توقیف معانی یا تواتر در شعر فارسی
enjambement
توقیف در لغت به معنی بازداشتن، بازداشت کردن و از حرکت بازداشتن است و توقیف در اصطلاح شعر آن است که ادامه معنی از یک مصراع به مصراع دوم با به ابیات بعدی کشیده شود. تواتر نیز به معنی پی در پی شدن پیاپی بودن، پیاپی رسیدن و دمادم رسیدن و توالی است.
توقیف معانی در اشعار کلاسیک فارسی نمونه های بسیاری دارد مثلا :
عاقل آن باشد که عبرت گیرد از
مرگ یاران و بلای محترز
در پاره ای موارد به ویژ] در اشعار روایتی گاه این تعلیق به ابیات بعدی نیز می کشد: مقال:
چو گشتاسب را داد لهراسب اسب
فرود آمد از تخت و بربست رخت
به بلخ گزین شد سوی نوبهار
که یزدان پرستان آن روزگار
شکل خاصی از تواتر آن است که کلمه واحدی بنا به ضرورت حفظ وزن یا قافیه شعر به دو جزء تجزیه شود. مثال
یکی از آن قوافل پربا
ران گهر نثار نیامد
این شکل در اصطلاح شعر انگلیسی (broken rhyme) نامیده می شو و در فارسی می توان شعر مدرج را برابر آن قرار داد.
هرگاه معنای یک بیت، ناقص و برای تکمیل معنای آن به بیت یا بیتهای بعدی نیاز باشد، به آن دو یا چند بیت موقوفالمعانی میگویند. موقوف به معنای ایستانده و وابسته است و منظور از موقوفالمعانی این است که درک معنای یک مصراع یا بیت وابسته به معنی مصراع یا بیت بعدی است.
در شعر، موارد بی شماری وجود دارد که بدون وقف خواننده باید خطوط یا مصرعهای بعدی را پشت سر هم بخواند تا به جایی برسد که جمله تمام شده باشد.
نمونه:
گر تو خواهی به وصالم برسی
باید این لحظه بی خوف و درنگ
روی و سینهٔ تنگش بدری
دل برون آری از آن سینهٔ تنگ
گاه شاید بدون اتصال به مصرع دوم حس کنیم که مصرع نخست برای خودش جملهٔ کاملی است، ولی با شروع مصرع دو متوجه میشویم که باید آن را در ادامهٔ جملهٔ قبل بخوانیم.
موقوف المعانی