ابوالحسن تهامینژاد معتقد است که مترجم باید همواره در حال آموختن و مطالعه باشد و بر دایره لغات و دانش ادبیاش بیفزاید تا بتواند آثار را به درستی ترجمه کرده تا برای مخاطب ملموس باشد.
مهدی درستی: علاقهمندان به سینما از قدیم تا به امروز همواره با صدای ابوالحسن تهامینژاد خاطرات شیرین بسیاری دارند، صدایی که فارغ از دوبله آثار سینمایی با سبک و سیاق تازهای که در آنونس گویی ایجاد کرد در ذهن مخاطبان ماندگار شد.
این هنرمند که بیشتر به عنوان دوبلور در بین مردم شناخته میشود، سالهاست که دستی هم بر آتش ترجمه دارد و در طول سالها فعالیت هنری خود آثار متعددی را به فارسی برگردانده است که از آن جمله میتوان به «شهرهای سرافراز تاریخ»، «زندگی کوروش» و سه نمایشنامه «هنری پنجم»، «جولیوس قیصر» و «هملت» اشاره کرد.
به تازگی تهامینژاد به سراغ اسکار وایلد نمایشنامهنویس ایرلندی رفته است و پنج نمایشنامه او را در قالب یک کتاب ترجمه کرده است که عبارتند از بادبزن لیدی ویندرمیر، زن بیاهمیت، شوهر دلخواه، اهمیت ارنست بودن و سالومه.
انتشار این کتاب فرصتی را برایمان فراهم کرد تا با این هنرمند درباره چگونگی علاقهمندیاش به حوزه ادبیات و ترجمه گفتوگو کنیم.
ابتدا درباره چگونگی علاقهمندیتان به ترجمه آثاری در حوزه تئاتر توضیح دهید و اینکه چه شد به سراغ نمایشنامههای اسکار وایلد نمایشنامهنویس ایرلندی رفتید؟
عامل اصلی علاقهمندی من به آثار حوزه تئاتر، مطالعاتی بود که در دوران جوانی داشتم و این علاقه از همان زمان همراه من بود و بعدها که تماس من با تئاتر و سینما بیشتر شد، آتش این علاقه نیز شعله ورتر شد و همانطور که پیش رفتم بر سرمایه زبان انگلیسیام نیز افزوده شد.
از زمان دانشکده، حدود ۶۰ سال پیش، کارهای اسکار وایلد را میخواندم و از همان دوره نیز به آثارش علاقه داشتم و جذبشان میشدم. من تمام داستانهای کوتاه او را که نزدیک به ۱۳ اثر است ترجمه کردم، به علاوه کتاب تفسیرش و نمایشنامهها. حدود ۹ نمایشنامه دارد که تمام آنها را ترجمه کردم و در این کتاب پنج اثر را که ترجمهشان به پنج سال پیش باز میگردد منتشر شده است.
ویژگی بارز آثار نویسندگان کلاسیک مانند اسکار وایلد برای ایجاد ارتباط با مخاطب امروزی که بسیار نسبت به فرهنگ و آداب و رسوم آن زمان بیگانه است چیست؟
این آثار در قرن ۱۹ میلادی نوشته شدهاند و عنصر ارتباطی که باید با مخاطب داشته باشد، میتوان گفت شناخت است. جامعه قرن ۱۹ انگلستان و جامعه شهرنشین و مرفه آن دوره را میتوان به واقع در این اثر شناخت.
خصایص انسانی مشترک در بین کشورها، احساسات و ادبیات ناشناخته، طرز فکر مردم در قرن ۱۹ و تمامی نکات و موضوعاتی که وایلد از جامعه آن زمان در جایگاه یک منتقد تند و تیز اجتماعی برداشت کرده است را میتوان با خواندن این آثار دریافت کرد.
بخشی از سخن مترجم را در ابتدای کتاب به ارتباطگیری اختصاص دادم و آنچه که باعث میشود تا شخصیتها را مخاطب بهتر بشناسد لغات و واژگان است، شخصیتهای از نخبگان جامعه هستند و حرفهایشان بسیار فخیم و پخته است و کسانی که برخلافشان در قشرهای پایینتر هستند و پیشینه تحصیلی ندارند و در کارهای سطح بالای جامعه مشغول فعالیت نیستند دارای دوگانگی واژگان هستند زیرا که باید در کنار واژگان مورد استفاده خود لغات و واژگان طبقات بالای جامعه نیز بلد باشند. در واقع در ترجمه من سعی کردم که تمامی صحبتهای شخصیتها برای مخاطب ملموس و قابل فهم باشد.
شما سالهاست که در کنار فعالیت در عرصه دوبلاژ به ترجمه فیلمنامهها و آثار سینمایی نیز میپردازید، ترجمه آثار سینمایی چطور انجام میشود و چقدر در این حوزه مترجم به متن اصلی وفادار است و در اصل چنین امکانی دارد؟
نمیتوان گفت قانون خاصی دارد، هر فیلم با فیلم دیگری متفاوت است و آدمهای مختلفی در فیلمها هستند که باید برای هر کدام از ادبیات مناسبی استفاده کرد، زبان هر شخصیت بر اساس پیشینه تحصیلی و بخشی از جامعه که به آن تعلق دارد باید انتخاب شود.
مسلما اگر بخشی از داستان در کاخ ریاست جمهوری، شهردای، روزنامه و … میگذرد باید برای هر کدام یک زبان خاص و متفاوتی را انتخاب کرد نه آنکه همه را با یک لحن و زبان ادا کرد. بلکه برای هر قشر از جامعه باید زبان مناسب با لحن مناسب برگزید و اجرا کرد.
مهمترین چیزی که میتوان گفت در این زمینه موثر است، شناخت است، شناخت شخصیتها، آدمها و انتخاب زبان و واژگان که باید متفاوت باشد تا برای تماشاگر قابل پذیرش و اعتماد باشد. در واقع پس از شناخت صحیح عناصر فیلم و شخصیتها، انتخاب زبان و واژگان مناسب برای هر کاراکتر از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است تا نتیجه کار مورد پسند و رضایت قرار بگیرد.
وضعیت امروز ترجمه و آثار مترجمان را چطور ارزیابی میکنید؟ با توجه به گستردگی و پیشرفت امکانات شاهد بهبود و پیشرفتی نسبت به گذشته بودهاید؟
متاسفانه بهبود آنچنانی نمیبینم، یکی از معضلات ما شاید این است که هرکسی که از دانشگاه با مدرک مترجمی بیرون میآید خودش را یک مترجم کامل حساب میکند اما واقعا اینطور نیست، او تازه اول راه است.
باید بسیار کتاب بخواند و فیلم ببیند، باید با فرهنگ و آداب و رسوم خودمان آشنا باشد، باید سیاست داخلی و خارجی، جغرافی، تاریخ و نهادهای جهانی را بشناسد. گاهی با مترجمانی برخورد میکردیم که تاریخ و جغرافی نمیدانستند و مناطق جغرافیایی مختلف را به اشتباه ترجمه کرده و مینوشتند.
مترجم باید هر روز در حال آموزش و یادگیری باشد و به ذخیره دانش و دایره لغات خود بیفزاید و در کنار همه این مسایل باید ادبیات را به صورت کامل بشناسد تا وقتی به عنوان مثال شکسپیر را ترجمه میکند بتواند آدمهای مختلف یک جامعه را با گویش مخصوص خودشان ترجمه کند.
ترجمه آثار سینمایی و نمایشنامههای تئاتر چه تفاوتی با ترجمه آثار ادبی دارد؟ مترجم باید در چه زمینههایی دانش و آگاهی داشته باشد؟
مترجمی که کار فیلم و نمایشنامه میکند باید از فنون نمایشنامه و فیلمنامهنویسی به اندازه قابل قبولی اطلاعات داشته باشد. فردی که فیلمی را ترجمه میکند باید از نظر چشمی و گوشی به مدیر دوبلاژ خیلی کمک کند.
موقعیت مکانی در دوبله بسیار مهم است، مثلا بدانیم که اتفاق داستان در کدام شهر رخ داده است، پاریس، لندن، نیویورک و… خیلی از اوقات گفته نمیشود شهری که در فیلم هست کجاست و از عناصر بصری شاخص مانند پرچم، بنای تاریخی و … استفاده میشود تا تماشاگر اطلاعات را به دست آورد.
مترجم باید با هوشیاری این نکات را از پیش درآورده باشد و با مدیر دوبلاژ هماهنگ کند تا او بتواند به درستی و دقیق فیلم را دوبله کند.
در حال حاضر مشغول چه فعالیتی در حوزه ترجمه هستید؟
آخرین کار ترجمهام اثری از ویلیام شکسپیر است با نام «تاجر ونیزی» که ترجمهاش به پایان رسیده و در حال صفحه آرایی است و به زودی برای صدور مجوز به وزارت فرهنگ و ارشاد ارسال خواهد شد.