زاویه دید چیست ؟
زوایه در لغت به معنی محل و گوشه است و زاویه دید یعنی محل یا دریچه دیدن به موقعیتی گفته می شود که نویسنده نسبت به روایت داستان اتخاذ می کند و دریچه ای است که پیش روی خواننده می گشاید تا او از آن دریچه حوادث داستان را ببیند و بخواند.
به انگلیسی: viewpoint
فرهنگ اصطلاحات ادبی سیما داد
—
هر داستان به طریقی روایت میشود و حتی ممکن است در یک داستان از چند زاویه دید مختلف روایت استفاده شود. زاویه دید، نمایشدهنده شیوه یی است که نویسنده با کمک آن داستان خود را به خواننده ارائه میدهد. در واقع زاویه دید، روایتی است که به کمک آن موضوع خود را نقل یا مطرح میکند، زاویه دید در انواع ادبیات داستانی متفاوت است. در داستانهای کوتاه زاویه دید غالباً ثابت میماند اما در رمان ممکن است هر فصل با زاویه ی دیدی جداگانه روایت شود.
لازم به ذکر است زاویه ی دیدی که نویسنده انتخاب میکند، بر عناصر دیگر داستان همچون شخصیتپردازی، گسترش و تکوین پیرنگ، سبک و صحنهپردازی تأثیر به سزایی دارد. چرا که سازمانبندی داستان در گرو زاویه دید است.
تعریف زاویه دید
زاویه روایت یا زاویه دید، مبین شیوهای است که نویسنده با آن مواد و مصالح داستان خود را به خواننده ارائه میکند. در واقع نمایشگر رابطه ی نویسنده با داستان است. از این نظر زاویه دید حاوی چند معنی مخصوص است:
۱- زاویه دید جسمانی که با وضعیت زمانی و مکانی در ارتباط است و نویسنده به یاری آن به «مواد و مصالحش میپردازد و این مواد و مصالح را از نظر میگذراند و آنها را توصیف و تشریح میکند.» (میرصادقی، ۱۳۸۵: ۳۸۵)
۲- زاویه دید ذهنی که با احساس و شیوه ی پرداخت نویسنده نسبت به «موضوع» سروکار دارد.
۳- زاویه دید شخصی به روایتی که نویسنده به کمک آن موضوعی را نقل یا مطرح میکند، اطلاق میشود.
زاویه دید چیست ؟
زاویه دید ممکن است درونی باشد یا بیرونی. در زاویه دید، راوی داستان یکی از شخصیتهای داستان (شخصیت اصلی یا فرعی) است و داستان از زاویه دید اول شخص روایت میشود. در زاویه دید بیرونی، راوی داستان و گوینده هیچ نقشی ندارد و داستان از زاویه دید سوم شخص نقل میشود. در این نوع روایت، نویسنده خود، راوی داستان است. برای روشنتر شدن مطلب به شرح هر کدام از این دو و انواع آنها میپردازیم:
۱- زاویه دید درونی
گاه داستان به وسیله ی شخصیت اصلی و یا توسط شخصیت فرعی داستان روایت میشود.
مزایا و سودمندیهای روایت داستان توسط شخصیت اصلی:
۱-۱- هنگامی که ما داستان را توسط شخصیت اصلی نقل میکنیم، ماجراهای خارقالعاده و غریب که باورکردن آن برای خواننده مشکل است تا حدود زیادی قابل پذیرش جلوه میکند. این باور توسط خواننده به دلیل آن است که راوی خود در ماجرا سهم عمدهای دارد و از زبان او داستان روایت میشود. به این نوع روایت راوی – قهرمان گفته میشود.
۱-۲ در زاویه دید اول شخص، راویِ ماجرا از دید خود داستان را نقل میکند و به همین دلیل در بیان احساسات و تجربیات و هیجاناتش رابطه صمیمانهتر و مؤثرتری با خواننده برقرار میکند و به همین دلیل داستان تأثیر بیشتری بر خوانندگان میگذارد.
۱-۳ نقل داستان با ضمیر اول شخص ارتباط مطالب داستان را ساده میکند و به «وحدت و هماهنگی داستان استحکام میبخشد.» (همان: ۳۸۹)
اشکالات و محدودیتهایی که بر نقل داستان به شیوه ی اول شخص وارد است عبارتند از:
۱-۱٫ شخصیت داستان که همان راوی است فقط میتواند به بیان عقاید و نظریات خود بپردازد و از بیان آراء و عقاید و خصوصیات درونی شخصیتهای دیگر عاجز است.
۱-۲٫ شخصیت داستان فقط میتواند از دید و نظر خود به دنیای خارج نگاه کند به همین دلیل نمیتواند از دیدگاه بیرونی خود را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد. یعنی میتواند احساس خود را بیان نماید اما نمیتواند احساس درونی شخصیتهای دیگر را نسبت به خودش بداند.
۱-۳- شخصیتپردازی گوینده داستان در این روش با اشکال صورت میگیرد. (همان: ۳۹۰) چرا که راوی داستان نمیتواند از خصوصیات مثبت یا منفی خود سخن بگوید، بلکه باید در طول داستان با اعمال، رفتار و افکارش خواننده را متقاعد سازد. یعنی راوی به طور غیرمستقیم در طول داستان نقش شخصیت خود را به خواننده نشان میدهد تا خواننده خود با نتیجهگیری راوی داستان را بشناسد.
۱-۴- اگر راوی، داستان را به خوبی روایت کند، ممکن است این سئوال برای خواننده مطرح شود که چطور ممکن است مثلاً پسر بچهای کم سن و سال، یا کسبه ساده یا معلمی و یا هرکس دیگری که راوی داستان است، چنین خوب داستان را نقل کند. این سئوال در ذهن خواننده ممکن است جایگاه داستان را در فکر آنها تضعیف کند.
زاویه دید چیست ؟
مزایای نقل داستان به وسیله شخصیت فرعی (راوی – ناظر) در زاویه دید اول شخص:
وقتی داستان از زبان شخصیت غیراصلی و کماهمیت روایت میشود. راوی داستان میتواند به شخصیتهای داستان از خارج نیز نگاه کند و در عین حال به همراه شخصیت داستان حرکت کند و در ماجراها و حوادث داستان به طور مستقیم یا غیرمستقیم دخیل باشد. این زاویه دید به خواننده این امکان را میدهد که شخصیت اصلی داستان را نه به وسیله ی خود او بلکه از طریق شخصیت دیگر داستان بشناسد.
زاویه دید بیرونی
زاویه دید بیرونی در حیطه ی «عقل کل» یا «دانای کل» قرار میگیرد. فکری برتر از خارج، شخصیتهای داستان را رهبری میکند و از نزدیک بر اعمال و افکار آنها آگاه است و در حکم خدایی است که از گذشته، حال و آینده آگاه است (همان: ۳۹۲) از کلیه ی افکار و احساسات پنهان همه ی شخصیتهای داستان مطلع است. هرگز نیازی نیست که به خواننده حساب پس بدهد که چطور چنین اطلاعاتی را دارد، میتواند صدای شخصیتها را بشنود پیش از آن که زبان به سخن بگشایند و چشمهایش میتواند از میان درهای بسته و پرده تاریک ببیند.
اشکالی که بر این گونه زاویه دید که چون عقل کلی عمل میکند وارد است این است که احساس نزدیکی به وقایع و شخصیتهای داستان از بین میرود و وضوح داستان قربانی میشود و صمیمیت داستان از بین میرود. برای برطرفکردن چنین اشکالی نیروهای عقل کل را محدود میکنند. نویسنده یکی از شخصیتهای داستان را انتخاب میکند و از بیرون اعمال و رفتار او را هدایت و رهبری میکند. این شخصیت نماینده نویسنده در داستان است و نویسنده خود را در پشت این شخصیت پنهان کرده و جنبه ی بیطرفانه به داستان میدهد. این چنین روایتی اغلب مزایای کامل زاویه ی دید درونی و همچنین مزایای زاویه دید دانای کل را دارا است.
رمان شب چراغ نوشته جمال میرصادقی با چنین زاویه دیدی روایت شده و هر فصل از آن به شخصیتی اختصاص یافته و از زاویه دید همین شخصیتهاست که داستان روایت میشود.
زاویه دید بیرونی در حیطه ی «عقل کل» یا «دانای کل» قرار میگیرد. فکری برتر از خارج، شخصیتهای داستان را رهبری میکند و از نزدیک بر اعمال و افکار آنها آگاه است و در حکم خدایی است که از گذشته، حال و آینده آگاه است (همان: ۳۹۲) از کلیه ی افکار و احساسات پنهان همه ی شخصیتهای داستان مطلع است.
تقسیم داستان از لحاظ زاویه دید
۱- من روایتی ۲- دانای کل ۳- روایت نامهای ۴- روایت یادداشتگونه ۵- تکگویی
۱- من روایتی: در این شیوه از روایت داستان، بازگویی و نقل داستان از طریق «من» انجام میشود که وقایع و حوادث داستان را بازگو میکند. این راوی یا خود قهرمان اصلی داستان است که از او به عنوان «راوی – قهرمان» یاد میشود و یا شاهد و ناظر وقایع است که ارتباط اندکی با او دارد یا هیچگونه به او مربوط نیست که در این صورت به آن «راوی – ناظر» گفته میشود.
۲- دانای کل: این گونه داستانها که از زاویه دید سوم شخص نقل میشوند و نویسنده همچون گزارشگری رفتار و اعمال شخصیتهای داستان را بازگو میکند و وضعیت و موقعیت و چگونگی زمان و مکان را تصویر میکند. در این نوع زاویه دید نویسنده آزادی عمل دارد و از بیرون داستان، درون شخصیتها را میکاود و افکار و احساسات شخصیتها را برای خواننده بازگو میکند. گاه به قالب شخصیتها میرود و افکار متقابل آنها را نسبت به هم بازگو میکند و گاه به میان متن داستان میآید و نسبت به مسائل داستان اظهارنظر میکند. در واقع نویسنده در این شیوه زاویه دید را از یک شخصیت به شخصیت دیگر تغییر میدهد و به ما امکان آگاهی نسبی و همهجانبه را از موقعیتها و وضعیتهای داستان میدهد. زیرا با این زاویه دید میتوانیم افکار شخصیتهای داستان را بخوانیم.
زاویه دید چیست ؟
دانای کل خود به چند گروه تقسیم میشود:
۱-۱- دانای کل محدود ۱-۲- زاویه دید نمایشی
۱-۱- دانای کل محدود
در این گونه داستانها وقایع گوناگون و شخصیتهای داستان از زاویه دید یکی از شخصیتها روایت میشود. در این نوع زاویه دید همین شخص به شخصیتهای دیگر نگاه میکند و اعمال، رفتار و افکار آنها را مورد بازبینی و قضاوت قرار میدهد.
درازنای شب اثر جمال میرصادقی، سووشون اثر سیمین دانشور با چنین زاویه دیدی نوشته شده است.
۱-۲- زاویه دید نمایشی
این گونه داستان تقریباً یکپارچه از گفت و گوست و نشاندهنده ی اعمال و رفتار قابل رؤیت و تصویرپذیر شخصیتهاست. در زاویه دید نمایشی یا عینی نویسنده برای تجزیه و تحلیل روانی و خصوصیات خلقی شخصیتهای داستان اختیار ندارد و «نمیتواند به «تکگویی درونی» یا تشریح آنچه شخصیتها به آن فکر میکنند یا چگونگی آنچه میگویند، بپردازد.» (همان: ۴۰۱)
اگر چه در زاویه دید نمایشی نویسنده از ذهن شخصیتهای داستان بیرون میرود و برای بیان اعمال و رفتار آنها به شیوه ی «دانای کل» عمل میکند و هر آن چه را که اتفاق میافتد به خواننده نشان میدهد. اما با این حال نمیتواند نشان دهد که شخصیتها به چه چیز فکر میکنند و طرز تفکر و تلقی آنها از حوادث و شخصیتهای دیگر چگونه است.
قسمتهایی از رمان سلوک محمود دولت آبادی دارای تکگویی نمایشی است.
۳- روایت نامهای
داستانهایی که بر اساس مجموعه ی نامههایی تدوین و تکوین یافته به روایت نامهای یا مکاتبهای معروف است. «این زاویه دید در قرن هجدهم بسیار رواج داشت.» (همان: ۴۰۴) در قرن نوزدهم نویسندگان بزرگی چون داستایوسکی از این شیوه استفاده کردند. امروزه نویسندگان کمتر این شیوه را به کار میبرند رمان آن سوی دیوار نوشته ی م.ا. به آذین با این نوع زاویه دید نوشته شده است.
زاویه دید در داستان
۴- روایت یادداشتگونه:
داستانهایی که یادداشتهای روزانه، هفتگی و ماهانه تدوین داستان را موجب میشوند به آنها روایت یادداشتگونه اطلاق میشود. این گونه یادداشتها ممکن است تاریخ داشته باشند و یا بدون تاریخ نقل شوند. اختلاف این شیوه با نامهنگاری در این است که در نامهنگاری فرد یا افراد خاصی مورد خطاب قرار میگیرند و در آن از زاویه دید اول یا دوم شخص استفاده میشود اما در شیوه یادداشت گونه فرد خاصی مدنظر نویسنده نیست بلکه مخاطب خواننده است و «نگارش در زاویه اول شخص صورت میگیرد.» (همان: ۴۰۸)
۵- تکگویی
تکگویی صحبت یک نفرهای است خواه مخاطب داشته باشد یا نداشته باشد. این مخاطب ممکن است خواننده باشد، یعنی نویسنده، خواننده را به طور مستقیم مخاطب قرار دهد و از حادثه یا وضعیتی با او سخن بگوید. تکگویی گاه پارهای از داستان یا نمایش است و گاه به صورت مستقل داستان یا نمایشنامهای را به خود اختصاص میدهد.
رمان «بادها خبر از تغییر فصل میدهند.» نوشته ی جمال میرصادقی از این گونه است به طوری که سراسر داستان به شیوه ی تکگویی روایت شده است.
تکگویی به سه دسته تقسیم میشود.
۵-۱- تکگویی درونی ۵-۲- تکگویی نمایشی ۵-۳- حدیث نفس یا خودگویی
اکنون به اختصار برای آشنایی به تشریح آنها میپردازیم:
۵-۱- تکگویی درونی: تکگویی درونی یکی از شیوههای جریان سیال ذهن است. این شیوه بیان اندیشه هنگام بروز و حدوث آن در ذهن است قبل از آن که پرداخته شود و شکل گیرد.
جریان سیال ذهن به کل حوزه آگاهی و واکنش عاطفی – روانی فرد اطلاق میشود و از پایینترین حد یعنی مرحله ی پیشتکلمی آغاز میشود و تا بالاترین حد که سطحی کاملاً مجزّای تفکر منطقی است، میانجامد و تکگویی درونی یکی از شیوههای ارائه آن است.
۵-۲- تکگویی نمایشی: این نوع تکگویی امروزه در بعضی داستانهای کوتاه و رمانها به کار میرود. در این گونه تکگویی کسی مخاطب قرار میگیرد و کسی بلندبلند با دیگری سخن میگوید و دلیلی خاص برای گفتن موضوعی خاص به مخاطبی خاص دارد. این مخاطب در خود داستان است.
۵-۳- خودگویی یا حدیث نفس: حدیث نفس یا حرفزدن با خود، آن است که شخصیت، افکار و احساسات خود را به زبان آورد تا خواننده به نیات و مقاصد وی آگاهی یابد و به این صورت اطلاعاتی در مورد شخصیت داستان به خواننده داده میشود و در عین حال با بیان این افکار و احساسات شخصیت، به پیشبرد عمل داستانی کمک میشود. از این شیوه در نمایشنامه و سینما و تأتر بهره میگیرند.
نتیجه گیری :
قابل ذکر است که در ارزش و اهمیت «زاویه دید» میان منتقدان اختلاف نظر بسیاری است. گروهی برای آن ارزش چندانی قائل نیستند و گروه دیگر آن را یکی از عوامل تعیینکننده ی ارزش داستان تلقی میکنند.
اکرم نعمت اللهی – محمد قاسملو
بخش ادبیات تبیان
منابع :
اسکولز ، رابرت ، عناصر داستان ، فرزانه طاهری ، اول ، تهران ، مرکز ، ۱۳۷۷
بیشاب ، لئونارد ، درسهایی درباره داستان نویسی ، محسن سلیمانی ، سوم ، تهران ، سوره ،۱۳۸۲
براهنی ، رضا ، قصه نویسی ، چهارم، تهران ، البرز، ۱۳۶۸
روزبه ، محمد رضا ، ادبیات معاصر ایران ، سوم ، تهران ، روزگار ، ۱۳۸۷
میرصادقی ، جمال ، عناصر داستان ، اول ، تهران ، سخن ،۱۳۸۵
، ادبیات داستانی ، پنجم ، تهران ، سخن ، ۱۳۸۶
منبع: تبیان
زاویه دید چیست ؟
زاویه دید چیست ؟