تابع مهمل چیست ؟
تابع لفظى است که در پى لفظى دیگر مىآید تا بر معنى لفظ اول تأکید کند. مانند واژه “پوى” به معنى رفتن و دویدن که به دنبال واژه “تک” به همین معنى قرار مىگیرد و عبارت “تک و پوى” را مىسازد. “تک” واژه موضوع یا اصلى و “پوى” تابع آن است. مهمل واژهاى است که به تنهایى داراى معنى نیست، اما هنگامى که با واژهاى دیگر همراه شود معنى آن واژه را مىپذیرد. بنا برین تابع مهمل واژهاى است که به تنهایى بىمعنى است اما چون بهصورت تابع لفظى دیگر بهکار رفته معنى آن لفظ را بهخود مىگیرد. مانند واژه “ماغذ” در عبارت “کاغذ ماغذ”.
کاربرد تابع مهمل
تابع مهمل، هر چند در ادبیات فارسى بهخصوص در شعر بهکار رفته اما در محاوره و سخن عامیانه کاربرد گستردهترى یافته است. از همین روى، درین جا به بحث مختصرى در باره چگونگى کاربرد تابع مهمل و تأثیر آن در سخن عامیانه و تدوین مقدماتى قواعد آن مىپردازیم. مطابق آنچه گفته شد عبارت “کاغذ ماغذ” که در آن لفظ کاغذ موضوع و ماغذ تابع مهمل آن است داراى مفهومى کمى بیشتر و وسیعتر از مفهوم کاغذ – مثلاً انواع کاغذ یا کاغذ و مشابه آن – را مىرساند. بنا برین مىتوان گفت که تابع مهمل گرچه سخن عامیانه را ظاهراً طولانىتر مىکند اما به سبب اینکه معنى آن را گسترش مىدهد در واقع باعث کوتاهتر شدن محاوره مىشود.
تابع مهمل چیست
قواعد بهکارگیرى تابع مهمل
براى تدوین قواعد ساختن و بهکار بردن تابع مهمل راهى جز مطالعه در اتباع مهمل بهکار رفته در ادبیات و همچنین جست و جو در فرهنگ عامه وجود ندارد. مؤلف فرهنگ نظام (۱۳۵۱ هجرى قمرى) که احتمالاً نخستین کسى است که قاعده ساختن تابع مهمل را در زبان فارسى مطرح کرده است، مىگوید: در زبان فارسى هر کلمهاى که در اولش میم نیست در مهملش حرف اول کلمه را انداخته جاى آن میم مىگذارند مثل اسب مسب [و] خواب ماب و اگر در اول کلمه میم است بجاى حرف اول [در کلمه] مهمل پ مىگذارند مثل مرد پرد [و] مرغ پرغ. شادروان علامه دهخدا در لغتنامه این قاعده را کلى ندانسته و شعر حافظ را که در آن “رخت و پخت” به کار رفته شاهد آورده است. سنجش مجموعهاى از انواع اتباع مهمل نتایج زیر را به دست مىدهد.
۱- اغلب واژههاى مهمل همان واژه موضوع است که تنها حرف اول آن تغییر یافته است. حرف میم و پ حرف اول بیشتر واژههاى مهمل است. مانند ماک که مهمل خاک است، در شعر زیر از رودکى:
تا بهخاک اندرت نگرداند
خاک و ماک از تو برندارد کار
و پُک که مهمل لُک (به معنى درشت و نتراشیده) است، در شعر زیر از پوربهاى جامى:
اى شور بخت مدبر معلول شوم پى
وى ترشروى ناخوش مکروه لک و پک
۲- یک واژه موضوع ممکن است چند تابع مهمل داشته باشد. مانند واژه موضوع “پول” که داراى دو تابع مهمل یکى “پله” و دیگرى “مول” است و بهصورتهاى “پول و پله” و “پول و مول” بهکار مىرود.
۳- هر واژه تنها با یک مهمل بهکار مىرود. نه در متون ادبى و نه در گفت و گوى مردم خلاف این قاعده دیده و شنیده نشده است. به عبارت دیگر با آنکه ممکن است یک واژه بیش از یک تابع داشته باشد، اما هر بار فقط با یکى همراه مىشود.
۴- کلمه اصلى و مهمل آن گاهى با حرف ربط “و” (با تلفظ اُ ) و گاهى بدون آن بههم مرتبط مىشود. مانند”کتاب متاب” در گفت و گوهاى عامیانه و “رخت و پخت” در شعر زیر از حافظ:
وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون
آتش در افکنم به همه رخت و پخت خویش
۵- تابع مهمل بر خلاف نامش همیشه بعد از واژه اصلى واقع نمىشود بلکه گاهى ممکن است پیش از آن قرارگیرد، مانند “پَت و پهن” و “کَت و کلفت” که در آنها نخست واژه مهمل و بهدنبال آن واژه اصلى آمده است.
۶- همیشه واژه اصلى و مهمل آن در پى هم نمىآیند. گاهى به ضرورت میان آن دو فاصله مىافتد. در دو بیت زیر از مولوى واژه کژ و تابع مهمل آن مژ بهکار رفته است. در اولى هر دو در پى هم آمدهاند و در دومى میان آنها فاصله افتاده است.
(۱) نقش کژ مژ دیدم اندر آب و گل
چون ملایک اعتراضى کرد دل.
(۲) چون کشتى بىلنگر کژ مىشد و مژ مىشد
وز حسرت او مرده صد عاقل و دیوانه.
۷- واژه اصلى و مهمل آن اغلب (اما نه همیشه) هموزن هستند و این خود شاید به زیبایى سخن محاورهاى بیفزاید مانند “چرند و پرند” ، “خرت و پرت” و “کار و بار”.
منبع : iranboom.ir
تابع مهمل چیست
ریشه بچه مچه پلنگ ملنگ کک و مک