تأثیر تداخل زبانی مثبت در یادگیری زبان عربی
چکیده مقاله:
ارتباط بین ایران و کشورهای عربی و وامگیری از زبانهای یکدیگر باعث بروز بسیاری از تشابهات در نظام
زبانی دو زبان شده است. از جمله مسائل مهم به وجود آمده در این ارتباط، پدیده «تداخل زبانی» است که در هنگام استفاده از زبان عربی پدیدار شده و بر فرایند آموزش و یادگیری زبان عربی تأثیر میگذارد. تداخل موجود بین این دو زبان، دو تأثیر را به همراه دارد: ۱- تأثیر مثبت ۲- تأثیر منفی. با وجود تأثیرات منفی تداخل، تأثیرات مثبتی نیز وجود دارد که جهت تسهیل در آموزش و یادگیری زبان عربی میتوان از جنبههای مثبت تداخل بهره کافی گرفت. ما در این پژوهش، با استخراج تشابهات موجود در واج، واژگان و دستور دو زبان و قراردادن آنها در کنار هم، میخواهیم بررسی کنیم که تداخل موجود بین دو زبان فقط جنبه منفی نداشته بلکه جنبه مثبت نیز دارد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بسیاری از واژگان عربی در فارسی دچار تغییر یا تحول معنایی نشده و معنایی یکسان در دو زبان دارند که این عدم تغییر و تحول معنایی باعث یادگیری آسانتر برخی واژگان دخیل خواهد شد. از طرفی برخی تشابهات دستوری در دو زبان وجود دارد که با بهرهگیری اساتید و مدرسان زبان عربی از این تداخلات دستوری مشابه موجود بین دو زبان در فرایند آموزش، موجب تسهیل آموزش و یادگیری میشود. با استفاده بیشتر از این تشابهات و یادآوری آن به یادگیرنده در هنگام آموزش، رغبت وی نیز به یادگیری زبان عربی افزونتر خواهد شد.
کلیدواژه ها:
تشابهات میان زبانی، تداخل زبانی، تداخل مثبت، آموزش زبان عربی
مقالات مرتبط:
نویسندگان:
مصطفی رسولی نژاد *۱، سید رضا میراحمدی۲، حبیب کشاورز۳
۱دبیر آموزش و پرورش شهرستان مهدی شهر
۲مدیرگروه آموزشی زبان و ادبیات عربی دانشگاه سمنان
۳استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه سمنان
تداخل زبانی یا به عبارتی، آمیختگی دو زبان از ویژگی های متمایز ارتباط زبان فارسی با زبان عربی است. ورود اسلام به ایران، نوع عمیقی از ارتباط بین دو زبان فارسی و عربی را ایجاد نمود؛ ارتباطی که منجر به تاثیرگذاری بین آن دو، به ویژه از جنبه واژگانی گردید؛ بدین معنا که واژگان دخیل یا وام واژه های بسیاری بین دو زبان مبادله شد که سهم وام واژه های عربی در فارسی به مراتب بیشتر و قابل توجه است. واژگان متعددی که علی رغم حفظ فرم واجی و نوشتاری، تعداد فراوانی از آنها در طول قرن ها دچار تحول معنایی و کاربردی شده اند، به طوری که در برخی مواقع، فقط صورت نوشتاری یکسانی دارند و دو نشانه زبانی کاملا متفاوت محسوب می گردند. این مساله در ترجمه بین دو زبان مشکلاتی را برای مترجمان به وجود می آورد. در این جستار، با روش تحلیلی و آزمایش میدانی موضوع، تلاش می شود با ارائه دسته بندی جدید و کلی واژگان دخیل عربی، جنبه های اثرگذار هر دسته، در ترجمه مشخص گردد و نشان داده شود که ترجمه از عربی با وجود واژگان دخیل فراوان، گرچه از سویی ممکن است یاریگر باشد، اما با توجه به تحولات معنایی بسیاری از این واژگان و تفاوت کاربردی و یا تفاوت ابعاد نشانداری دسته دیگر، می تواند باعث کج روی در معادل یابی شود.