نظریه روایت بیکر و ترجمه
نظریۀ روایت بیکر و ظرفیتهای پژوهشی آن در مطالعات ترجمه
دانلود فایل کامل مقاله از اینجا
نویسندگان : کاوه بلوری ۱ مزدک بلوری ۲ ۱ دکتری مطالعات ترجمه زبان انگلیسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران/۲ استادیارمترجمی زبان انگلیسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
مقالۀ حاضر به شرح نظریۀ روایت بیکر میپردازد و حوزۀ پژوهشی جدیدی را در مطالعات ترجمه به خواننده معرفی میکند. برای این منظور، مفهوم روایت در علوم اجتماعی -که مبنای نظریِ کار بیکر است- شرح داده میشود و مدل پیشنهادی او برای تحلیل ترجمه از منظر این نوع روایتشناسی معرفی میشود. در بخش دوم، برخی از پژوهشهای انجام شده در چارچوب این نظریه توصیف میشود تا خواننده با ظرفیتهای پژوهشی آن آشنا شود. هدف، فراهم آوردن نقشۀ راهی برای راهنمایی پژوهشگران حوزۀ مطالعات ترجمه است. پس از بررسی پژوهشهای انجام شده، پیشنهادهایی مطرح میشود؛ از جمله: بررسی استعارهها و مفاهیم موجود دربارۀ ترجمه و مترجمان از منظر روایت، تحلیل نقش مترجمان در روایتسازی، بررسی روایتهای ساخته شده از طریق ترجمه، مطالعۀ روایتهای سازمانها و نهادها با استفاده از ترجمه، پژوهش دربارۀ شیوههای مختلف قاببندی در کار مترجمان، خبرگزاریها، ناشران، وبسایتها و سازمانها و چگونگی روایتسازی با استفاده از این قابها و ارزیابی انسجام روایتهای گروههای فعال مترجمان و دیگر سازمانها بر مبنای الگوی روایتشناختی.
کلیدواژهها
نظریۀ روایت روایت روایتشناسی جامعهشناختی مدل تحلیلی بیکر ظرفیتهای پژوهشی نظریه روایت بیکر و ترجمه
روایتها در ترجمه و روایتهای ترجمه[۴۹] (بیکر، ۲۰۰۵)
ییکر (۲۰۰۵) یکی از روایتهای مفهومی حاکم بر گفتمانهای حرفهای ترجمه را زیرسوال میبرد؛ روایتی که براساس آن ترجمه با میسر ساختن امکان گفتوگو و تبادل نظر بین فرهنگها باعث ایجاد صلح و تساهل و تفاهم بین آنها میشود (بیکر، ۲۰۰۵: ۴). در این روایت، مترجم «واسطهای صادق» و ترجمه «عامل ایجاد خوبی» و «ابزاری برای برقراری رابطه بین فرهنگهای مختلف» تلقی میشود و «ازاینرو […] به اعضای این فرهنگها کمک میکند بهتر یکدیگر را درک کنند» (بیکر، ۲۰۰۵: ۹). در نتیجه، مفاهیم «گفتوگو، تبادل نظر، درک و البته دانش به لحاظ اخلاقی بار «مثبت» دارند و بدون هیچ مشکلی به عدالت، صلح، تساهل و پیشرفت میانجامند» (بیکر، ۲۰۰۵: ۹). به عبارت دیگر، ترجمه «پل» است و مترجم «سازندۀ پل» و این پل «همیشه بار مثبت دارد» و «همیشه برای مقاصد خوب (اخلاقی) ساخته میشود» (بیکر، ۲۰۰۵: ۹).
بیکر روایتِ «پل» و «سازندۀ پل» را غیرواقعی و کورکورانه میداند و معتقد است چنین روایتی واقعیتهای موجود در زمینۀ تعارضهای سیاسی و نقش پیچیدۀ مترجمان را در آن پنهان میکند (بیکر، ۲۰۰۵: ۱۰). بله، پلها «به ما این امکان را میدهند که از رویشان عبور کنیم و با اعضای فرهنگی متفاوت ارتباط مثبت برقرار کنیم، اما در عین حال نیروهای مهاجم را نیز قادر میسازند که از رویشان بگذرند و کل جمعیت را بکشند و مثله و نابود کنند» (بیکر، ۲۰۰۵: ۹). بنابراین، مترجمان باید این حقیقت را بپذیرند که در تقویت و انتشار هر نوع روایت و گفتمان، نه لزوماً فقط روایتها و گفتمانهای مثبت، نقش دارند. بیکر در تشریح نقش مترجمها در بافت تعارضهای سیاسی به سازمان ممری (موسسۀ تحقیقات رسانههای خاورمیانه) اشاره میکند و توضیح میدهد که تیم مترجمان ممری چگونه با ابزارهای روایی خاص خود از طریق ترجمه دربارۀ فرهنگهای دیگر، روایتهای منفی میسازند و به تعارضهای سیاسی دامن میزنند.
با توجه به مقالۀ روایتها در ترجمه و روایتهای ترجمه (بیکر، ۲۰۰۵) پژوهشهای زیر در این حوزه پیشنهاد میشود:
۱- پژوهشگران میتوانند به پیروی از بیکر نمونههای دیگری از نقشهای منفی مترجمان را در تعارضهای سیاسی معرفی کنند تا روایت «پل» و «پلساز» را زیر سوال ببرند. مثلاً میتوانند به روایتهای مختلف مترجمانِ سازمان ممری یا سازمانهای شبیه آن (از جمله Watching America) اشاره کنند تا مشخص شود پلی که مترجمان بین دو فرهنگ میسازند لزوماً همیشه بار مثبت ندارد و میتواند به جنگ دامن بزند.
۲- بیکر (۲۰۰۵) فقط به یکی از استعارههای موجود (استعارۀ پل و پلساز) در دنیای ترجمه که برای ترجمه نقش مثبت قائلاند، میپردازد. در دنیای ترجمه، استعارههای دیگری نیز وجود دارد که اساساً نقش ترجمه و مترجم را مثبت ارزیابی میکنند.
پژوهشگران میتوانند در چارچوب نظریۀ روایت بیکر این استعارههای دیگر را بررسی کنند و ببیند آیا میتوانند مثال نقضی برای هر یک در دنیای ترجمه بیابند. مقالۀ حاضر یکی از این استعارهها را پیشنهاد میکند: تن[۵۰] در مقالهاش با عنوان «هویت مترجم به روایتِ استعاره»[۵۱] استعارههای مختلفی برای نقش مترجم معرفی میکند. او در یکی از این استعارهها، مترجم را دلال ازدواج میداند: «مترجم دلال یا واسطهای است که وظیفه دارد به مردم کمک کند با ادبیات خارجی آشنا شوند و ترغیبشان کند به ادبیات خارجی عشق بورزند» (۲۰۱۲: ۲۱). آیا این روایت مفهومی از ترجمه و مترجم همیشه صحت دارد؟ آیا مترجمان هیچگاه از ترجمۀ ادبیات برای مقاصد منفی استفاده نمیکنند؟ آیا میتوان نمونههایی از ترجمۀ ادبیات پیدا کرد که هدف از آن ایجاد آشنایی فرهنگها و عشقورزی به یکدیگر نباشد؟ به طور کلی، آیا میتوان استعارۀ دلال ازدواج را در چارچوب نظریۀ روایت، زیرسوال برد؟
۴-۲٫ ترجمه و عملگرایی[۵۲] (بیکر، ۲۰۰۶ب)
بیکر (۲۰۰۶ب) بر گروههایی از مترجمان و مترجمان شفاهی متمرکز میشود که «فعالانه در برنامههای اجتماعی و سیاسی ایفای نقش میکنند» و «آشکارا روایتهای غالب زمانه را به چالش میکشند» (۲۰۰۶ب: ۴۶۲). او با استفاده از مفهوم روایت در علوم اجتماعی، ابتدا توضیح میدهد که «اعضای این گروهها به روایتهای مشخصی باور دارند و همین روایتها آنها را گردهم میآورد» (۲۰۰۶ب: ۴۶۳). سپس میگوید «نظریۀ روایت به ما این امکان را میدهد که این گروهها و کارشان را دستکم از دو منظر بررسی کنیم» (۲۰۰۶ب: ۴۷۵)؛ اولاً «میتوان انواع روایتهایی را که چنین گروههایی میسازند بررسی کرد و دید آنها چگونه بر این روایتها، با انتخاب مطالب ترجمهای و شیوههای ترجمه، تأثیر میگذارند» (بیکر، ۲۰۰۶ب: ۷۶-۴۷۵). ثانیاً «میتوان با استفاده از الگوی روایتشناختیِ فیشر مثلاً انسجام روایتهای این گروهها را بررسی کرد» (بیکر، ۲۰۰۶ب: ۴۷۷). بنابراین بیکر در این مقاله بر پرسشهایی از این دست متمرکز میشود؛ اعضای این گروهها چه متنهایی برای ترجمه انتخاب میکنند؟ آیا روایتهایی را که به شدت با آن مخالفاند در قابی متفاوت قرار میدهند و تضعیفشان میکنند؟ آیا برای اینکه بتوانند به تفسیر مخاطبانشان از روایتها جهت بدهند، متن را دستکاری میکنند (مثلاً چیزی را از متن حذف یا به آن اضافه میکنند) یا از پیرامتنها استفاده میکنند؟ آیا روایتهایی که میسازند از انسجام ساختاری یا دیگر انواع انسجام برخوردارند؟ آیا به گروههای ضعیف و در حاشیه کمک میکنند تا صدای رواییشان را به گوش برسانند؟
Al-Herthani, M. M. (2009). Edward Said in Arabic: Narrativity and paratextual framing (PhD Thesis). University of Manchester, UK.
Al-Sharif, S. (2009). Translation in the service of advocacy: Narrating Palestine and Palestinian women in translations by the Middle East Media Research Institute (MEMRI) (PhD Thesis). Manchester, CTIS: University of Manchester.
Baker, M. (2005). “Narratives in and of translation”. SKASE Journal of Translation and Interpretation. 1 (1), 4- 13, retrieved from www.skase.sk; INTERNET.
Baker, M. (2006a). Translation and conflict: A narrative account. London & New York: Routledge.
Baker, M. (2006b). “Translation and activism: Emerging patterns of narrative community”. The Massachusetts Review. 47 (III):
۴۶۲- ۴۸۴٫
Baker, M. (2007). “Reframing conflict in translation”. Social Semiotics. 17 (2). 151-169.
Baker, M. (2010). “Narratives of terrorism and security: Accurate translations, suspicious frames”. Critical Studies on Terrorism. 3 (3). 347-64.
Baker, M. (2014).Translation as renarration. In Juliane House (Ed.), Translation: A multidisciplinary approach, pp. 158-177. Basingstoke: Palgrave Macmillan.
Harding, S. (2009). News as narrative: Reporting and translating the 2004 Beslan hostage disaster (PhD Thesis). Manchester, CTIS: University of Manchester.
Harding, S. (2012). “How do I apply narrative theory: Socio- narrative theory in translation studies”. Target. 24 (2), 286- 309.
McDonough Dolmaya, Julie. (2010). (Re) imagining Canada: Projecting Canada to Canadians through Localized Websites. Translation Studies, 3 (3): 302- 317. Doi: 10.1080/14781700.2010.496927
Tan, ZAIXI (2012). “The Translator’s identity as perceived through metaphors”. Across Languages and Cultures. 13 (1). pp. 13–۳۲٫
نظریه روایت بیکر و ترجمه