استعاره مفهومی در قرآن
برای دانلود فایل کامل مقاله اینجا کلیک کنید
عنوان فارسی: ساختار و نتایج استعاره مفهومی بهشت در قرآن کریم (عنوان عربی: هیکل ونتائج الاستعاره المفهومیّه للجنّه فی القرآن الکریم)
نویسندگان: حسینی ژرفا سیدابوالقاسم*
آدرس: * دانشگاه ادیان و مذاهب
چکیده: چکیده فارسی:
یکی از موضوعاتی که همواره در کانون مباحث بلاغی قرآن پژوهان قرار داشته، استعاره و چگونگی تاثیر آن در زبان قرآن بوده است. با ظهور علوم شناختی و پس از معرفی نظریه استعاره مفهومی از جانب جرج لیکاف، این مطالعات دچار تحول گشته و روش هایی برای درک بهتر متون در پرتو این نظریه ارایه شده است. هدف پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و با تجزیه و تحلیل کیفی انجام شده است، بررسی شواهدی از استعاره های مفهومی در قرآن و نتایج حاصل از آن در مفهوم سازی برای مخاطبان این کتاب آسمانی می باشد. بدین منظور، مفهوم بهشت به عنوان مورد مطالعه انتخاب و سپس به بررسی استعاره های مفهومی آن در دامنه آیات مرتبط با بهشت پرداخته شده و در نهایت ساختاری از آن ها ارایه گردیده است. همچنین شواهدی از این نوع استعاره در روایات پیشوایان معصوم(علیهم السلام) ارایه شده است. با دقت در ساختار مذکور مشخص می شود که بهشت توسط چه مواردی مفهوم سازی شده و چگونه در تجربیات روزمره ما از زندگی ریشه دارد.
چکیده عربی:
أحد المواضیع التی کانت دائمًا فی قلب المناقشات البلاغیّه لباحثی القرآن الاستعاره وکیفیّه تأثیرها علی لغه القرآن. مع ظهور العلوم المعرفیّه وإدخال نظریّه الاستعاره المفاهیمیّه من قبل جورج لاکوف، فقد تطوّرت هذه الدراسات وتمّ تقدیم طرق لفهم النصوص بشکل أفضل فی ضوء هذه النظریّه. الهدف من هذه الدراسه التی تم إجراؤها بمنهج وصفیّ تحلیلیّ ومع التحلیل النوعیّ، دراسه أدلّه الاستعارات المفاهیمیّه فی القرآن ونتائجها فی بناء مفهوم لمخاطبی هذا الکتاب السماویّ. لهذا السبب تمّ اختیار مفهوم الجنّه کدراسه حاله ثمّ تمّت دراسه استعاراتها المفاهیمیّه فی نطاق الآیات المتعلّقه بالجنّه وفی النهایه تمّ تقدیم هیکل لها. کما تمّ تقدیم أدلّه علی هذا النوع من الاستعاره فی روایات الأئمّه المعصومین (ع). مع التأمّل فی الهیکل المذکور یتمّ تحدید ما هی الحالات التی یمکن تصوّرها للجنّه وکیف تتجذّر فی تجاربنا الیومیّه للحیاه.
استعاره مفهومی اصطلاحی است در زبانشناسی شناختی که به فهمیدن یک ایده یا یک حوزهٔ مفهومی بر اساس ایده یا حوزهٔ مفهومیِ دیگر اشاره میکند. بهعنوان مثال، هنگامی که میگوییم «قیمتها بالا میرود»، از مفهوم «بالا رفتن» در حوزهٔ مفهومیِ «جهتها» برای درک «کمیتها» استفاده میکنیم. یک حوزهٔ مفهومی میتواند متشکل از هرگونه سازماندهی منظم تجربیات انسانی باشد. زبانهای مختلف بهشکل منظمی از استعارههای یکسانی استفاده میکنند؛ مثلاً در زبان انگلیسی نیز گفته میشود .The prices are rising («قیمتها بالا میرود»). به نظر میآید دلیل این امر وجود پایههای مفهومیِ مشترک بین انسانها باشد. این موضوع خود به فرضیهای منجر شده که بر اساس آن میگویند امکان دارد تناظری بین حوزههای ادراکی و شبکههای نورونیِ مغز وجود داشته باشد.[۱]
بررسی این ایده و فرایندهایی که زیرساختهای آن را تشکیل میدهند، اولین بار بهصورت گستردهای توسط جورج لِیکاف و مارک جانسون در کتابشان به نام Metaphors We Live By (ترجمهٔ فارسی: استعارههایی که با آنها زندگی میکنیم، مترجم: جهانشاه میرزابیگی، نشر: آگاه) مطرح شدهاست. این مفاهیم تحت عناوین «آمیزش مفهومی» یا «قیاس» نیز مطالعه شدهاند.