استخدام مترجم عربی در قمترجمه

نگاهی به ساختار آموزش ترجمه در دانشگاه های ایران

مریم پاکزادیان
Pakzadian_maryam@yahoo.com

برای دانلود مقاله در فایل ورد اینجا کلیک کنید: نگاهی به ساختار آموزش ترجمه در دانشگاه های ایران

چکیده

از موهبت هایی که بشر در عصر اطلاعات به آن نائل شد رویارویی او با حجم وسیعی از علوم وفنون و دانش های گوناگون و سیل روز افزای مقالات و کتب و متون و منابع گوناگونی بود که در کشورهای در حال توسعه و صنعتی با آن روبرو بود، و از این رو نیاز به ترجمه ی این متون امری غیر قابل اجتناب به نظر می رسید. نیاز بشر به تبادل این حجم وسیع اطلاعات وبه کارگیری آن در روند حرکت چرخ های علم و صنعت بود که زمینه ساز پیدایش حرکت های وسیعی در زمینه ی آموزش ترجمه به عنوان یک رشته ی آکادمیک شد.نیاز به مترجمانی قابل که فریادهای عصر دانش را زنده و رسا به گوش مخاطبان آن برساند. مقاله ای که پیش روست سعی در ترسیم چشم اندازی از وضعیت کنونی تدریس ترجمه در دانشگاه های ایران دارد، روش ها، کاستی ها، و آن چه به طور کل روند تدریس ترجمه را در ایران روندی بیمار و ناکارآمد ساخته است. روندی که تنها با ارائه ی روشهای سیستماتیک ، مدون  ،هماهنگ ،و مستمر به مسیر صحیح خود هدایت خواهد شد و دراین میان نیازمند پژو هش ها و حرکت هایی در حوزه ترجمه هستیم که به شناسایی ضعف ها و ارائه ی راهکار ها بپردازد. آنچه در این مقاله سعی بر آن داشته شده ارائه ی پیشنهاداتی ست که مبتنی بر تجربه ی شخصی نویسنده و یافته هایی ست که بر اساس مشاهدات مستقیم و مستمر وگفتگو با اساتیدی ست که به گونه ای دستی در ترجمه و تدریس ترجمه داشته اند . یافته های این مقاله پیرامون مشاهدات مستقیم کلاس های ترجمه در دانشگاه اصفهان است که در یک پروسه ی زمانی چند ساله انجام گرفته است.

واژگان کلیدی: آموزش، ترجمه ، انگلیسی، فارسی ، دانشگاه های ایران

پیشگفتار

آنچنانکه نیومارک در کتاب خود می گوید: ” ترجمه انتقال معنا از یک متن است به زبانی دیگر، آنچنانکه نویسنده سعی بر انتقال آن داشته است” (نیومارک،پ،۱۹۸۸).  در این میان اهمیت نقش یک مترجم چیره دست به عنوان یک قاصد، یک پیک که معنا را از زبان مبدا به زبان مقصد منتقل می کند غیر قابل انکار است. مترجمی که مسئول تمام آن فلسفه ها، افکار و دیدگاه های ست که ترجمه اش میزبان آنهاست. در کشوری مانند ایران که گستره ای ژرف را برای پذیرش علوم و افکار جدید داراست این نیاز بی شائبه به داشتن مترجمانی چیره دست که قرار است تا حدی مهارت و دانش کافی را در ترجمه از طریق آموختن مهارت ترجمه در مراکز آکادمیک به دست آورند بیش از پیش احساس می شود. مقاله ای که پیش روست سعی بر بررسی وضعیت و نقصان کنونی آموزش ترجمه در دانشگاه های ایران و ارائه ی راهکارهایی پیرامون آن بر اساس اهمیت مسئله ی آموزش ترجمه دارد. یافته های این مقاله بر اساس مشاهدات مستقیم و مستمر نویسنده از کلاس های ترجمه ی دانشگاه اصفهان به عنوان نمونه ای گویا از دانشگاه های ایران و گفتگو با چهره هایی ست که هر یک به طریقی دستی در ترجمه و ترسیم سیمای آن در کشورمان داشته اند.

تدریس ترجمه به عنوان یک مهارت

همیشه در مبحث ترجمه این سوال مطرح بوده است که ترجمه یک علم است یا یک هنر؟  پاسخ آن است که اگرچه ترجمه داده های علمی را به کار می بندد، خصوصا آن دسته از داده ها که بیشتر مربوط به گرایش های مختلف زبانشناسی ( مانند عصب شناسی زبان، معنا شناسی و جامعه شناسی  زبان و غیره ) هستند. و حتی اینکه در سال های اخیر ترجمه با دنیای علم کامپیوتر نیز پیوند یافته و روش های مختلف ترجمه از طریق کامپیوتر نیز به این واسطه به وجود آمده اند. اما مبرهن است که با این وجود ترجمه یک علم نیست. اگرچه مترجمان در فرآیند ترجمه، داده ها و نظریه های علمی را به کار می گیرند اما در این میان رد پای تخیل، سلایق، پندارها و گفتارها ،جانبداری ها و تعصب ها، خصیصه ها و نقیصه های فردی آشکارا به چشم می رسد. بر خلاف آنچه در علم می بینم، آن قانون های سر سخت و غیر منعطف ،که آب در ۱۰۰ درجه به نقطه ی جوش و در۰ درجه به انجماد می رسد، در ترجمه گاه برای رویارویی با یک مسئله ی ترجمه چندین راهکار ممکن وجود دارد، و یک مترجم خلاق برای هر مسئله راهکاری تازه در دست خواهد داشت. در ترجمه یک مترجم به دنبال پاسخی ست در قبال گستره ی وسیعی از مسائل و مشکلات ترجمه . اما مسئله ی هنر پیرامون علم زیبائی شناختی ست و کار هنرمند از دریچه ی شناخت زیبائی ها تعریف می شود.پس ترجمه یک هنر صرف نیست بلکه آمیزهای از علم و هنر است . و شاید بهترین گزینه در اینجا تعریف نیومارک از ترجمه باشد که می گوید: ” ترجمه مهارتی ست مشتمل از تلاش برای جایگزینی یک پیغام ویا عبارت از یک زبان ، با پیغام ویا عبارت نظیر در زبانی دیگر” (نیومارک، ۱۹۸۸،ص ۷).
و حال سوالی که متعاقبا مطرح می شود اینکه:

آیا ترجمه به عنوان یک مهارت قابل تدریس است یا نه؟

پاین من (۱۹۸۹) در فرضیه ی خود در زبان شناسی کاربردی مبنی بر قابل تدریس بودن زبان مطرح می کند که یادگیری یک زبان از دو حیص قابل بررسی ست:
اول جنبه هایی از فرایند یادگیری زبان که فارغ از شخص یاد گیرنده ی زبان یا شیوه ی تدریس زبان به وقوع می پیوندد، که در این قسمت از روند یادگیری بار اصلی بر دوش آنچه چامسکی از آن با نام لد (LAD) یا ابزار یادگیری زبان می نامد قرار دارد.  و دوم جنبه هایی از فرایند یادگیری زبان است که بسته به محیطی که شخص در آن آموزش می بیند و شخص یادگیرنده و ارتباط این دو با هم متغیر هستند. روند یادگیری در دسته ی دوم وابسته به عواملی مانند ارتباط فراگیرنده با فرهنگ زبان مقصد و کیفیت رابطه ی آنها ست. در تدریس ترجمه دانستن این موضوع از این حیث قابل درنگ است که این دو جنبه از فرآیند یادگیری زبان نه تنها به یادگیری زبان بلکه با فراگیری مهارت ترجمه ارتباطی تنگاتنگ دارند.  دسته ی اول از آن جهت در تدریس ترجمه حائز اهمیت است که در فرآیند یادگیری زبان مقصد موثر است و دسنه ی دوم از آن جهت که آنها در فرایند یادگیری مهارت ترجمه وتبدیل زبان مبدا به مقصد مستقیما دخیل بوده و با آن ارتباطی تنگاتنگ دارند.

برای تدریس ترجمه به فراگیرانی که در حال فراگیری زبان مقصد هستند باید مد نظر داشت که آموختن نحوه ی برخورد با مسائل و مشکلات ترجمه لزوما به معنای یادگیری زبان نیست، گرچه این دو بسیار نزدیک به یکدیگر به ایفای نقش می پردازند. در فرایند ترجمه با مسائل گوناگونی از قبیل ترجمه ی زبان استعاری، صناعات ادبی، مسائل فرهنگی خاص یک زبان یا متون مقدسی بر می خوریم که از آنها با نام “مسائل ترجمه”  یاد می کنیم و در روند تدریس ترجمه به عنوان یک مهارت هدف آن است که فراگیرنده را با دانش مورد نیاز برای رویارویی با چنین مسائلی تجهیز کنیم. و سوالی متعاقب اینکه یک شیوه ی مناسب برای مهارت ترجمه چگونه شیوه ایست؟ و این پرسشی ست که پاسخ به آن نیازمند وقوف به مسئله ی اهمیت تدریس ترجمه به عنوان یک مهارت است.

نگاهی اجمالی بر اهمیت تدریس مهارت ترجمه

اهمیت تدریس ترجمه از آن حیث است که قرار است نه تنها مهارت کاربردی فراگیرنده را هم در زبان مبدا و مقصد افزایش دهد بلکه به او دانش وسیعی از ساختار ها ی فرهنگی و دستوری ارائه کند، مهارتی که بازگوی توانایی های مترجم در زبان مقصد و همچنین در زبان مبدا است. و اهمیت مسئله ی تدریس ترجمه از دیدگاه دانشجویان بیشتر از این دریچه است که دانشجویانی که مهارت ترجمه ی قوی تری دارند پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه با بازار کار بهتر و موفقیت های شغلی بیشتری مواجه هستند، و دانستن این مهارت امری تسهیل گر در فعالیت های شغلی آنان محسوب می شود.

عوامل عمده ی ضعف ساختار تدریس ترجمه در دانشگاه های ایران

۱٫ واحدی درسی بی هیچ گونه هویت و هدف مشخص:
نگاهی بر وضعیت کنونی تدریس ترجمه در دانشگاه های ایران نشان می دهد که واحد های ترجمه در طول مقطع لیسانس زبان انگلیسی به عنوان بخشی مهم در طول برنامه ی درسی ۴ ساله است، هرچند در فهم و دست یابی به اهداف این واحد درسی موفق نبوده ایم. گفتگوهایی که با اعضای هیئت علمی دانشکده ی زبان های خارجی صورت گرفته است نشان می دهد که  هدف این واحد درسی از نگاه آن ها آشنا کردن فراگیران با نظریه ی ترجمه و تقویت آنان در مهارت ترجمه از انگلیسی به فارسی و برعکس آن است. اما با این وجود همه ی آنها در این مسئله که آنها در دستیابی به انتظارات و اهداف این واحد درسی با شکست مواجه شده اند متفق القول هستند.

۲٫ شیوه های ناکارامد و ناصحیح تدریس ترجمه:
مشاهدات مستقیم کلاسهای ترجمه در یک پروسه ی زمانی ۴ ساله نشان داده است که اکثر کلاسهای ترجمه توسط شیوه ی سنتی و نخ نمای تدریس ترجمه اداره می شوند، شیوه ای که در آن یک متن جدا شده از متن اصلی آن به دانشجو ارائه شده و او در یک مدت زمان مقرر ملزم به ترجمه ی متن است. بیش از نیمی از کلاس به مدرس اختصاص دارد که جسته و گریخته به بررسی مشکلات و ابهامات و نکات قابل درنگ متن می پردازد ودر این میان مدرس متکلم وحده است بی آنکه پذیرای افکار جمع حاضر باشد.

۳٫ ناکارآمدی مدرسین واحدهای ترجمه:
عقیده ی جمع کثیری از کارشناسان در حوزه ی ترجمه بر این است که یک مدرس ترجمه باید مطالعات وسیعی در نظریه های ترجمه ، زبان شناسی ،ادبیات،هنر و زیبائی شناختی داشته باشد .او باید  واصل  بین نظریه ی ترجمه و جنبه های کاربردی مهارت ترجمه باشد و نظریه های ترجمه را در مهارتهای عملی ترجمه بکار بندد. درحوزه ی  ترجمه دارای تجربیات گسترده ای باشد ،تالیفات و ترجمه ها و مقالات بسیاری در این حیطه ارائه داده باشد و با فرهنگ و زبان انگلیسی و آمریکایی و همچنین ادبیات و فرهنگ زبان فارسی  آشنائی کامل داشته باشد و به طور کامل قادر به تشخیص خطا ها  و علل وقوع آنها از جانب  فراگیران در روند ترجمه باشد و بتواند علل ضمنی وقوع این خطاها را در این روند از دریچه ی زبان شناسی ،فرهنگ،ادب،سبک،زیبائی شناسی و…تحلیل کند.

در دانشکاه های ایران روندی مرسوم این است که فارغ التحصیلان رشته های ادبیات انگلیسی یا حوزه ی زبان شناسی کاربردی به عنوان مدرسان واحدهای ترجمه
تایین می شوند و این تنها بر اساس اعلام آمادگی و علاقه ی آن ها نسبت به تدریس این واحد درسی ست و نه بر اساس کفایت ،قابلیت ها و موفقیت های آنها در حوزه ی ترجمه.  هیچ برنامه ی مستمر آموزشی خاص و واحد در زمینه ی تربیت مدرسین ترجمه در دانشگاه ها وجود ندارد و حتی دانشگا ه ها تالیفات خاص برای تحقق و پیشبرد اهداف این واحد درسی خود ندارند. مدرسان کتاب های موجود در بازار را به فراگیران معرفی کرده و در طول مدت تدریس به اهداف واحد درسی و تطبیق منابع معرفی شده با آن اهداف واقف نیستند.

آنچه نویسنده ی این مقاله به  عنوان فردی علاقمند در حوزه ی ترجمه ادبی در کلاسهای ترجمه ی ادبی با آن روبرو شده است اینکه مدرسان این واحد درسی اکثرا  از فارغ التحصیلان رشته ی ترجمه بوده اند که هیچ گونه پیش زمینه و دانش یا حتی قریحه ی خاص در زمینه ی ادبیات انگلیسی یا فارسی نداشته اند. حال آنکه چگونه می شود مدرسی بی آنکه دستی در شعر و ادب داشته باشد و یا حتی علاقمند به حوزه ی ادبیات باشدو دانش کافی را در این زمینه کسب کرده باشد می تواند به اهداف این واحد درسی دست یابد؟ و آنچه در مجموع مشاهدات مشهود بوده است این که دانشجویان از کیفیت عملکرد مدرسین  و  اداره ی کلاس توسط آنها راضی نبوده اند.

پروفسور گردینگ سالاس معتقد است که یک مدرس کارآمد و لایق دارای خصیصه هایی بدین قرار است:
. دانش کافی در زبان مقصد و زبان مبدا، نظریه ی ترجمه و روشهای انتقال معنا ،ادراک آن ،و سبک شناسی
. درک صحیح از واقعیت ترجمه، چیستی و چگونگی فرآیند ترجمه ( بل،۱۹۹۴)
. توانایی تبادل افکار و ایده ها به شیوه ای بدیع ، شفاف، تاثیر گذار و آزاد
. توانایی تحلیل ترکیب ها و ایده های مرتبط
. توانایی خلق و پرورش محیط کاری صمیمی و فضایی مملو از تشویق و صمیمیت و انگیزه
. توانایی برانگیختن حس جستجو و پژوهش
. دقت و درستی ، داشتن توانایی نقد و تحلیل
.داشتن ظوابط ارزیابی درست و شفاف

۴٫ مشکلات فراگیران در حوزه ی ترجمه:
مشکلاتی که فراگیران در حوزه ی ترجمه با آن روبرو هستند را عمدتا می توان به عوامل زیر نسبت داد:

(۱) دیدگاه آنها نسبت به ترجمه:   دانشجویانی که عمدتا به اهمیت ترجمه واقف نیستند و اهداف واحد درسی به درستی برای آنان تبیین نشده و در نتیجه بی ملاحظه و عمدتا به مثابه رفع تکلیف کار کلاسی خود را انجام می دهند.

(۲) نقصان دانش دو زبانه ی فراگیر:  عمدتا فراگیران در فرایند درک ساختارها مهارت کافی ندارند و در زمینه ی دستور،املای صحیح کلمات و علائم نشانه گذاری در متن دچار خطا می شوند. گاه فارسی غیر استاندارد را در ترجمه ی خود وارد می کنند و گاه ساختار هایی را به کار می برند که هرچند در زبان مبدا موجود است اما در زبان مقصد بی معناست. گاه کلمات انگلیسی هستند و ساختار ها کاملا فارسی و یا به عکس. گاهی علت عدم موفقیت در ترجمه ی موفق از انگلیسی به فارسی یا عکس آن نداشتن دانش واژگان وسیع یا همان خزانه ی لغات قوی ست و همچنین نداشتن تسلط بر ساختارها و ادبیات زبان مبدا و مقصد است. مشاهدات گویای این واقعیت است که فراگیرانی که درزمینه ی ادبیات فارسی دستی بر قلم داشته اند یا قریحه و ذوقی در ادبیات فارسی یا دانش واژگان گسترده تری در زبان فارسی داشته اند عمدتا در کلاس های ترجمه موفق تر و برجسته تر ظاهر می شوند.

(۳) نداشتن درک درست و آشنایی با سبک و سیاق متن:  گاه فراگیر نسبت به سبک و سیاق متن در زیان مبدا کاملا نا آگاه است و به طور کل گاه دانش کافی را پیرامون تشخیص سبک متن ندارد. در اکثر مشاهدات کلاسهای ترجمه به استثنای مواردی چند مدرس خود نیز به سبک متن بی اعتناست و در تشخیص و شناساندن آن به فراگیران ناکام می ماند. و فراگیران بی توجه به این سبک و سیاق در متن گاه متنی که زبانی کهن دارد را به فارسی معاصر ترجمه کرده بی آنکه بدانند گاه حفظ سبک متن از مهارت های مترجم قابل قلمداد می شود.

(۴) عدم استفاده از فرهنگها و کتب مرجع:  در اکثر مشاهدات فراگیران در ترجمه هایی که در کلاس انجام می دادند به کتب مرجع دسترسی نداشته اند و مدرس را به عنوان مرجعی حاضر در کلاس آماج سوالات گوناگون در زمینه ی معانی کلمات،مترادف ها و…قرار می داده اند. در رابطه با متونی که فراگیر ملزم به ترجمه ی آنها در منزل و باز خوانی آنها در کلاس بوده متن ترجمه شده پر است از جای خالی هایی که واضح است فراگیر سعی در پر کردن آنها به واسطه ی جستجو در فرهنگ و مراجع نکرده و مدرس به عنوان قادر مطلق در کلاس به عنوان تکمیل کننده ی این گزینه های خالی پیش بینی شده است. مترجم به استفاده مکرر از فرهنگهای مختلف و جستجوی تمامی معانی و مترادف های موجود و محتمل برای یک لغت دعوت نمی شود و بی اینکه دانش کافی از تمامی معانی ممکن برای یک واژه یا ساختارموجود در متن داشته باشد تنها معنی متداول که از آن واژه یا ساختار در ذهن دارد را بی درنگ جایگزین مناسب آن واژه می داند. در واقع در این فرآیند رد پایی از ذوق ،ابتکار و توانایی های فردی فراگیر به چشم نمی خورد، آنچه که ازآن می شود به عنوان روح یک ترجمه ی موفق یاد کرد. ابتکار به  ترجمه رنگ می دهد و رد پای مترجم را در اثر باقی می گذارد ،اثری که به آن علت که از دریچه ی نگاه یک انسان منحصر به فرد خلق شده منحصر به فرد است.

پیشنهاداتی پیرامون روش های تدریس ترجمه

نویسنده ی این مقاله ترجمه را به عنوان یک فرایند یادگیری سیستماتیک در نظر می گیرد و از این رو راهکارهایی را در جهت تسهیل و تقویت این فرایند پیشنهاد می کند:
۱٫ ارائه ی ترجمه ی نمونه از متن نظیر:  این یک اصل آموزشی ست که به فراگیر فهمانده شود که چه انتظاری از او می رود. بررسی مقابله ای ساختار های متن و ترجمه ی نظیر آن، تاکید بر تناقضات ،خطاها و…می تواند انگیزه و جهت لازم را  برای فراگیر در جهت داشتن شروعی دانسته و آگاهانه  فراهم کند. به فرض مثال اگر مدرسی از فراگیر می خواهد که شعر IN The Theater  اثر کاوافی را به فارسی ترجمه کند ،مدرس قبل از آن می تواند ترجمه ی بیژن الهی را از این شعر با نام  “در تماشاخانه ” در کلاس بخواند. علاوه بر ایجاد انگیزه و در یافتن عمق زیبایی های ترجمه ی چهره ی ماندگاری مانند بیژن الهی و چهره هایی نظیر او بررسی علت اینکه چرا در جایی از ترجمه چیزی از دست می رود یا چه لفظی در چه جایی مناسب نیست و در چه جایی هست و…بررسی نکات دستوری و واژگان، بررسی آهنگ و سبک متن و همه و همه مسائلی ست که مدرس می تواند فراگیر را دعوت به تعمق در آنها کند. وظیفه ی مدرس در اینجا این است که به فراگیر خاطر نشان کند که لزوما یک نوع ترجمه ی نظیر برای یک متن وجود نخواهد داشت و هر مترجم بسته به ذوق و توانایی خود می تواند گزینه ی جدیدی از ترجمه ی ممکن را به وجود آورد. گاهی روشی سودمند این است که فراگیر خود ترجمهی متن را انجام دهد و بعد از آن مدرس نسخه ی ترجمه ی نمونه از متن را به او داده و از او بخواهد ترجمه ی خو را با ترجمه ی نمونه مقایسه کندو قضاوت ها و علت آنها را بیابد. این می تواند یکی از بهترین روش های ارزیابی ترجمه در امتحانات پایان ترم باشد . مقایسه ی دو نسخه ترجمه از یک متن و بررسی علت تفاوتها از نظر واژگان ،دستور و اصطلاحات و… می تواند شیوه ای مناسب برای آزمودن مهارت ترجمه ی فراگیری باشد که در پایان کلاسهای آن واحد ترجمه به قدرت تحلیل مقابله ای قابل قبولی رسیده است.

۲٫ فالیت های کارگاهی، ترجمه ی گروهی:  بر اساس گفته ی دکتر ریاضی ” تغییر شیوه ی آموزشی از معلم محور به کارگاهی فضای کلاس را به گونه ای تغییر می دهد که فراگیران مسائل و مشکلات ترجمه را با همکاری همکلاسان خود و با نظارت مدرس حل کنند. با قرار دادن فراگیران در گروه های ۳ یا ۴ نفری هر مسئله و مشکل ترجمه در متن ۳ یا ۴ راه حل ممکن خواهد داشت، برای مثال یک ساختار یا واژه چند ترجمه ی پیشنهادی خواهد داشت. بعد از بررسی متن در گروه هر فراگیر در منزل با توجه به دسترسی به مدت زمان بیشتربرای تعمق بر روی پیشنهادات ارائه شده در گروه ترجمه ی نهایی خود را تنظیم می کند.

فعالیت ترجمه ی گروهی مزایای زیر را در بر خواهد داشت:
. حجم وسیع تری از پاسخ ها و راهکارها به دست می آید( دانش ائتلافی)
. هر فرد در گروه فرصت ارائه ی راهکار و پیشنهاداتی را دارد و این انگیزه آنها را تقویت کرده و فراگیرانی که مهارت ترجمه ی ضعیف تری دارند از همکاری آنها که قوی تر هستند بهره مند می شوند.
. با همکاری روند ترجمه تسهیل و وقت کمتری صرف می شود.
. افزایش قدرت تشخیص ضعف های فردی در گروه.
. ارائه پیشنهادات سودمند ضمن فعالیت های گروهی.

۱٫حجم وسیعتری از اطلاعات     فواید فعالیت به صورت گروهی
۲٫بالا رفتن انگیزه
۳٫ همکاری ضعیف تر ها با دانش آموزان قوی تر
۴٫ مدت زمان کمتر ، بازدهی بیشتر
۵٫  افزایش قدرت تشخیص فردی
۶٫ پیشنهادات سودمند
جدول شما ره ی ۱- فواید فعالیت گروهی

گرچه از نظر نویسنده ی این مقاله فعالیت های ترجمه ی گروهی در کلاس های ترجمه مضراتی را نیز در بر خواهد داشت، برای نمونه اینکه ترجمه ی گروهی درست است که فضا را برای ضعیف تر ها هم باز می کند اما نوعی نخبه کشی نیز حاصل آن است. معمولا در هر کلاس ترجمه ۲ یا ۳ نفر ترجمه های خاصی ارائه می دهند که کیفیت ترجمه ی آنها را از دیگران متمایز می کند که این تمایز بیشتر به  واسطه ی دانش گسترده تر در زبان مبدا و ذوق و قریحه ی ادبی،دانش واژگان گسترده تر و…به وجود می آید. همکاری گروهی انگیزه ی اینگونه استعدادهای ناب را در کلاس می گیرد و مجال خودنمایی را از آنها گرفته و استعداد آنها در میان حجمه ای از داده های گروهی اشباع می شود .

۳٫ ارائه ی پیش زمینه درباره ی متن:  مدرس ترجمه باید  در نظر داشته باشد که هیچ گاه متنی جدا شده از یک متن اصلی را بی هیچ گونه فضا سازی و ارائه ی پیش زمینه به فراگیر برای ترجمه در اختیار فراگیر نگذارد. قبل از ارائه ی هر متنی از سوی مدرس به عنوان سوژه ی ترجمه باید به فراگیر اطلاعاتی از قرار زیر داده شود:
. این متن قسمتی از یک نمایشنامه،رمان ،داستان کوتاه،شعر و یا غیره است.
. این قسمت انتخابی از متن اصلی در کدام قسمت از کل متن واقع شده و قبل و بعد از این قسمت چه اطلاعاتی داده شده است.
. مختصری از شرح زندگی نویسنده ی اثر، برهه ی زمانی که در آن نویسنده  به خلق اثر پرداخته(شرایط اجتماعی، سیاسی ،خانوادگی) .
. نقطه نظرات و گفته هایی که خود نویسنده راجع به اثر خود دارد و خاطر نشان کردن آنها در فرایند ترجمه و تسهیل آن نقش اساسی ایفا می کند.
. سبک و سیاق متن ، باید به فراگیر توضیح داده شود که از او انتظار می رود سبک متن را تا حد امکان حفظ کند و در نگهداری از تک خصیصه های فردی متن بکوشد.
. شعارها و اسلوگن هایی که استفاده از آنها در چهارچوب عمل گاه زمینه ساز است. در یکی از مشاهدات مستقیم یک کلاس ترجمه مدرس قبل از تدریس مبحث ترجمه ی شعر از کتاب دکتر علی خزائی فر مبحث را با این جمله آغاز کرد: ” بیژن الهی  پیرامون ترجمه ی شعر چنین می گوید که ترجمه ی شعر رقص در زنجیر است.” فراگیر با  چنین مقدمه ی مختصری خواهد فهمید که اگر چه می تواند از ذوق و قریحه ی ادبی خود آزادانه استفاده کند و آنچنانکه  قریحه اش او را می کشاند جولان بدهد اما حرکت آزادانه ی او محصور به یک زنجیر است و آنچنانکه می پنداشته بی مهابا نیست.
. توضیح اینکه هدف از این ترجمه چیست ،چه کسانی مخاطب آن هستند و در صورت چاپ در کجا به چاپ خواهد رسید.

ارائه ی راهکارهایی به مدرسین ترجمه با هدف بهبود فرآیند یادگیری ترجمه:

۱٫ توانا یی استدلال فراگیر و دفاع او از ترجمه ی خود:  اینکه یک فراگیر یک نسخه ترجمه از متن ارائه می دهد و نمره ای به کار او اختصاص داده می شود ،به صرف بازخورد ها، تمجید ها و انتقادات کلاسی نسبت به آن ترجمه نمی توان ارزیابی کرد که یادگیری به وقوع پیوسته است. یک فراگیر باید بتواند از ترجمه ی خود دفاع کند ، و مدرسین باید از فراگیران بخواهد که علت انتخاب یک معنا یا ساختار را از میان چندین گزینه ی انتخابی دیگر،در ترجمه ی خود ارائه دهند.

۲٫ تصحیح ترجمه: ارا ئه ی یک ترجمه ی ضعیف از متن انتخابی و دعوت فراگیران به اصلاح ترجمه ،تعمق در چرایی و علت ضعف ترجمه جایگزین. این تمرین می تواند بصورت ارائه ی دو نسخه ترجمه ، یکی ضعیف و دیگری ترجمه ی صحیح،باشد .اما مدرس در اینجا به فراگیر نمی گوید که کدام ترجمه ی صحیح است و فراگیران با استدلال و بررسی مقایسه ای ساختار ها توانایی خود را در مهارت ترجمه بالا می برند.

۳٫ دعوت به کل گرایی :  برای دور کردن فراگیران از گرایش به ترجمه ی آسان و لفظی می توان آنها را تشویق به کل گرایی کرد تا جزء گرایی در متن. به جای متمرکز کردن توجه فراگیر به واژگان و دستور می توان او را متوجه کل متن به عنوان یک واحد  کرد. همچنین مدرسین می توانند از فراگیران بخواهند ترجمه خود را منطبق بر معیار ها و اصول یک نشریه ی خاص ترجمه تنظیم کنند و به اصطلاح کار خود را  به صورت کاری قابل چاپ ارائه دهند.

۴٫ استفاده از ابزارهای  تحقیق و جستجو : مدرسین می توانند فراگیران را به استفاده از فرهنگهای یک زبانه ،دو زبانه، فرهنگ جامع در زبان مبدا و مقصد و همچنین مطالعه ی نمونه های ترجمه شده از سبک مورد بررسی در کلاس ترغیب کنند . بر فرض مثال اگر در کلاس متنی که موضوع ترجمه است متنی باستانی متعلق به قرن ۵ یا ۶ هجری ست، مترجم  می تواند با مطالعه ی متن های نظیر و ترجمه های ارائه شده توسط بزرگان ترجمه با سبک کار آشنا شود.

نتایج برآمده از مشاهدات و گفتگوها

۱٫ مدرسین واحدهای ترجمه در دانشگاه عمدتا اعضای هیئت علمی هستند که هیچ تجربه یا دستی در ترجمه ی حرفه ای ندارند.
۲٫ مدرسین ترجمه هیچ دوره ی آموزشی را برای کسب آمادگی تدریس واحد های ترجمه نمی گذرانند.
۳٫ متون مورد بحث در کلاس و منابع معرفی شده تصادفا وبی هیچ نظم و هدف خاصی معرفی می شوند بی اینکه در انتخاب و چیدمان آنها در برنامه ی کلاسی تاملی صورت می گیرد.
۴٫کلاسهای ترجمه عمدتا معلم محور است ، تکالیفی به فراگیر داده می شود و زمان مقرر تحویل گرفته شده و تصحیح می شوند و نمرات کاملا بر اساس سلیقه و نظر شخصی بی اینکه به فراگیر گفته شود ترجمه ی او در کدام قسمت ضعیف است ارائه می شوند.
۵٫ روح همکاری گروهی ،کار کارگاهی در کلاسهای ترجمه وجود ندارد.
۶٫ در طی واحدهای ترجمه مدرسین این واحدها هماهنگی لازم را با یکدیگر نداشته و برنامه ی کار خود را با یکدیگر هماهنگ نمی کنند ، در نتیجه کار یک مدرس به جای آنکه ادامه ی راه مدرس قبل و تکمیل گر آن باشد گاه تکرار مکررات است و حرکتی بی هدف خواهد بود.

نتیجه گیری و نکات پایانی

از مشاهدات اینگونه بر می آید که در دانشگاه های ایران هیچ پژوهش کار آمدی در جهت هدفمند کردن واحدهای ترجمه صورت نگرفته است. با مشاهده ی فضای کلاس های ترجمه دریافتیم که کلاس کاملا بر اساس خطابه های مدرس و به فرم سنتی آموزش گردانده می شود واز متود های آموزشی نوین مانند بحث و گفتمان واستفاده از ابزارهای سمعی بصری و کارگاهی خبری نیست. به طور کل شیوه های آموزشی بیشتر انفعالی هستند تا شیوه های مولد و کنش گرا. با این وجود انتخاب شیوه ی آموزشی متناسب تنها به مهارت مدرس معطوف نمی شود بلکه عواملی مانند امکانات و تجهیزات موجود، بازه ی زمانی موجود ، ساختار کلاس و سایر فاکتور های دخیل نیز در آن تاثیر گذار هستند.

منابع

الف) فارسی
خزایی فر، علی.۱۳۷۰٫” ترجمه،آموزش زبان وتربیت مترجم”. مجله ی مترجم،ش ۲۸، ۳-۱۱٫
ب)انگلیسی
-Hatim, B. & Munday, J. (1997). The Translator as Communicator. London: Routledge.
-Hatim, B. & Munday, J. (2004). Translation, an Advanced Resource Book. Canada & United State of America: Routledge, Taylor & Francis Group.
-Kuhiwczak, P., & Littau, K. (2007). A Companion toTranslation Studies. Great Britain: The Cromwell Press Ltd.
-Newmark, P. (1988a). A Textbook of Translation. Hertfordshire: Prentice Hall.
-Newmark, P. (1988b). Approaches to Translation. Hertfordshire: Prentice Hall
– Newmark, P. (2001). A textbook of translation. London: Prentice Hall.
– Newmark, P. (2001). A textbook of translation. London: Prentice Hall.
-Pienemann, M..( 1989) .Is language teachable? Applied Linguistics 10, 1:52-79.
Riazi, A.M. & Razmjoo, L. (2004). Developing Some Guidelines for a Change in the Program of English Translation in Iranian Universities, Journal of Social Sciences & Humanities of Shiraz University. Vol.21, NO.1, 28-39.

By شرکت ناسار - تجارت با عراق

دکتر حبیب کشاورز عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان - گروه زبان و ادبیات عربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *