ترجمه استعاره در قرآن
برای دانلود فایل کامل مقاله اینجا کلیک کنید
مقایسه ترجمه های استعاره های قرآن کریم در ترجمه میبدی و فولادوند
نویسندگان
محمدرضا اسلامی مهرجردی ۱ علیرضا باقر ۲
۱ دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی
۲ استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی
چکیده
بلاغت یکی از وجوه مهم اعجاز قرآن کریم است و استعاره از شاخصترین جلوههای زیباییشناختی به شمار میرود. برگردان این فن ادبی چنان دشوار است که گروهی آن را ناممکن دانستهاند؛ البته ترجمهپژوهان بزرگی مانند نیومارک چنین کاری را ممکن دانسته، چارچوبها و شیوههای خاصی برای آن پیشنهاد کردهاند. این پژوهش پس از تعریف گذرای استعاره و نگاهی به برخی نظریههای نوین و مهم پیرامون برگردان استعاره، به بررسی و مقایسه برگردان استعارههای قرآن در ترجمه کهن میبدی و ترجمه معاصر فولادوند میپردازد و به این نتیجه میرسد که این مترجمان از شیوههای گوناگون برگردان استعاره بهره گرفتهاند و این گوناگونی تنها برای ایجاد تنوع نبوده، واقعیتهای دیگری را نمایان میسازد.که از آن جمله اهمیت موقعیت زمانی مترجم و پایبندی وی به اصول رایج در زمان آن ترجمه می باشد چرا که در قرون اولیه اسلام بر ترجمه ناپذیری قرآن کریم تاکید می شد و مترجم می بایست برای رفع آن حساسیت قرآن را فقط باز تولید می کرد ، اما به تدریج این محدودیت برطرف شد.
استعاره یا مانندگویی (در تمام زبانهای اروپایی: مِتافُر) یک روش در فن بیان است بمعنای بکاربردن یک واژه، عبارت، یا جمله بجای چیز دیگری براساس شباهت بین آنها. استعاره اهمیت بسیاری در شعر و ادب جهان دارد بهطوری که شعر را کلامی مبتنی بر استعاره و اوصاف آن دانستهاند. اولین بار توسط ارسطو بعنوان گونهای از تشبیه تشریح شد، میتوان گفت استعاره همان تشبیه است که مشبه یا مشبهٌبه آن حذف شده باشد. برای مثال، «گریهٔ ابر بهاری» استعاره است که زیرساخت آن این جمله است: «ابر بهار مانند انسان میگرید»؛ از این زیرساخت مشبهٌبه حذف شده و تنها مشبه و ویژگی پایهٔ محذوف باقی مانده است.
همچنین بخوانید : ترجمه ما شبیه به لیس