slice of life
پاره در لغت به معنی بریده، تکه و قاچ است و پاره زندگی در اصطلاح نقد ادبی خصلتی است که به آثار نویسندگان ناتورالیست[1] به ویژه امیل زولا[2] نویسنده فرانسوی و بنیان گذار این مکتب ادبی نسبت می دهند. مفهوم پاره زندگی از این لحاظ آنست که کار نویسندگان مزبور فقط نشان دادن بریدن تازه و خون چکان زندگی است، گوئی زندگی لاشه حیوانی است که این نویسندگان تکه ای از آن را می بُرند و آن را همانطور خون چکتن، تازه و طبیعی به فرادید خوانند می آورند و در این کار ملاحظه حفظ ظاهر کتمان حقایق نازیبا را نمی کنند. از این رو در آثار نویسندگان ناتورالیست صحنه هائی به توصیف در آمد که تا آن زمان به لحاظ جنبه های اخلاقی، در آثار امکان انعکاس نداشت؛ صحنه های از قبیل عشقبازی، قتل، جنایت ، دزدی، خیانت و غیره.
ناتورالیسم چیست ؟ اینجا کلیک کنید
[1] طبیعتگرایی یا ناتورالیسم (به فرانسوی: Naturalisme) گرایش و جنبش ادبی است که اواخر قرن نوزده تحت تأثیر نظریات داروین شکل گرفت. این جنبش بر پایهٔ یک رئالیسم سفت و سخت اجتماعی بنا شد و بهدور از نمادگرایی، ایدئالگرایی و احساساتگراییهای مرسوم، بر جزئیات روزمرهٔ زندگی تأکید میکرد، چرا که رفتار آدمی و سرنوشتش را در چارچوب جبر تحمیل شده از سوی وراثت و محیط به رسمیت میشناخت
ناتورالیسم (Naturalism) یا طبیعتگرایی که زمزمههای آن در نیمه دوم قرن نوزدهم به گوش میرسید، اصطلاحی در تاریخ هنر و نقد هنری برای توصیف سنخی از هنر است که در آن، طبیعت همان گونه که به نظر میآید، بازنمایی میشود.
اصطلاح ناتورالیسم به مثابه مکتبی خاص در نقاشی، نخستین بار توسط “بلوری”درباره پیروان “کارواجو” به کار برده شد.
به زعم او اینان به تقلید وفادارنه از طبیعت (خواه زشت، خواه زیبا) میپرداختند.
همچنین “کاستانیاری” منتقد فرانسوی اصطلاح ناتورالیسم را جایگزین رئالیسم کرد تا بر عینگرایی و پژواکهای فعالیت علوم طبیعی تاکید بیشتری بگذارد.
بنا به نظر طبیعتگرایان، وراثت و محیط تعیینکننده اصلی تقدیر انسان هستند.
فرق این مکتب با رئالیسم دراین است که درآثار رئالیستی انسان همیشه از محیط پیرامونش مهمتر بود اما در ناتورالیسم اهمیت انسان از اهمیت اشیاء بیشتر نیست.
اگر هنر کلاسیک یونان را جلوه کامل طبیعتگرایی تلقی میکنند و هنر رنسانس ایتالیایی را تجدید حیات آن میدانند، بر اساس چنین استدلالی است که در هنرهای نامبرده، اثر هنری همانند آیینهای زیبایی طبیعی را بازمیتابد.
[2] امیل ادوار شارل آنتوان زولا (فرانسوی: Émile Édouard Charles Antoine Zola; زاده ۲ آوریل ۱۸۴۰- درگذشته ۲۹ سپتامبر ۱۹۰۲) رماننویس، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار فرانسوی، مهمترین نمایندهٔ مکتب ادبی ناتورالیسم و عامل مهم در گسترش تئاتر ناتورالیستی بود. او همچنین از چهرههای برجسته در آزادی سیاسی فرانسه بود و در تبرئهٔ افسر ارتش فرانسه، آلفرد دریفوس از اتهام خیانت نقش اساسی داشت که سر تیتر روزنامههای مشهور آن زمان بود، زولا به دلیل حمایت از دریفوس و محکوم کردن عمل دادگاه و اعتراض به آن، مقالهای را تحت عنوان من متهم میکنم…! نوشت که برای مدتی به تبعید او انجامید،[۱] زولا برای اولین و دومین جایزهٔ نوبل ادبیات به سال ۱۹۰۱ و ۱۹۰۲ نامزد بود اما موفق به کسب این جایزه نشد. .