برگزاری نشست تخصصی «نهضت ترجمه معکوس» همزمان با روز جهانی ترجمه
به گزارش سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، در ابتدای این جلسه جانالله کریمیمطهر استاد دانشگاه تهران درباره جایگاه و اهمیت ترجمه گفت: ترجمه در طول تاریخ از سابقه بسیار طولانی برخوردار است. در ایران نیز این سابقه بسیار طولانیست. با توجه به گستردگی و وسعت ایران باستان زبان های مثل آرامی، آشوری، یونانی و … رواج داشت و امر ترجمه اجتنابناپذیر بود.»
او افزود: «ذکر این نکته ضروریست که دنیای ادبیات و علوم مختلف متشکل از ادبیات ملی و آثار ترجمه شده است. درواقع آثار ترجمه شده شاید مهمتر از ادبیات ملی باشند چون شاهکارهای ادبی از این طریق به کشورهای دیگر راه پیدا میکنند.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «مصطفی ملکیان میگوید مترجم باید از ترجمه کاریکاتوری پرهیز کند. درواقع نباید آن چیزی که به شکل گزینشی وجود دارد را فقط ترجمه کند. خیلیها گمان میکنند دانستن دو زبان برای ترجمه کافیست ولی باید علمش هم وجود داشته باشد. ترجمه ادبی هنر است، هنر ثمره خلاقیت و خلاقیت هم با ترجمه لغت به لغت سازگار نیست.
در ادامه این نشست، آبتین گلکار مترجم و استادیار دانشگاه درباره ترجمه معکوس سخن گفت. او با بیان این که مترجمان در حال حاضر عملا در حال دزدی کردن هستند گفت: در هر کشوری شاید تعداد مترجمانی که به زبانهایی غیر از انگلیسی، آلمانی و اسپانیایی تسلط دارند به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد. ما باید آنها را پیدا کنیم و بخواهیم که آثار ما را ترجمه کنند.»
این مترجم آثار روسی افزود: «در روسیه نهضتی برای شناساندن ادبیات معاصر شکل گرفت که دو کار مهم کرد. نخست حمایتهای از مترجمان خارجی که آثار ادبی روس را ترجمه میکنند. در این حمایت نیز سعه صدر زیادی به خرج میدهند. ما نیز باید همین کار را بکنیم چون این کار به نوعی تشویق ناشران خارجی برای انتشار آثار ما هم هست. کار دوم نیز برگزاری یک کنفرانس سالانه بینالمللی است که در آن از همه مترجمان ادبی در سراسر جهان دعوت میکنند تا به روسیه بروند و در این همایش شرکت کنند. طی این نشستها ادبیات معاصر روس و نویسندگان جدید روسی نیز معرفی میشوند. این یک قدم خیلی بزرگ است و ما باید به فکر برگزاری چنین کنفرانسی باشیم.»
گلکار همچنین گفت: «درس دیگری که باید بگیریم در حوزه انتخاب اثر برای ترجمه است. در دوره شوروی وضعیت تقریبا مثل الان ما بود. یعنی فقط به آثاری که چهره مثبت از حکومت شوروی نشان میداد مجوز ترجمه شدن میدادند. ما نیز برای ترجمه آثار فارسی چنین ممیزی را اعمال بکنیم. مثلا کتاب «دا» تا الان به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده ولی اگر ۵۰۰ نسخه از آن فروش رفته باشد باید تبریک گفت. اغلب در رایزنیهای فرهنگی خاک میخورد. خب مگر «زمین سوخته» احمد محمود یا «کله اسب» جعفر مدرس صادقی چه کم دارد؟ این نگاه باید شکسته شود.»
این مترجم ادامه داد: «مثلا مسئولان کتاب «گاوخونی» را برای ترجمه نپذیرفتند. چرا؟ بهترین روش این است که کار را به خود مترجمان بسپاریم. مهمترین مسئله ما عدم شناخت مسئولان از اثر ادبیست. اثر ادبی برای تصمیمگیرندگان ترجمه معکوس، اثری است که سرشار از تعریف و تمجید باشد.»
علی غضنفری؛ شاعر، نویسنده و مترجم سخنران بعدی این مراسم بود. او با اظهار امیدواری برای رسیدن روزی که ترجمه ارزش و مقام خود را در کشور پیدا کند گفت: «حسن ترجمه معکوس این است که کشورهای دیگر را با فرهنگ ایرانی اشنا میکند و این آشنایی باعث پیوند هرچه بیشتر ادیبان میشود. متاسفانه برداشتهای نادرستی از کشور ما وجود دارد که مترجمان میتوانند این برداشتها را از بین ببرند.»
او افزود: «در ترجمه معکوس باید بدانیم که بعضی از واژهها را نباید اصلا ترجمه کرد. به نظرم حتی گوته هم در ترجمههایش از حافظ اشتباه کرده است چون مثلا ما اصلا واژه ساقی یا رند در زبان آلمانی نداریم. خود کلمه رند چندین و چند معنی در فارسی دارد این را چطور باید ترجمه کرد؟ در واقع به جای ترجمه باید آن را عینا نقل کرد وبعد در پانویس توضیح داد.»
غضنفری ادامه داد: «متاسفانه ما از نقش ادبا در ایران غافلیم و نمیدانیم که چه نقشی میتوانند در بسترسازی حتی در زمینه اقتصاد داشته باشند. هرچند الان نیازی نیست که ادبا چیزی بگویند و خود مردم در رسانهها از همه چیز باخبر میشوند.»
آخرین سخنران این مراسم نیز موسی بیدج شاعر و مترجم زبان عربی به فارسی بود. او گفت: «فکر میکنم زبان عربی بیشترین ضرورت برای ترجمه دارد چون همسایگان ما اکثرا عرباند و یک بار میان ما جنگی رخ داده. حالا هم سوءتفاهمها بسیار است و مترجمان میتوانند در این زمینه سوءتفاهمها را برطرف کنند.»
او افزود: «زبان عربی و فارسی با هم عجین است. در مصحف شریف ۴۰ کلمه فارسی وجوددارد که نشان میدهد ما آن زمان چه نقشی در صدر اسلام داشتهایم. استوانههای شعر عرب، ایرانیان هستند و فرهنگ و ادبیات ایرانی در زبان عربی نقش داشته اما متاسفانه آن تاثیر را امروز ما از دست دادهایم. اگر به این موضوع دقت نکنیم مثل الان که مدام میگوییم مولانا را ترکها بردند و نظامی را آذربایجانی ها باید انگشت حسرت به دندان بگیریم. حرمت امامزاده به متولی آن است. ساراماگو میگوید نویسندگان خالق ادبیات بومی، ولی مترجمان خالق ادبیات جهانیاند. ما افتخار میکنیم که بزرگان ادبیات ما به عربی شعر میگفتند.»
این مترجم ادامه داد: «در کتاب الفهرست از ده مترجم ایرانی نام برده شده که کارهای مهمی را به عربی ترجمه کردند. یکی از آنان ابن مقفع بوده که آنقدر حاسدان بدش را گفتند، دست آخر او را سوزاندند. او مترجمه کلیه و دمنه به عربی بود و ما این کتاب را از او داریم. متاسفانه با گذشته خود ارتباط نداریم و بزرگان خود را از دست میدهیم.»