لکَ الحـَمدُ مهما إستطالَ البـــلاء
ومهمــا إستبـدٌ الألـم
لکَ الحمدُ إن ٌ الرزایـا عطـــاء
وإنٌ المَصیبــات بعض الکـَـــرَم
ألم تُعطنی أنت هذا الظلام
وأعطیتنی أنت هذا السّحر؟
فهل تشکر الأرض قطر المطر
وتغضب إن لم یجدها الغمام؟
شهور طوال وهذی الجـِـــراح
تمزّق جنبی مثل المدى
ولا یهدأ الداء عند الصباح
ولا یمسح اللّیل أو جاعه بالردى.
ولکنّ أیّوب إن صاح صــــــاح
لک الحمد، ان الرزایا ندى
وإنّ الجراح هدایا الحبیب
أضمٌ إلى الصدر ِ باقتــها
هدایاکَ فی خافقی لاتَغیــب
هاتها … هدایاکَ مقبولــهُ
أشد جراحی وأهتف
بالعائدیــن
ألا فانظروا واحسدونــی
فهذى هدایا حبیبی
وإن مسّت النار حرّ الجبین
توهّمتُها قُبله منک مجبوله من لهیب.
جمیل هو السّهدُ أرعى سماک
بعینیّ حتى تغیب النجوم
ویلمس شبّاک داری سناک.
جمیل هو اللیل: أصداء بوم
وأبواق سیاره من بعید
وآهاتُ مرضى، وأم تُعید
أساطیر آبائها للولید
وغابات لیل السُّهاد، الغیوم
تحجّبُ وجه السماء
وتجلوه تحت القمر
وإن صاح أیوب کان النداء
لک الحمد یا رامیاً بالقدر
ویاکاتبـا ً بعد ذاکَ الشفـــاء
—
معنادرمانی یا لوگوتراپی یا همان “درمان از رهگذر معنا” یا “شفابخشی از رهگذر معنا” یا “روان درمانی متمرکز بر معنا”، مکتبی روانشناسی است که به نام ویکتور فرانکل، متخصص اعصاب و استاد روانپزشکی و فلسفه دانشگاه وین به ثبت رسیده است.این مقاله که با رویکرد اثباتگرایی و به شیوه توصیفی-تحلیلی نگاشته شده است، در نظر دارد به تطبیق مبانی اصلی معنادرمانی با دیدگاههای شاعر پرآوازه و نامآشنای عرب، بدر شاکر السیاب در قصیده “سفر ایوب” بپردازد. قصیده مذکور، یکی از ماندگارترین اشعار سیاب است که وی آن را هنگامه وداع با زندگی و در غربت و دوری از وطن و خانواده سروده است. او در این قصیده در قالب شخصیت أیوب (ع)، به توصیف و ترسیم حال خود میپردازد. بررسیها نشان میدهد که اغتنام فرصت، اصل معنابخشی مشترک در نظر سیاب و فرانکل است. باور و ایمان به خدا نیز نکته مشترک اندیشه آنها میباشد. ایمان مطلق، رضایتمندی شاعر از بیماری و شرایط ناگوار جسمانی، صبر و شکیبایی در مقابل حوادث و ناملایمات روزگار و تسلیم در برابر اراده الهی، از مظاهر معنادرمانی و روانشناسی مثبت در قصیده سیاب است که بسیاری از این دیدگاهها، الگوهای امروزه روانشاختی برای معنایابی زندگی را پوشش میدهد.