نفرین دانش چیست ؟ : نفرین دانش یعنی اون چه که من میدونم اما متوجه نیستم که تو نمیدونی. در نتیجه بدون این که توضیح بدم، حرفم رو ادامه میدم
مهمترین دلیل که اغلب مردم نمیتوانند پیامهای مؤثر و بهیادماندنی ایجاد کنند نفرین دانش است. ارائهکننده پیام نمیتواند خود را بهجای مخاطب قرار دهد که بهاندازه او درزمینهٔ موضوع موردبحث تخصص ندارند. مطالب مطرحشده در ذهن سخنران کاملاً قابلدرک است اما در ذهن سخنران همهچیز ساده و روشن است ولی در ذهن مخاطب به این شکل نیست. مخاطب با پیام کلیدی نمیتواند ارتباط برقرار کند. مخاطب نمیتواند پیامی که دیدی را درک کند.
ایدههای بهیادماندنی شش ویژگی دارند:
سادگی
غیرمنتظره بودن
ملموس بودن
معتبر بودن
مبتنی بر احساسات
داستان
باید افراد را متقاعد کنیم که به پیام ما نیاز دارند.
اما چطوری؟
با برجسته کردن دانش خاصی که فاقد آن هستند، میتوانیم سؤال یا معمای را مطرح کنیم که افراد را با شکاف در دانششان مواجه کند میتوانیم به آنها بگوییم افرادی هستند که چیزی را میدانند که آنها نمیدانند.
مخاطبان تا وقتی متوجه ندانستن چیزی نشوند به آن اهمیت نمیدهد. معماها بسیار قدرتمند هستند زیرا نیاز به نتیجهگیری دارند
منبع :kayalha.com/
نفرین دانش چیست ؟
یکی از دلایل علاقه مفرط مدیران به بیانیههای گنگ استراتژی پدیدهای موسوم به نفرین دانش است. مدیران ارشدی که سالیان دراز درگیر قراردادها و منطق کسبوکار بودهاند، وقتی بهصورت انتزاعی سخن میگویند، فقط انبوه دادههایی را که در سر خود دارند جمعبندی و خلاصه میکنند. اما کارکنان خطمقدم که درکی از معانی نهفته آنها ندارند، فقط جملاتی نامفهوم را میشنوند. در نتیجه، استراتژیهایی که این گونه تبیین میشوند، ره به جایی نمیبرند.
در سال ۱۹۹۰ یکی از فارغالتحصیلان رشته روانشناسی دانشگاه استانفورد بهنام الیزابت نیوتن موفق شد، نفرین دانش را از طریق مطالعه یک بازی ساده بهتصویر بکشد. در این بازی او افراد را به دو دسته تقسیم کرد: شنوندگان و نوازندگان. از هر نوازنده خواست آهنگی معروف (مانند «تولدت مبارک») روی میز ضرب بگیرد. وظیفه فرد شنونده هم شناسایی آهنگ نواختهشده بود.
در تجربه نیوتن، ۱۲۰ آهنگ نواخته شد و شنوندگان فقط نام سه آهنگ را بهدرستی حدس زدند. میزان موفقیت تنها ۵/۲ درصد بود. در حالی که قبل از حدس شنوندگان، نیوتن از نوازندگان خواست احتمال اینکه شنوندگان آهنگ را بهدرستی حدس بزنند، پیشبینی کنند. پیشبینی آنها پنجاه درصد بود. نوازندگان تنها توانستند پیام خود را در یک مورد از چهل مورد بهطور صحیح منتقل کنند، در حالی که تصور میکردند میزان موفقیتشان یک به دو باشد. چرا؟ وقتی نوازنده آهنگی را ضرب میگیرد، برایش غیرممکن است ریتم صحیح آهنگ را در حین نواختن خود نشنود. در عین حال، تمام آن چیزی که شنونده میشنود، نوعی کد نامفهوم مورس است. با این وجود، نوازنده از سختی کار شنونده برای تشخیص آهنگ بهواقع مبهوت بود.