واژه سازی در زبان
در زیر به روشهای متداول واژه سازی، اشاره شده است:
۱) compounding: همکنش، همکرد. روش ترکیبی ؛ که در آن با ترکیب دو واژه، واژه ای نو ساخته می شود. مانند
:Blackbird, textbook, waterbed,…
نمونه های فارسی
تماشاخانه، سنگفرش، آب انبار،…
۲) blending: آمیزش. روشی که در آن، برای بیان یک چیز، از ترکیب ویژگیهای آن چیز، واژه ای نو می سازند. تفاوت این شیوه با روش قبلی در این است که در روش دوم، واژگان اصلی شکسته شده و سپس از ترکیب آنها واژه ای نو پدید می آید. این کار هم برای کوتاهی و هم برای زیبایی واژه جدید صورت می گیرد. مانند
:Telecast (television + broadcast)
:Smog (smoke + fog)
:Bit (binary + digit)
:Motel (motor + hotel)
در زبان فارسی، بتازگی استفاده از این روش، معمول شده است. یکی از زیباترین واژه های نو ساز، کلمه “فینگیلیش” است که به جای “زبان فارسی با خط انگلیسی” استفاده می شود. این واژه ترکیبی، کاملا درست است و ما نمونه های مشابه آنرا در زبانهای
دیگر نیز سراغ داریم:
:Franglais (French + English) (فغانگلِی)
:Spanglish (Spanish + English) (اِسپُنگلیش)
۳) derivation
/b> وندافزایی. روشی که در آن با استفاده از پیشوندها، پسوندها و ریشه های (بن های) یک زبان ، واژه نو ساخته می شود. پتانسیلِ زبان های فارسی و انگلیسی در واژه سازی به روش derivation، بسیار بالا است.
همچنین بخوانید: خطاهای همنشینی واژگانی
نمونه فارسی
دانشگاه (بن دانش + پسوند گاه)
۴) clipping
/b> چینش. روشی که در آن، بخش نخست از واژه ای چند هجایی جدا شده و بجای آن واژه بکار می رود.
نمونه انگلیسی
ad (advertisement), fan (fanatic), math (mathematics),…
نمونه فارسی
آک (آکبند)، آزِ (۱) (آزمایشگاه فیزیک (۱»،…
۵) acronym
/b> سرینام. واژه ای است که از حروف نخست چند واژه گرفته شده باشد. تفاوت acronym با abbreviation آن است که اولی را می توان همانند یک واژه خواند، اما دومی را باید ”حرف، حرف“ یا ”جدا جدا“ به زبان آورد.
نمونه
رادار (Radio Detecting And Ranging)
:ناسا (North Atlantic Treaty Organization)
:نکته: سازمان ”سیا“ در فارسی، سرینام است، اما در انگلیسی abbreviation به شمار می رود؛ چون در انگلیسی بصورت جدا جدا (C.I.A یا سی آی اِی) تلفظ می شود.
۶) back formation: روشی که در آن با حذفِ پسوند یک واژه، واژه ای نو ساخته می شود. نمونه ها
back formation Original word
televize television
edit edtitor
resurrect resurrection
۷) Conversion
/b> تغییر نوع دستوری واژه و ایجاد معنایی جدید، با حفظ معنای قدیمیِ آن.
نمونه
:الف) واژه butter به معنای کره، امروزه بصورت فعل (کره مالیدن) نیز بکار می رود.
همچنین واژه paper به معنای کاغذ نیز امروزه معنای ”با کاغذ پوشاندن“ نیز می دهد.
ب) واژه must که پیشتر فعل بوده، امروزه بصورت اسم نیز بکار می رود. در فارسی نیز ما گاهی باید را بصورت اسمی بکار می بریم : ”هیچ بایدی در کار نیست.“
۸) borrowing
/b> وام گرفتن یک واژه از زبانی دیگر. در فارسی، واژگان بسیاری از زبان عربی وام گرفته شده که نتیجه ی آن غنای زبان پارسی بوده است. متاسفانه واژگان بسیاری نیز ، بویژه در ”زبان اداری“ از عربی وامگیری شده است که نتیجه ی آن، چیزی جز بی خیالی نسبت به اصالت زبان مادری و رسمی ایرانیان نبوده است.
در انگلیسی نیز واژگان بسیاری از زبان فرانسوی وام گرفته شده و حتی دهها واژه فارسی، وارد زبان انگلیسی شده است؛ واژگانی چون shah (شاه)، paradise (پردیس)، caravan (کاروان)، lilac (نیلک، گل یاس)، khaki (رنگ خاکی)، chador (چادر)، و… از آن گروهند.
۹) onomatopoeia
/b> ناماوا. واژه ای که از روی آوای یک چیز ساخته شده باشد.
نمونه ی انگلیسی
baa, buzz, mew, moo, …
معادل های فارسی
بُ بُ کردن، وِز وِز کردن (زنبور)، میومیو کردن، ماما کردن (گاو)
۱۰) تغییر معنا
/b> بسیاری از واژگان در طول زمان، معنای خود را از دست می دهند و یا با حفظ معنی، معنای تازه ای می یابند. توجه داشته باشید که بر عکس conversion، در اینجا نوع دستوری واژه تغییری نمی کند.
برای نمونه در فارسیِ چند قرن پیش، ”مزخرف“ معنای آراسته می داده و مثلا اگر به کسی می گفتند ”عجب خانه ی مزخرفی! این سلیقه از کیست؟“، صاحب خانه بسیار سرخوش و مسرور می شده است. امروزه، مزخرف در فارسی یعنی ”چِرت“ و ”بی ارزش“.
برخی زبانشناسان، تغییر معناها را در غالب extension، narrowing، specialization، generalization، amelioration، و pejoration دسته بندی کرده اند که چون همگی تغییر معنا است، از توضیح آنها خودداری می کنم.
۱۱) metaphor
متافور یعنی استعاره. (به بخش آشنایی با شعر انگلیسی مراجعه شود) پیش از هر چیز بگویم که تنها تعداد اندکی از استعاره ها در حوزه واژه سازی هستند. آن دسته از استعاره های غیر مستقیم که با گذشت زمان، معنای ثابتی یافته و هنگام بکار بردن آنها، کسی گمان نمی کند که شما دارید از آرایه ادبی استفاده می کنید و بلکه معنای ثابتِ آن را درک می کند، در حوزه ی سخن ما قرار دارند.
نمونه
Understand = under + stand، در گذشته ی دور، استعاره از نزدیک شدن به چیزی بوده است.
Holyday = holy + day، در گذشته ی دور، چون روزهای تعطیل، مناسبت مذهبی داشته است، این واژه ابتدا بصورت استعاره استفاده می شده و امروزه با معنایی کامل بکار می رود.
Grover Hudson، استاد دانشگاه میشیگان، این بند را زیرمجموعه ی Extension می داند که کاملا درست است؛ با این وجود من ترجیح دادم آنرا بصورت مستقل معرفی کنم.
۱۲) Idiomatic expression
/b> عبارت اصطلاحی. در فارسی وقتی که می گوییم ”فلانی هشتش گروی نهش است“، یا ”من این را از چشم تو می بینم“و… منظورمان از ”۸ که گروی ۹ است“ و”از چشم کسی دیدن“ به هیچ وجه با معنای واژگان بکار رفته در آنها همخوانی ندارد.
۱۳) coinage
/b> نوآورد. ساخت واژه ای کاملا تازه که ریشه در هیچ زبانی نداشته است. برای نمونه kleenex، nylon، googol (یک و صد صفر جلوی آن) و… واژگانی است که بصورت قراردادی و بدون استفاده از هیچیک از قوانین واژه سازی ساخته شده است.
واژه سازی در زبان
منبع: دانشنامه رشد