مکلا چیست ؟ مکلا به چه معناست
واژه مکلا را در برابر واژه معمم بسیار شنیده ایم
واژه مکلا به چه معناست
مکلا در لغت به معنای کسی است که کلاه به سر دارد
مکلا. [ م ُ ک َل ْ لا ] (ص ) نعت مفعولی منحوت از کلاه فارسی. آنکه کلاه بر سر گذارد، نه عمامه. کلاه دار. کلاه پوشیده. مقابل معمم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). لغتی است مجعول که از کلاه فارسی بر وزن معمم و در مقابل آن ساخته شده است. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
مکلا در اصطلاح
برخی از طلاب پس از اتمام مقدمات لباس روحانیت نمیپوشند. دستهای از اینان در سالهای بعد ملبس میشوند، اما گروهی هیچگاه به لباس روحانیت درنمیآیند. به این دسته از روحانیون غیر ملبس، مکلّا میگویند. مکلا در مقابل معمم است. مُعَمَّم یعنی کسی که عمامه بر سر دارد و مُکَلّا واژهی خودساخته از کلاه است، یعنی کسی که کلاه بر سر دارد. این واژه در زمانی رواج یافته است که پوشیدگی سر و کلاه داشتن در میان مردم رواج داشت و اینک بر هر غیر معممی اطلاق میشود.
در میان روحانیون غیر ملبس به لباس روحانیت، مجتهدان بزرگی دیده میشود. که به برخی اشاره میشود:
جهانگیرخان قشقائی:
وی در ۱۲۴۳ ه.ق در وردشت سمیرم متولد شد. پدرش از بزرگان ایل قشقائی بود و وی تا چهل سالگی به همراه ایل بود و به نوازندگی و شاهنامهخوانی میپرداخت. برای تعمیر تارش به اصفهان رفته بود و از فردی نشانی میپرسد. آن فرد راهنمائی میکند و به وی میگوید پی دانش برود. این سخن در جهانگیرخان مؤثر میافتد و زندگی خود را رها میکند و به تحصیل علم مشغول میشود و تا آخر عمر در حوزهی علمیهی اصفهان میماند.
بزرگترین استاد حکیم قشقایی، علامه محمد رضا قمشهای بود که در زمینه حکمت و فلسفه سرآمد زمان خویش به شمار می آمد و مرحوم قشقایی از محضر او استفاده فراوانی برد تا این که خود نیز یکی از بزرگترین اساتید فلسفه در عصر خویش شد. و به گفته جلالالدین همائی وی فلسفه را در اصفهان نجات داد. ایشان در زمینه فقه و اصول از محضر اساتیدی چون حاج ملاحسین علی تویسرکانی، حاج شیخ محمدباقر نجفی و میرزا محمد حسن نجفی استفادهها برد و نیز علم طب را از طبیب معروف اصفهان، آخوند ملاعبدالجواد خراسانی آموخت. از این رو ایشان علوم مختلف را در خود گرد آورد و پس از آن، در مدرسه صدر اصفهان بساط تعلیم و ارشاد گسترد و شاگردان بزرگی از خود به یادگار گذاشت. از شاگردان وی میتوان به مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، حاج آقا رحیم ارباب، فاضل تونی، جمالالدین گلپایگانی، سید حسن مدرس و مرتضی طالقانی اشاره کرد.
حاج آقا رحیم ارباب:
ایشان در اصفهان نزد علمای بزرگی چون حاج میرزا بدیع درب امامی، سید محمد باقر درچه ای، آقا سید ابوالقاسم دهکردی، حکیم جهانگیر خان قشقایی و آخوند کاشی، کسب علم نموده و به مقام اجتهاد رسید. مراتب سیر و سلوک را نزد جهانگیرخان و آخوند کاشی فرا گرفت او شاگرد خاص آخوند کاشی بود. و مدت ۲۰ سال متوالی در خدمت وی بود. و انواع علوم را از محضر او آموخت. وی که در کسوت روحانیت بود ولی به رسم ایشان عمامه نگذاشت و همیشه کلاه پوستی بر سرداشت. گفتنی است که او فقط هنگام نماز به رسم اجداد خود عمامهای کوچک به سر میگذاشت. همچنین او معتقد به وجوب تعیینی نماز جمعه بود و خود در اصفهان نماز جمعه برپا میکرد.
ابوالقاسم گرجی:
مرحوم ابوالقاسم گرجی دوم فروردین سال ۱۳۰۰ در تهران متولد شد در سال ۱۳۰۶ به مکتب رفت و در سال ۱۳۱۳ تحصیلات حوزوی را آغاز کرد.وی در اوایل سال ۱۳۲۳ برای تحصیل در فقه و اصول به نجف اشرف رفت و از استادان ایشان میتوان به شیخ محمد حسین بروجردی، شیخ محمدرضا تنکابنی، شیخ محمد کاظمینی و آیت الله خویی نام برد.
مرحوم گرجی پس از اینکه در سال ۱۳۳۰ به تهران بازگشت به تدریس در سطوح عالیه و خارج فقه و اصول مشغول شد و از سال ۱۳۳۲ به تحصیل در فقه و مبانی حقوق اسلامی در دانشکده الهیات پرداخت.در سال ۱۳۳۵ تحصیل در دوره دکترای فلسفه و حکمت اسلامی را آغاز کرد و از همان زمان نیز در همان دانشکده به تدریس پرداخت.پس از آن نیز به تدریس دوره دکتری حقوق خصوصی و حقوق جزا در دانشگاه تهران مشغول بود. مرحوم آیت الله خوئی از رفتن ایشان به ایران بسیار ناراحت شدند و گریستند.
مسایل هامّه من مسائل الخلاف»، تصحیح و تعلیق و تحقیق «ذریعه» سیدمرتضی در علم اصول فقه در دو جلد، تصحیح جلد اول و دوم کتاب «تفسیر جوامع الجامع» طبرسی (برگزیده کتاب سال)، ترجمه و تلخیص کتاب «عدة الاصول»، «حقوق اسلامی»، و «قیاس استنباط» از کتابهای مرحوم گرجی است. وی چهره ماندگار و برگزیده فرهنگستان علوم ایران و دارنده جایزه جشنواره بینالمللی خوارزمی بود.
سید جعفر شهیدی:
متولد ۱۲۹۷ در بروجرد و متوفی ۱۳۸۶ است. وی در حوزه قم و نجف از شاگردان آیت الله العظمی بروجردی و خوئی بود و به درجه اجتهاد رسید. وی همچنین در دانشگاه از شاگردان بدیع الزمان فروزانفر و علیاکبر دهخدا بود و در ابدبیات فارسی دکترا گرفت و در تدوین لغتنامه معین و دهخدا همکاری کرده است. وی دارای تألیفات ارزنده بسیار است و نهج البلاغه را به صورت مسجع ترجمه کرده است. از آثار وی میتوان به مهدویت واسلام،جنایات تاریخ ۴ جلد،چراغ روشن در دنیای تاریک (یا زندگانی امام سجاد)،آشنایی با زندگانی امام صادق،شرح مثنوی شریف اشاره کرد.
از دیگر روحانیون غیر معمم میتوان به استاد سید جلال الدین همائی، دکتر فیض و … نیز نام برد.
منبع: پهلوی ها