبان آن است که بتوانیم با این زبان در حد مکالمه ی روزمره صحبت کنیم چرا دبیران عربی به زبان عربی حرف نمی زنند؟ و چرا ساعت مشخصی را برای مکالمه اختصاص نداده اند وبیشتر بر قواعد خشک و سنگین صرف و نحو تکیه می شود؟
– در هر درس مطالب زیادی از قواعد آمده است که این قواعد دارای تمرینات زیادی هم هست و این عامل باعث شده است که کتاب عربی سنگین و مشکل بنظر برسد و روحیه ی یادگیری را از دانش آموزان می گیرد.
– وجود تصاویر زیاد و تکراری وگاه نامربوط و غیر جذاب و بدون کیفیت نه تنها کمکی به امر یادگری نمی کند بلکه فقط حجم کتاب را زیاد کرده است . مثلاً در یک درس فقط تصویر یک مرد با حالتهای مختلف تکرار شده است و هیچ نکته ی کمک آموزشی در آن نیست.
– با وجود تمام عوامل فوق وقتی چنین درسی درساعت آخر برنامه گنجانده شود مشکل معلم و دانش آموزان مضاعف میشود، البته این نمی تواند بهانه ای برای دانش آموزان باشد زیرا تمام دبیران درساعت آخر درس دارند و تدریس می کنند و معلم عربی هم باید در سر یکی از کلاسها حاضر شود. گاه اتفاق افتاده است که دانش آموزان در ساعت اول هم مشکل دارند.
– بد آموزی برخی از همکاران در سنوات گذشته باعث شده است تادانش آموزان فقط به مطالب کتاب درسی بپردازند آن هم در حد حفظ کردن مطالب، چون دانش آموز با این روحیه تربیت شده است دیگر قدرت درک و فهم ندارد و اگر مطلبی عین کتاب نباشد نمی تواند به آن پاسخ دهد در نتیجه در امتحانات هماهنگ نمی تواند نمره ی قبولی کسب کند.
راههای جلوگیری از افت یادگیری درس عربی؛
جدای از برنامه های اساسی در نظام آموزش و پرورش ، برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان و علاقمند کردن آنها در فراگیری درس عربی، ابتدا باید تا حد امکان در رفع عواملی که انگیزه را از دانش آموزان گرفته است کوشید. بنابراین می شود اول از راه تشوق و آسان جلوه دادن درس عربی شروع کرد.مثلا معلم به دانش آموزان خود گوشزد کند که هر کس بتواند از نمره ی کتبی پایان ترم نمره ی هفده به بالا کسب کند، سه نمره به نمره ی مستمر او اضافه میشود و برای نمرات پانزده تا هفده، دو نمره به نمره ی مستمر اضافه می شود، و به نمرات دوازده تا پانزده یک نمره ارفاق میشود
و یا به امتحانات مستمر شفاهی در سرکلاس توجه بیشتری شود و با طرح سؤالات ساده به دانش آموزان القاء شود که عربی درس سختی نیست و هر کس اراده کند می تواند آن را بخوبی یاد بگیرد.
اما بعنوان پیشنهاد درسطح کلی میتوان راهکارهای بهتری برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان نسبت به درس عربی ارائه داد که این در توان مسؤلان برنامه ریز می باشد ازجمله این راهکارها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
تا جایی که امکان دارد از دبیران متخصص درس عربی استفاده شود و حتی برای دبیران متخصص درس عربی، آموزشهای ضمن خدمت جهت تدریس بر اساس الگوهای نوین تدرس هم لازم و ضروری است.
معلم اساسی ترین عامل برای ایجاد موقعیت مطلوب در تحقق اهداف آموزشی است اوست که می تواند حتی نقص کتابهای درسی و کمبود امکانات آموزشی را جبران نماید . یا برعکس ، بهترین موقعیت به محیط غیر فعال و غیر جذاب تبدیل کند . در فرایند تدریس تنها تجارب و دیدگاه ها ی علمی معلم نیست که موثر واقع می شود ، بلکه کل شخصیت اوست که در ایجاد شرایط یادگیری و تغییر و تحول شاگرد تأثیرشدیدی می گذارد .
– معلم خوب کسی است که همواره خود را در جریان مطالب علمی روز قرارداده و روشهای خود را مناسب با تحولات شناختی دانش آموزان اطلاح نماید . از صفتهای دیگر می توان به نرم خویی ، مشورت ، برقراری روابط انسانی منطقی و توکل به خدا اشاره نمود .
– معلم موفق کسی است که سعی نماید در کلاس رهبر باشد نه رئیس . رهبری که هم وظایف خویش را به نحو احسن انجام می دهد و هم تعاملات اجتماعی مثبت و ارزنده ایَ برقرار نماید . البته نمی توان گفت که تمام وظایف رهبری در طیف وسیع خود شامل حال معلمان باید گردد ، بلکه هرکس به اندازه جام وجود خویش از آن بهره می گیرد .
– گاه روشهای تدریس نوین در کشور ما ، از سوی معلمان با چالش سوءظن و تردید و بی مهری رورو شده است . اگر چه امروزه با تلاش بعضی از مسئولین فهیم و دلسوز ، این باورهای غلط کمرنگ شده است . لکن هنوز تأثیر رسوبات همان انگاره ها از سویی دیگرو کاهش احساس هویت و تعلق در معلمان براثر آسیب های روانی و اجتماعی از سویی دیگر موجب کمی اقتدار ، اعتماد به نفس و کارآیی و عدم خلق روشهای نوین در تدریس گردیدهاست .مضاف بر اینکه کاهش نقش مرجعیت معلمان و تنزل منزلت اجتماعی آنان تشدید کننده امرفوق است .
– باید باور کنیم در این دهکده جهانی که ما زندگی می کنیم ، نقش ما معلمان نیز تغییر یافته است . نقش سنتی ما این بود که رئیسی باشیم که خود را دایرهالمعارف غنی می داند که اطلاعات علمی خویش را باید بدون هیچ انعطافی و به صورت یک جانبه و خشک آن را به دانش آموزان انتقال دهد . نقش کنونی که برای ما رقم زده شده است است بسیار تعیین کننده است.
– علیرغم کتابها و مقالات و … که در خصوص روشهای نوین تدریس انتشار یافته است لکن ما با این حقیقت تلخ روبرو هستیم که روشهای تدریس سنتی بر سیستم آموزشی ما حاکم است .معایب این روش بر همگان واضح است . در مذمت این روش اشاره به همین یک نکته کافی است که اثرشان نه تنها موقتی است که عملاً کلاسهای درس ما توسط تقویت کننده های منفی مانند نمرات منفی و ضعیف ، تهدید و تحقیر و تمسخر و غیره اداره می گردد .اثرشان نه تنها موقتی است بلکه موجب برانگیخته شدن عواطف ناخواسته ای چون آمادگی برای فرار از آموزش میشود. .
– داشتن پوششی سراپا سیاه پوش در خانمها و ظاهر و محاسنی نامرتب در آقایان نشانه تقدس بیشتر نیست ، مضاف بر اینکه اگر با چهره ای گرفته و روش سنتی و خشک همراه باشد ! ما پیرو مکتبی هستیم که خدای آن بدیع و نوآفرین است . خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد و رسول آن پاکیزگی را نشانه دین می داند و امام آن ترتیب جوان را مطابق با روز توصیه می نماید .
– در آموزش جهانی ” آموزش ذهن مقدم بر آموزش دست ” است . همچنین آموزش به معنی درس دادن بی اهمیت شناخته شده است ، بلکه آموزشی ارزشمند است که مبنی بر تجربه فعال و کاوشگری باشد . این تجربه فعال و کاوشگری نیاز به وسایل آموزشی گسترده و پیچیده ندارد . ما معلمان اگر ضمن تقویت احساس هویت و خودباوری ، بتوانیم به همه چیز به دید آموزشی نگاه کنیم و ابزارهای ساده و فراوان اطراف خود را تبدیل به ابزارهای آموزشی بنماییم ، آن موقع می توان امیدوار بود که اطراف خود را تبدیل به ابزارهای آموزشی بنماییم ،آن موقع می توان امیدوار بود که اطراف خود را تبدیل به ابزارهای آموزشی بنماییم ، آن موقع می توان امیدوار بود که اکسیر دانش را با گوهر تجربه مفید و مستقیم آموزشی در هم آمیختیم .
– از آنجا که لایه های جامعه علمی ، پژوهشگران جزء تولید کنندگان و معلمان جزء توزیع کنندگان معرفت علمی محسوب می شوند ، توجه به این نکته ضروری است که معلمان پژوهشگری که پخته و مستقل و شایسته می باشند معمولاً از قدرت خلاقیت و درجات علمی بالایی برخوردار هستند و سعی می نمایند تا با ابداع روشهای نوین دامنه علم را توسعه دهند . اینگونه معلمان معمولاً تمایلی به رفتارهای تشریفاتی و دیوان سالاری ندارند . اجبار نمودن آنها به جزئیات دست و پا گیر معمولاً منجر به از دست دادن این نیروها می گردد .
– درصد کمی از معلمان ، هنگام تدریس راهبردهای جدید ، از پس ناآرامی حاصله بر می آیند و بیشتر آنها تا افراد پشتیبان در کنارشان نباشد ، هیچ گاه راهبردهای ناآشنا را مورد تجربه قرار نمی دهند. برای رفع این نقیصه چندین بار به کارگیری راهبردهای جدید از طریق آموزش همکاران به یکدیگر توصیه می گردد ، تا معلمان احساس توان و آرامش بیشتری نمایند.
– بدیهی است یک الگوی خاص به عنوان روش تدریس برای همه دانش آموزان و همه موقعیتها ، هرگز توصیه نمی گردد . بلکه تلفیقی از الگوها و تغییر بعضی از راهبردهای آن به تناسب مکان ، زمان و نوع دانش آموزان سفارش می گردد .
نکات قابل تامل برای معلمان؛
معلمان افرادی هستند با همان کاستیهای احتمالی که دیگران نیز دارند لکن بی شک بیش از دیگران دارای دانش ، اشتیاق و عشق به مردم هستند ، یک معلم کیفی دارای ویژگی هایی است از جمله : هوشیاری ، خوش صدایی ، خوش خطی ، سنت شکنی ، تمیزی ، خوشخویی ، همچنین مشکلات شخصی را وارد محیط کار نمی نماید ، عدم بی احترامی به کارآموزان ، عدم صمیمیت زیاد با کارآموزان ، عدم هدر دادن زمان .
و نیز بیشتر از آنچه برای تدریس نیاز است مهارت و اطلاعات دارد . بی علاقگی معلم با انجام ندادن کارهایی که باید انجام دهد نمایان می شود . عدم علاقه به کار سبب خستگی و دلمردگی می شود ، بنابر این شوخ طبع است و با همه کارآموزان ارتباط چشمی یکسان برقرار می کند . تسلط کافی بر مهارتهای تدریس و موضوع دارد : در این رویکرد سخت کوش و رفتار مهرآمیز جنبه حاشیه ای دارد و مهارتهای فنی حائز اهمیت است . معلمان کارا و اثر بخش دارای هوشی فراتر از حد متوسط هستند آنها برای برقراری ارتباط مطلوب تلاش می کند .
البته نمی توان تنها یک راه و چند خصوصیات خاص را درمورد معلم عربی بیان نمود لکن با استفاده از قواعد اشاره شده می توان مسیرهای ارزشمندی را پیمود تاکید به این نکته ضروری است که تنها یک راه درست ترین راهها نیست ، تحقیقات نشان داده است معلمان غیر اثر بخش هم، راهبردها و تاکتیک های آموزشی را که معلمان اثر بخش استفاده می کنند را به کار می برند اما آنها راهبردهای مورد نظر را بسیار آمرانه و خشک به کار می برند و هیچ تلاشی برای سازگار کردن راهبردهای آموزشی با نیازهای متغیر در موقعیتهای گوناگون ندارند و لذا کمتر نتیجه می گیرند؛ بر عکس معلمان اثر بخش که به تغییر رویکردها اقدام می نمایند .
مشکلات دیگر معلمان عربی تکیه صرف فقط به ترجمه طوطی وار است نه فهم درست و دقیق کلمات دانش آموزان ما در مقطع متوسطه با سطح وسیعی از تجزیه و ترکیب رو به رو هستند در حالیکه در سطح اول راهنمایی فقط و فقط اسم را آموخته اند آن هم به صورت غیر کاربردی در دوم راهنمایی معلمان تأکیدی روی اسم ندارند و صرف فعل طوطی وار و صرفاً شفاهی را به دانش آموزان می آموزند و چون آموزش و یادگیری این دو سال کاملاً سطحی است در پایه سوم راهنمایی زمینه ضعف ها و کجیهای این ستون کج خود را نشان می دهد .
از مشکلات دیگر غیر تخصصی بودن عده از همکاران عربی است که خود معضلات فراوانی را به دنبال دارد و دیگر اینکه عدم خود باوری و خود اتکایی عده ای از همکاران این رشته است جای تأسف است که همکاران رشته زبان انگلیسی با اعتماد به نفس و غرور از رشته خود داد سخن می رانند لکن عده ای از همکاران زبان عربی که زبان قرآن کریم است و اثرات ماندگاری در دنیا و آخرت همه ما بجا می گذارد اینطور مأیوسانه و بدون انگیزه با تکیه بر یک روش خشک و جامد طی طریق می نمایند .
درس عربی جای مانور بسیار زیادی دارد مثلاً :
– فعال بودن گروههای آموزشی بمعنی واقعی آن به اینصورت که سر گروه درس عربی از بین باسوادترین ومجرّب ترین دبیران انتخاب شود و در روز معین و مشخصی در محل گروههای آموزشی حضور داشته باشد و یک شماره تلفن در اختیار تمام دبیران عربی قرار دهد تا در صورت نیاز بتوان با او مشورت کرد و با برگذاری جلسات ماهیانه به رفع مشکلات آموزشی پرداخته شود و هماهنگیهای لازم میان دبیران ایجاد شود.
– شناسایی و معرفی دبیران موفق در امر آموزش و تدریس و تقدیر از آنها جهت الگو سازی برای سایر دبیران .
– در پایان هرترم فرمهای نظر خواهی به دانش آموزان داده شود تا بدون ذکر نام خودشان نظرات و انتقادات و پیشنهاداتشان را عنوان کنند و نتیجه ی این نظر خواهی به اطلاع دبیران رسانده شود.
– امکانات کمک آموزشی در اختیار دبیران درس عربی گذاشته شود. در دسترس بودن نوارهای ویدیوئی و مجلات رشد زبان عربی در مدارس لازم و ضروری است.
– برگذاری مسابقات و المپیادها برای ایجاد روحیه ی رقابت در میان دانش آموزان و شناسایی و معرفی و تشویق کردن نفرات برتر.
– استفاده از سرودها و ترانه های ساده ی عربی که هم کوتاه باشند و هم به زبان فصیح اجرا شده باشند.
– اختصاص دادن ساعت مشخصی به کلاس مکالمه و آزمایشگاه زبان عربی بطوریکه درس مکالمه یک درس مستقل از کتاب عربی باشد.
– استفاده از عناوین مختلف روزنامه ها و مجلات عربی در همه ی زمینه های ورزشی، ادبی، علمی، سیاسی، نظامی و رخدادهای مهم .
– موضوعات دروس از منابع اصلی عربی آنها انتخاب شوند تا جذابیت خودرا از نظر بلاغت ادبی از دست ندهند. مثلاً از آثار طه حسین ،جبران خلیل جبران، احمد شوقی ودیگر نویسندگان و شاعران و نمایشنامه نویسان مشهور معاصر استفاده شود تا دانش آموزان خود را در فضای کاملاً عربی احساس کنند.
منظور از افت تحصیلی چیست؟
ناگفته نماند که نه فقط در درس عربی انگیزه اموزش کم است بلکه عدم انگیزه وافت تحصیلی یک مسئله فرا گیر است اما در عربی به دلیل مشکلاتی که اشاره شد ای ن مشکل جدی تر است .
عوامل موثر بر افت تحصیلی، چه درس عربی ، چه سایر دروس:
۱- عوامل مربوط به خود دانش آموز
– عوامل فیزیولوژیکی و جسمی مانند ضعف بینایی و شنوایی و غیره
– عوامل ذهنی و روانی مانند میزان هوش و قدرت حافظه و سلامت روانی
– نداشتن هدف واقعی و عینی و روشن از تحصیل
– عدم انگیزش درونی برای تحصیل و مطالعه
– نداشتن اعتماد به نفس کافی
– ضعف اراده در تصمیم گیری های تحصیلی و مطالعه و اجرای تصمیمات
– عدم برنامه ریزی دقیق از لحاظ زمان و میزان مطالعه روزانه
– نداشتن روش مطالعه مناسب برای دروس مختلف
– مهارت های مطالعه نادرست
۲-عوامل مربوط به خانواده
– اختلاف خانوادگی و خانواده آشفته ، طلاق فیزیکی یا روانی والدین ، وجود نا مادری یا نا پدری و غیره
اختلاف فرزندان با خانواده مانند لجبازی با والدین و اعتراض به جو خانواده
وابسته و متکی نمودن فرزندان به والدین در امور درسی و تکالیف منزل از دوران ابتدایی
– تحقیر ، سرزنش و مقایسه نادرست فرزندان با همسالان موفق و در نتیجه پایین آوردن اعتماد به نفس و خود پنداری آنان
– تغییرات منفی در خانواده مانند ورشکستگی سیاسی و اقتصادی و اعتیاد و غیره
– تغییر در جهت ارتقای سریع و غیر مترقبه سطح اقتصادی یا اجتماعی خانواده و از خود باختگی و غافلگیر شدن فرزندان و انواع انحرافات
۳-عوامل مربوط به مدرسه
– گروه همسالان مانند مزاحمت و شوخی های نابجا در کلاس درس
– رفتارهای نا مناسب عوامل اجرایی مدرسه مانند مدیر ، معاونین ، دبیران و مشاوران
– جو عمومی حاکم بر مدرسه از لحاظ درسی مانند سخت گیری بیش از حد دبیران در دادن نمره به خاطر بالا فرض کردن سطح علمی مدرسه یا همرنگ شدن دانش آموز با سایر دانش آموزان ضعیف با فرض اینکه همه دانش آموزان مدرسه ضعیف هستند.
. عوامل مربوط به اجتماع-۴
– دوستان نا باب
– استفاده نادرست از کلوپ های ورزشی ، بدن سازی غیره
– استفاده نادرست از کافی نت ها و گیم نت ها گذراندن وقت زیاد در خیابان ها و خارج از منزل .
مشکلات خانوادگی
دعواهای خانوادگی زن و شوهر و تداوم آنها یکی از عواملی است که بشدت سبب تضعیف روحیه و افت تحصیلی دانش آموزان می شود. از آنجایی که کودکان در چنین لحظاتی زود انرژی و توان خود را از دست می دهند و نمی توانند همزمان با تحصیل بار مشکلات خانوادگی را نیز به دوش بکشند خسته و ناتوان می شوند و اولین آثار خستگی روحی آنها را می توان در کیفیت نمرات درسی آنها مشاهده کرد.
والدین نباید در چنین شرایطی از فرزند دانش آموز خود توقع نمرات خوب داشته باشند و به او بگویند این دعواها ربطی به تو ندارد. چنین چیزی غیر ممکن است زیرا فرزندان جزیی از محیط خانواده هستند و هر چیزی چه مثبت چه منفی تاثیرات زیادی روی آنها در محیط خانواده خواهد داشت. این وظیفه والدین است که مراقب روحیه فرزندان دانش آموز خود باشند تا مانع از فرورفتگی شخصیتی آنها شوند و به این ترتیب راه را بر هر نوع زمینه انحرافی که در چنین لحظاتی آینده فرزندان را تهدید می کند ببندند.
اظهارات نامناسب در حضور دانش آموزان
گاهی اوقات یکی از عوامل افت تحصیلی دانش آموزان معلمها هستند. گاهی دیده شده تعدادی از معلمان بعضی اوقات در سر کلاس درس شروع به شکایت از وضع مادی خود می کنند و ناخواسته این پیغام را برای دانش آموزان می فرستند که تحصیل در شرایط امروز جامعه فایده ای ندارد و کسانی که در جستجوی وضع مادی بهتری می گردند باید آینده بهتر را در بازار کار جستجو کنند. باید به خاطر داشت که این تبلیغات سوئ دانش آموزان را منحرف می کند و همین انحراف از تحصیل زمینه ساز افت تحصیلی آنها می شود.
اعتماد به نفس دانش آموز خود را تقویت کنید
کمبود اعتماد به نفس در دانش آموزان یکی از عواملی است که دانش آموزان را از تلاش و خودباوری باز می دارد و سبب افت تحصیلی شدید آنها می شود. والدین باید به دانش آموزان خود کمک کنند تا خودشان را باور کنند و بتوانند خلاقیت های تحصیلی خودشان را بروز دهند. ترس از رفوزه شدن یا گرفتن نمرات بد در امتحانات آخر سال یکی از عوامل خطرناکی است که سبب افت تحصیلی شدید دانش آموزان می شود.
ترس از شکست ، انرژی دانش آموزان را ضعیف می کند و آنها را به عقب هل می دهد. می شود با صحبت کردن و تعریف خاطراتی از دورانی که خودتان نیز دانش آموز بودید ترس آنها را از امتحانات کاهش دهید. بعضی از دانش آموزان خیلی زودرنج هستند و به همین علت زود به مرز افسردگی می رسند. والدین باید به آنها راه مبارزه با مشکلات را بیاموزند. باید به فرزند دانش آموز خود بیاموزید تمام مشکلاتی که بر سر هر انسانی می آید به خاطر این است که آنها نتوانند خوب پیشرفت کنند و مشکلات نیز همین را می خواهند. به فرزند دانش آموز خود بیاموزید که مقاومت و استقامت را در خود تقویت کند. البته والدین خود باید الگوی مناسبی برای فرزندان باشند. هر گام موثری که شما در راه تقویت اعتماد به نفس فرزندتان بر می دارید زمینه سازی برای پیروزی های تحصیلی آینده آنها خواهد شد
مثلا وقتی معلمی به جای تقویت انگیزه دانش آموزان برای ادامه تحصیل و کسب نمرات بهتر به آنها می گوید که پول در بازار ریخته و با گفتن این که ما هم اشتباه کردیم آمدیم معلم شدیم و با شما کله پوک ها سر و کله می زنیم یا اگر رفته بودیم به بازار ، حالا وضع ما بهتر از اینها بود این گونه افکار را در سر کلاس درس مطرح می کنند و مقام معلم را پایین می آورند ، همین پیام در ذهن دانش آموزان تاثیر می گذارد و سبب انحراف ذهنی آنها می شود..
یکی از عوامل دیگر که سبب افت تحصیلی شدید دانش آموزان می شود معاشرت با افراد ناباب است. فراموش نکنید که دوستان در سرنوشت فرزندان شما نقش خیلی موثری دارند. بکوشید به طور غیر مستقیم کنترلی روی دوستان فرزندان خود داشته باشید و مراقب ارتباطهایی که آنها با دیگران در خارج از محیط خانواده برقرار می کنند باشید. در مدرسه دانش آموزان زیادی با افکار و شخصیت های متفاوت وجود دارند که همگی آنها می توانند تاثیرات مثبت و گاه نامطلوبی روی فرزند شما داشته باشند. طبیعتا شما همیشه نمی توانید همراه فرزند خود باشید ، ولی می توانید به او بیاموزید هر کسی را به دوستی قبول نکند. بکوشید علاوه بر داشتن شناختی از دوستان نزدیک فرزندان خود شناختی نیز از خانواده آنها داشته باشید.
غذا و بیماری
بیماری می تواند در افت تحصیلی دانش آموزان نقش داشته باشد. والدین همواره باید مراقب جسم و روح فرزندان خود باشند و به تغذیه آنها در طول سالهای تحصیل بخصوص هنگام امتحانات اهمیت ویژه ای قائل شوند. دانش آموزان باید غذای مناسبی میل کنند تا انرژی مورد نیاز برای یادگیری در سر کلاس درس را داشته باشند. دانش آموزانی که غذای کافی نمی خورند همواره در سر کلاس درس خسته ، افسرده و زودرنج هستند و چیزی یاد نمی گیرند.
کشش به سوی غیر همجنس
خیلی از دانش آموزان در فاصله سالهای راهنمایی – دبیرستان دل به عشقهای زودرسی می دهند که سبب انحراف فعالیت های ذهنی آنها از مطالب درسی به احساسات زودگذر می شود. در چنین شرایطی دانش آموزان به جای صرف انرژی خود برای مطالعه دل به احساسات خود و طرف مقابل می دهند و تمام تلاش خود را برای جلب توجه طرف مذکور متمرکز می کنند و از مسیر اصلی منحرف می شوند. باید دانست کمبود عاطفه در دانش آموزان به سرعت خود را نشان می دهد.
والدین می توانند برای بازگشت مجدد فرزند دانش آموز خود به مسیر اصلی زندگی نقش موثری در این خصوص ایفا کنند. ارتباط برقرار کردن با غیرهمجنس در طول تحصیل در سال های آخر دبیرستان که سالهای سرنوشت سازی در آینده دانش آموزان هستند سبب تغییر هدف و علاقه می شود. به دانش آموزان خود بیاموزید که دوست داشتن درس و نه دوست داشتن دیگران آنها را به پیروزی می رساند. دانش آموزانی که از درس راهی برای رسیدن به هدف نساخته اند انگیزه هم برای پیروزی ندارند.
تکلیف منزل
تکلیف دانش آموزان در منزل فعالیتی هدفدار، تکنیکی و وسیله ای در خدمت یادگیری است لذا نباید آنرا به منزله وسیله ای جهت پر کردن اوقات فارغت دانش آموزان و یا سرگرم کردن آنان تلقی نمود. تکلیف باید با تواناییها و علایق دانش آموزان مطابقت داشته باشد.
مدت تکلیف باید متناسب باشد با مدت زمانی که لازم است دانش آموز در منزل صرف امور درسی کند. ولی گهگاه این تناسب رعایت نمی شود. و تکالیف سنگین بر دانش آموزان تحمیل می شود که موجب خستگی و دلسردی می شود و این امر در تکالیف درس عربی با توجه به انگیزه کم دانش آموزان خسته کننده تر است.
منابع:
۱- راهنمای تدوین کتب عربی دبیرستان ، وزارت آموزش و پرورش
۲- بررسی نقش عوامل مختلف بر یادگیری زبان عربی در دوره راهنمای ، پایاننامۀ
کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم تهران، فتاحی، ابوالحسن
۳- درس هایی از اخلاص و مدیریت – قاسم واثقی
۴- الاتجاهات المعاصر ه فی تدریس اللغ ه العربی ه ، حماده، ابراهیم،
۵- روشهای سمعی و بصری و یادگیری زبان. آذری نجف آبادی، الله وردی
۶- تأثیر تداخل زبان مادری در آموزش زبان دوم .عیلانی، رزیتا
۷- مقالات ارسالی به آفتاب پژوهشگر محمد مولوی مولا مولایی
۸ – مجلۀ دانشکده ادبیات و علوم انسانی ، – طوسی، بهرام
۹- روزنامه جام جم نویسنده:محمدصادق امینی منبع:
www.zibaweb.com-10
khedmaty.persianblog.ir-11
http://gozine2.ir/modules-12