تجزیه و ترکیب خطبه شقشقیه
اَما وَاللهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَهَ (فی بعضُ النّسخ: فُلانٌ) وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی، ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ، وَ لایرْقی اِلَی الطَّیرُ.
والله: قسم لقد: حرف تقمصها: فعل و ها مفعول ابن: فاعل ابی قحافه: مضاف الیه إنه: حروف مشبهه بالفعل ه اسم آن لیعلم : خبر ان ان حروف مشبهه بالفعل محلی : اس ان منها جارو مجرور محل : خبر ان القطب مضاف الیه من الرحی جار و مجرور ینحدر: جلمه فعلیه عنی: جارو مجرور السیل فاعل مرفوع ولایرقی: جمله فعلیه الی: جار و مجرور الطیر : فاعل مرفوع
هان! به خدا قسم ابوبکر پسر ابوقحافه (برخی نسخهها: فلانی) جامه خلافت را پوشید در حالی که میدانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر میشود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمیرسد.
همچنین بخوانید : دانلود کتاب تجزیه ترکیب کل نهج البلاغه به صورت pdf
فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَیتُ عَنْها کَشْحاً،
اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم،
وَ طَفِقْتُ اَرْتَأی بَینَ اَنْ اَصُولَ بِید جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلی طِخْیه عَمْیاءَ، یهْرَمُ فیهَا الْکَبیرُ، وَ یشیبُ فیهَا الصَّغیرُ، وَ یکْدَحُ فیها مُؤْمِنٌ حَتّی یلْقی رَبَّهُ!
و عمیقاً اندیشه کردم که با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه گاه ظلمت کور را تحمل نمایم، فضایی که پیران در آن فرسوده، و کم سالان پیر، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت میشود!
فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی، وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً!
دیدم خویشتنداری در این امر عاقلانهتر است، پس صبر کردم در حالی که گویی در دیدهام خاشاک بود، و غصه راه گلویم را بسته بود!
اَری تُراثی نَهْباً. حَتّی مَضَی الاَوَّلُ لِسَبیلِهِ، فَاَدْلی بِها اِلَی ابْنِ الْخَطّابِ بَعْدَهُ. [ثُمِّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الاَعْشی:]
می دیدم که میراثم به غارت میرود. تا نوبت اولی سپری شد و خلافت را پس از خود به پسر خطّاب واگذارد. [سپس امام وضع خود را به شعر شاعر عرب، اَعشی، مثل زد:]
شَتّانَ ما یوْمی عَلی کُورِها *** وَ یوْمُ حَیانَ اَخی جابِرِ
«چه تفاوت فاحشی است بین امروز من با این همه مشکلات، و روز حیان برادر جابر که غرق خوشی است».
فَیا عَجَباً بَینا هُوَ یسْتَقیلُها فی حَیاتِهِ، اِذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ وَفاتِهِ.
شگفتا! اولی بااینکه در زمان حیاتش میخواست حکومت را واگذارد، ولی برای بعد از خود عقد خلافت را جهت دیگری بست.
لَشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَیها! فَصَیرَها فی حَوْزَه خَشْناءَ، یغْلُظُ کَلْمُها، وَ یخْشُنُ مَسُّها، وَ یکْثُرُ الْعِثارُ فیها، وَ الْاِعْتِذارُ مِنْها.
چه سخت هر کدام به یکی از دو پستان حکومت چسبیدند! حکومت را به فضایی خشن کشانیده، و به کسی رسید که کلامش درشت، و همراهی با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود.
تجزیه و ترکیب خطبه شقشقیه
تجزیه ترکیب نهج البلاغه